grunt

/ˈɡrənt//ɡrʌnt/

معنی: صدای خرخر خوک، نالیدن، خر خر کردن
معانی دیگر: با بینی صدای خرناس مانند ایجاد کردن (به نشان تحقیر و غیره)، (خوک) خرخر کردن، خرناس کشیدن، خرخر، سرباز آمریکایی (در ویتنام)

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: grunts, grunting, grunted
(1) تعریف: to utter the short deep guttural sound of a hog.

- The hogs grunted in the pen.
[ترجمه samane] خوک ها در آغل خرخر میکردند.
|
[ترجمه گوگل] گرازها در قلم غرغر کردند
[ترجمه ترگمان] خوک ها با خر خر خر خر خر می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to make a sound similar to a grunt.

- He grunted as he lifted the barbell from the ground.
[ترجمه samane] در حالیکه وزنه ( دمبل ) رو از زمین بر میداشت، صدای . . . میداد. / ( خرخر میکرد!! ) ( همون صدایی که موقع ورزش/کار سنگین درمیاریم - معادل نداریم براش فک کنم )
|
[ترجمه گوگل] در حالی که هالتر را از روی زمین بلند می کرد غرغر کرد
[ترجمه ترگمان] در حالی که the را از زمین بلند می کرد، زیر لب غر غر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to express using a sound like a grunt.

- He would never talk at meals; he would just grunt "yes" or "no."
[ترجمه soheil_p] او هرگز موقع غذا خوردن حرف نمیزد؛ فقط با صدای "هوم" آره یا نه میگفت
|
[ترجمه گوگل] او هرگز در وعده های غذایی صحبت نمی کرد او فقط "بله" یا "نه" غرغر می کرد
[ترجمه ترگمان] او هرگز با غذا حرف نمی زد؛ فقط می گفت \"بله\" یا \"نه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: gruntingly (adv.)
(1) تعریف: a short, deep, guttural sound like that made by a hog.

(2) تعریف: one of a variety of edible tropical and subtropical marine fishes that make grunting sounds.

(3) تعریف: (slang) an infantry soldier.

(4) تعریف: (slang) one who does menial work.

جمله های نمونه

1. His only answer was a grunt.
[ترجمه گوگل]تنها پاسخ او یک خرخر بود
[ترجمه ترگمان]تنها جواب او یک ناله بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He gave a non-committal grunt in reply.
[ترجمه soheil_p] او در جواب، یک صدای مسخره از خودش در آورد
|
[ترجمه گوگل]او در جواب غرغر غیر متعهدانه ای داد
[ترجمه ترگمان]او در جواب خر خر کوتاهی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Clive made a noise, something like a grunt.
[ترجمه گوگل]کلایو سر و صدا کرد، چیزی شبیه غرغر کردن
[ترجمه ترگمان]کلایو سر و صدا کرد، چیزی مثل غرشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. These guys do the grunt work in preparing tax returns.
[ترجمه گوگل]این افراد در تهیه اظهارنامه مالیاتی کار غرغر می کنند
[ترجمه ترگمان]این آدما فقط برای آماده شدن مالیات کار میکنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He lifted the heavy box with a grunt.
[ترجمه soheil_p] او با زور زدن جعبه سنگین را از زمین بلند کرد
|
[ترجمه گوگل]جعبه سنگین را با غرغر بلند کرد
[ترجمه ترگمان]جعبه سنگین را با غرشی بلند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Chris gave a grunt and went back to sleep.
[ترجمه soheil_p] کریس صداهای نامفهومی از خودش در آورد و دوباره به خواب رفت
|
[ترجمه گوگل]کریس غرغر کرد و دوباره به خواب رفت
[ترجمه ترگمان]کریس غرشی کرد و به خواب رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A low grunt issued forth from his throat.
[ترجمه گوگل]غرغر آرامی از گلویش بیرون آمد
[ترجمه ترگمان]غرشی خفیف از گلویش بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Grunt Six and the other captain sat on the bench seat facing forward.
[ترجمه گوگل]گرانت شش و کاپیتان دیگر روی نیمکت رو به جلو نشستند
[ترجمه ترگمان]شش صدا از شش و دیگر ناخدا روی نیمکت نشست و رو به جلو قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He gave a slight sardonic grunt, remembering how excited he had been in that railway carriage on his way to Carewscourt.
[ترجمه گوگل]او به یاد آورد که در واگن راه‌آهن در راه کروسکورت چقدر هیجان‌زده بود
[ترجمه ترگمان]او در حالی که به یاد می آورد که در قطار راه آهن در راه to چه هیجانی داشته است، غرولند تمسخرآمیزی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The grunt leader stood up for a second and then hit the dirt.
[ترجمه گوگل]رهبر غرغر یک ثانیه ایستاد و سپس به خاک زد
[ترجمه ترگمان]رهبر غرشی چند ثانیه بلند شد و بعد به زمین برخورد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Big Strong men for the grunt work of the world.
[ترجمه گوگل]مردان قوی قوی برای کار غرغر دنیا
[ترجمه ترگمان]مردان قوی قوی برای خر خر کار دنیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When they played a low grunt normally given in response to eagles, the majority of the monkeys looked up.
[ترجمه گوگل]هنگامی که آنها یک خرخر آهسته می نواختند که معمولاً در پاسخ به عقاب ها داده می شد، اکثر میمون ها به بالا نگاه کردند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که در واکنش به عقاب ها، صدای خر خر ضعیفی را بازی کردند، اکثر میمون ها به بالا نگاه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. All I got for my pains was a grunt that fitted well with his simian features.
[ترجمه گوگل]تنها چیزی که برای دردهایم به دست آوردم، خرخری بود که به خوبی با ویژگی‌های شبیه‌سازی او هماهنگ بود
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که به درد می خوردم، غرشی بود که متناسب با اجزای چهره اش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But mostly he responded with an angry grunt.
[ترجمه گوگل]اما بیشتر او با غرغر عصبانی پاسخ داد
[ترجمه ترگمان]اما بیشتر او با غرشی خشمناک پاسخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She needed more than a non-committal grunt in answer to her outpourings.
[ترجمه گوگل]او به چیزی بیش از یک غرغر غیرمتعهد در پاسخ به ریزش‌هایش نیاز داشت
[ترجمه ترگمان]او بیش از یک خر غیر معمول نیاز داشت که به outpourings پاسخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

صدای خرخر خوک (اسم)
grunt

نالیدن (فعل)
grizzle, whimper, groan, whine, complain, grunt, snuffle

خر خر کردن (فعل)
rattle, grunt, sniff, purr, snore

انگلیسی به انگلیسی

• snort, low gruff sound (made by hogs and other animals); discontented grumble; foot soldier in the u.s. military (slang)
snort, make a low gruff sound (like the noise made by hogs); grumble discontentedly
if you grunt, you make a low, rough noise, usually because you are uninterested or disapproving. verb here but can also be used as a count noun. e.g. he gave a sceptical grunt.
when a pig grunts, it makes a low, rough noise. verb here but can also be used as a count noun. e.g. it sounded like a pig's grunt.

پیشنهاد کاربران

complain
گلو صاف کردن
🧸 کلماتی کاربردی برای توصیف صدای حیوانات مختلف: 📢
❗️نکته: بعضی صداها در حیوانات مختلف مشترک است. . .
✅ سگ: bark / woof 🐶
✅ سگ ( در حین عصبانیت ) : growl 🐶
✅ توله سگ: yap 🐶
...
[مشاهده متن کامل]

✅ بز یا گوسفند: bleat 🐏
✅ پرنده یا میمون: chatter 🐧 🐒
✅ قورباغه: croak / ribbit 🐸
✅ مار: hiss 🐍
✅ گرگ یا سگ: howl / growl / bay 🐺
✅ گربه: meow / purr 🐈
✅ گاو: moo / low 🐄
✅ خوک: oink / grunt 🐖
✅ فیل: trumpet 🐘
✅ پرنده: chirp / tweet / twitter / sing 🕊
✅ اسب ( شیهه ) : neigh / whinny / nicker 🐎
✅ زنبور: buzz 🐝
✅ مرغ: cluck / cackle 🐔
✅ خروس: cock - a - doodle - doo / crow 🐓
✅ غاز: honk / quack 🪿
✅ اردک: quack 🦆
✅ موش: squeak 🐀
✅ عقاب: screech / scream 🦅
✅ جغد: hoot / screech 🦉
✅ خفاش: screech 🦇
✅ شیر، خرس، ببر: roar 🦁 🐅 🐻
✅ کلاغ: caw 🐦‍⬛️
✅ خر، گورخر، الاغ: bray 🦓
✅ شتر: grunt 🐪
✅ جیرجیرک: chirp / creak 🦗
✅ دلفین: click 🐬
✅ بوقلمون: gobble 🦃
✅ زرافه: bleat 🦒
✅ صدای هر جوجه پرنده: cheep 🐥
✅ شغال: howl
✅ کفتار: laugh / scream
✅ صدای هر حیوانِ نر بزرگ: bellow 🐋
✅ صدای هر حیوانی که از روی خشم باشه: snarl 😾
✅ صدای کشیدن هوا داخل بینی: sniff 😪
✅ صدای بیرون دادن هوا از داخل بینی: snort 😤

صدای خوک
در اصطلاح امریکایی یعنی کسی که کار فیزیکی زیادی انجام می ده و پول کمی می گیره
someone who does hard physical work for low pay
The grunts move the crates
1 -
someone who does an unskilled job, especially a boring job/ a common or unskilled worker; laborer
اصطلاح عامیانه/ کارگر ساده و بدون مهارت،
"He went from grunt to senior executive vice president in five years. "
...
[مشاهده متن کامل]

He said. "If you can't get a 'good' job, go be a construction grunt. "
Union grunts, wealthy business executives, private companies and three federal agencies joined the legal fray after the company's collapse.
2 -
US informal
a soldier of low rank
انگلیسی امریکایی، غیر رسمی
یک سرباز صفر
He still thinks like a grunt in the trenches.
The young grunts defended themselves with all manner of fire.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/grunt
غرولند کردن
در زبان عامیانه آمریکا به معنای سرباز رده پایین و یا کارگر بی مهارت هست
که بطور کلی میشه معنا کرد "ناشی" یا "ناوارد"
ناله کردن
غرغر کردن، ناخوشایند
در کتابی که اصطلاحات عامیانه است این کلمه را به جای غذا یا foodبکار برده.
با بیحصولگی سخن گفتن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس