growth rate

جمله های نمونه

1. Coen's economic forecast assumes a 5% growth rate.
[ترجمه گوگل]پیش بینی اقتصادی کوئن نرخ رشد 5 درصدی را در نظر گرفته است
[ترجمه ترگمان]پیش بینی اقتصادی کوین، نرخ رشد ۵ % را در بر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The company projected an annual growth rate of 3%.
[ترجمه گوگل]این شرکت رشد سالانه 3 درصدی را پیش بینی کرده است
[ترجمه ترگمان]این شرکت نرخ رشد سالانه ۳ % را پیش بینی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The natural growth rate of population is revving up in rural areas.
[ترجمه گوگل]نرخ رشد طبیعی جمعیت در مناطق روستایی در حال افزایش است
[ترجمه ترگمان]نرخ رشد طبیعی جمعیت در مناطق روستایی افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The economy enjoyed the highest growth rate in Asia.
[ترجمه گوگل]اقتصاد از بالاترین نرخ رشد در آسیا برخوردار بود
[ترجمه ترگمان]اقتصاد از بالاترین نرخ رشد در آسیا برخوردار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A growth rate of 4% is projected for next year.
[ترجمه گوگل]نرخ رشد 4 درصدی برای سال آینده پیش بینی شده است
[ترجمه ترگمان]نرخ رشد ۴ % برای سال آینده پیش بینی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In particular, books show an average annual growth rate of 25 percent while electronic information shows a rate of 20. 30 percent.
[ترجمه گوگل]به طور خاص، کتاب ها میانگین نرخ رشد سالانه 25 درصد را نشان می دهند در حالی که اطلاعات الکترونیکی نرخ رشد 20 30 درصد را نشان می دهند
[ترجمه ترگمان]به طور خاص، کتاب نرخ رشد سالانه ۲۵ درصد را نشان می دهد در حالی که اطلاعات الکترونیکی نرخ ۲۰ را نشان می دهد ۳۰ درصد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. That's some way below the industry's historical average growth rate of 17 per cent.
[ترجمه گوگل]این مقدار کمی کمتر از متوسط ​​نرخ رشد تاریخی 17 درصدی صنعت است
[ترجمه ترگمان]این کمی پایین تر از میانگین نرخ رشد تاریخی ۱۷ درصد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Compare that with the 3 % growth rate registered in the last five years of the 1980s.
[ترجمه گوگل]آن را با نرخ رشد 3 درصدی ثبت شده در پنج سال آخر دهه 1980 مقایسه کنید
[ترجمه ترگمان]آن را با نرخ رشد ۳ % ثبت شده در پنج سال آخر دهه ۱۹۸۰ مقایسه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The less stock, the better its health and growth rate.
[ترجمه گوگل]هر چه سهام کمتر باشد، سلامت و نرخ رشد آن بهتر است
[ترجمه ترگمان]هر چه سهام کم تر باشد، نرخ رشد و رشد آن بهتر خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The government predicted a growth rate of 8 percent in 199
[ترجمه گوگل]دولت نرخ رشد 8 درصدی را در سال 199 پیش بینی کرد
[ترجمه ترگمان]دولت نرخ رشد ۸ درصد را ۱۹۹ درصد پیش بینی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. By 197 Britain had the lowest growth rate of the major industrialized nations.
[ترجمه گوگل]تا سال 197 بریتانیا کمترین نرخ رشد را در بین کشورهای بزرگ صنعتی داشت
[ترجمه ترگمان]با ۱۹۷ درصد نرخ رشد کشورهای عمده صنعتی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. After declining during the l970s, the global population growth rate lingered at 7 percent during the 1980s.
[ترجمه گوگل]پس از کاهش در طول دهه 1970، نرخ رشد جمعیت جهان در طول دهه 1980 در 7 درصد باقی ماند
[ترجمه ترگمان]پس از کاهش نرخ رشد جمعیت، نرخ رشد جمعیت جهانی در دهه ۱۹۸۰ به ۷ درصد کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. What annual growth rate can you show me?
[ترجمه گوگل]چه میزان رشد سالانه را می توانید به من نشان دهید؟
[ترجمه ترگمان]چه نرخ رشد سالانه می تواند به من نشان دهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The growth rate fell, inflation soared.
[ترجمه گوگل]نرخ رشد کاهش یافت، تورم افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]نرخ رشد کاهش یافته و تورم افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حسابداری] نرخ رشد
[علوم دامی] نرخ رشد ؛ تغییر رشد در واحد زمان
[عمران و معماری] میزان رشد
[صنایع غذایی] سرعت رشد: عداد تقسیم یاخته ای در واحد زمان
[بهداشت] میزان رشد
[ریاضیات] میزان رشد

انگلیسی به انگلیسی

• rate of increase, speed of development, degree of expansion

پیشنهاد کاربران

growth rate ( تغذیه )
واژه مصوب: نرخ رشد
تعریف: افزایش اندازۀ بدن در واحد زمان

بپرس