فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: guards, guarding, guarded
حالات: guards, guarding, guarded
• (1) تعریف: to protect from danger or harm.
• مترادف: defend, preserve, protect, watch
• مشابه: chaperon, convoy, cover, ensure, escort, mind, safeguard, save, secure, shelter, shield
• مترادف: defend, preserve, protect, watch
• مشابه: chaperon, convoy, cover, ensure, escort, mind, safeguard, save, secure, shelter, shield
- Security officers guarded the princess.
[ترجمه گوگل] افسران امنیتی از شاهزاده خانم محافظت می کردند
[ترجمه ترگمان] ماموران امنیتی از پرنسس محافظت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ماموران امنیتی از پرنسس محافظت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- A fierce dragon was said to guard the castle.
[ترجمه 🖤🩷🖤💚] یک اژدهای وحشی هست برای مراقبت از قلعه|
[ترجمه گوگل] گفته می شود که اژدهایی درنده از قلعه محافظت می کند[ترجمه ترگمان] یک اژدهای وحشی گفته بود که از قلعه محافظت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to keep watch over so as to prevent escape; keep in check; restrain.
• مترادف: sentinel, watch
• مشابه: confine, escort, patrol, restrain
• مترادف: sentinel, watch
• مشابه: confine, escort, patrol, restrain
- The soldiers guarded the prisoners.
[ترجمه گوگل] سربازان از زندانیان محافظت می کردند
[ترجمه ترگمان] سربازان از اسیران مراقبت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] سربازان از اسیران مراقبت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- You should guard your speech.
[ترجمه محمد رضایی] شما باید اسکولی خود را حفظ کنید|
[ترجمه یاسمن صفائی] شما باید مراقب حرفهای خود باشید. ( برخلاف آقای رضایی که مراقب حرف زدنش نبود )|
[ترجمه baran] شما باید مراقب حرف زدن خود باشید .|
[ترجمه گوگل] شما باید مراقب گفتار خود باشید[ترجمه ترگمان] باید از سخنرانیت محافظت کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• (1) تعریف: to take precautions (fol. by against).
• مترادف: provide
• مشابه: prepare, prevent
• مترادف: provide
• مشابه: prepare, prevent
- The farmers in the valley need to guard against floods in the rainy season.
[ترجمه گوگل] کشاورزان دره باید از سیل در فصل باران مراقبت کنند
[ترجمه ترگمان] کشاورزان در این دره نیاز به محافظت در برابر سیل در فصل بارانی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] کشاورزان در این دره نیاز به محافظت در برابر سیل در فصل بارانی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to provide protection.
• مترادف: defend, protect
• مشابه: cover, shield
• مترادف: defend, protect
• مشابه: cover, shield
- Waterproofing your basement will guard against water damage.
[ترجمه گوگل] ضد آب کردن زیرزمین شما از آسیب آب محافظت می کند
[ترجمه ترگمان] زیر زمین شما از آسیب آب محافظت می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] زیر زمین شما از آسیب آب محافظت می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
عبارات: off guard, on guard
عبارات: off guard, on guard
• (1) تعریف: one who watches out for danger or intrusion; one who protects.
• مترادف: defender, preserver, protector, shield, tutelary, watchdog
• مشابه: chaperon, convoy, custodian, escort, keeper, protection, security, warden, watcher, watchman
• مترادف: defender, preserver, protector, shield, tutelary, watchdog
• مشابه: chaperon, convoy, custodian, escort, keeper, protection, security, warden, watcher, watchman
- The museum had guards at every exit.
[ترجمه گوگل] موزه در هر خروجی نگهبان داشت
[ترجمه ترگمان] موزه در هر خروجی نگهبان داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] موزه در هر خروجی نگهبان داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: one who watches over (another) so as to prevent escape.
• مترادف: escort, keeper, lookout, sentinel, surveillant, watchdog
• مشابه: jailer, patrol, warden
• مترادف: escort, keeper, lookout, sentinel, surveillant, watchdog
• مشابه: jailer, patrol, warden
- There are guards in the prison day and night.
[ترجمه گوگل] شب و روز در زندان نگهبان هستند
[ترجمه ترگمان] نگهبانان شب و شب در زندان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] نگهبانان شب و شب در زندان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: something used to prevent harm; safety device.
• مترادف: defense, protector, shield
• مشابه: buffer, bulwark, cover, protection, safeguard, safety, safety valve, screen, security
• مترادف: defense, protector, shield
• مشابه: buffer, bulwark, cover, protection, safeguard, safety, safety valve, screen, security
- The goalie is putting on his shin guards.
[ترجمه گوگل] دروازهبان محافظهای ساق پای خود را میپوشد
[ترجمه ترگمان] دروازه بان داره از گارد شین استفاده میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دروازه بان داره از گارد شین استفاده میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید