grotty

/ˈɡrɒti//ˈɡrɒti/

(انگلیس - خودمانی) ارزان و کثیف، گند

جمله های نمونه

1. The next day I felt a bit grotty .
[ترجمه گوگل]روز بعد کمی احساس بدی داشتم
[ترجمه ترگمان] روز بعد یه کمی حالم بد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I'm feeling pretty grotty .
[ترجمه گوگل]من احساس خیلی بدی دارم
[ترجمه ترگمان]احساس بدی دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It was a grotty kettle, choked with lime on the inside and all its shine gone on the outside.
[ترجمه گوگل]این یک کتری غلتکی بود که درونش با آهک خفه شده بود و تمام درخشش آن در بیرون از بین رفته بود
[ترجمه ترگمان]کتری کهنه و کثیفی بود که با لیمو در داخل و همه درخشش آن در بیرون از بین رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Not for Goethe's 3000 students the grotty campuses of others: the "House of Finance" has a marble floor inspired by Raphael's fresco "The School of Athens. "
[ترجمه گوگل]نه برای 3000 دانش آموز گوته، پردیس های پر زرق و برق دیگران: "خانه مالی" دارای کفی مرمری است که از نقاشی دیواری رافائل "مدرسه آتن" الهام گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]نه برای ۳۰۰۰ نفر از دانشجویان دانشگاه grotty در دانشگاه های دیگر: \"خانه امور مالی\" طبقه مرمر دارد که از نقاشی رافائل در \"مدرسه آتن\" الهام گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. For instance, blacks, stuck in grotty schools with unsackable teachers, support school vouchers.
[ترجمه گوگل]برای مثال، سیاه‌پوستانی که در مدارس غم‌انگیز با معلمان غیرقابل اخراج گیر کرده‌اند، از کوپن‌های مدرسه حمایت می‌کنند
[ترجمه ترگمان]برای مثال، سیاهپوستان در مدارس grotty با unsackable معلم، از کوپن مدرسه حمایت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She lives in a grotty little room with nowhere to cook.
[ترجمه حسین کتابدار] او در یک اتاق کوچک فرسوده فاقد آشپزخانه زندگی می کند.
|
[ترجمه گوگل]او در یک اتاق کوچک بزرگ و بدون جایی برای آشپزی زندگی می کند
[ترجمه ترگمان]او در یک اتاق کوچک و کثیف زندگی می کند که جایی برای آشپزی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. On particularly grotty days, all traffic could be barred from certain parts of the city centre.
[ترجمه گوگل]در روزهای سخت، همه ترددها از قسمت های خاصی از مرکز شهر ممنوع می شود
[ترجمه ترگمان]به ویژه در روزه ای grotty، همه ترافیک می تواند از بخش های خاصی از مرکز شهر ممنوع شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We went into a grotty house and sat at a table with a bucket of coal in the middle.
[ترجمه حسین کتابدار] ما داخل یک خانه فرسوده و کثیف شدیم و دور میزی که وسط آن ظرفی پر از زغال سنگ قرار داشت، نشستیم.
|
[ترجمه گوگل]رفتیم تو یه خونه ی خاکی و پشت میزی نشستیم که وسطش یه سطل زغال بود
[ترجمه ترگمان]ما به یک خانه کهنه فروشی رفتیم و کنار می زی با یک سطل ذغال در وسط قرار دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I feel pretty grotty, ie unwell.
[ترجمه گوگل]من احساس بدی دارم، یعنی حالم خوب نیست
[ترجمه ترگمان]حالم خیلی خوب است، یعنی ناخوش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She lived in a grotty little room.
[ترجمه حسین کتابدار] او در یک اتاق کوچک کثیف زندگی می کرد.
|
[ترجمه گوگل]او در یک اتاق کوچک بزرگ زندگی می کرد
[ترجمه ترگمان]او در یک اتاق کوچک و قدیمی زندگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Only later did people start speculating on grotty flats in Florida.
[ترجمه گوگل]فقط بعداً مردم شروع به حدس و گمان در مورد آپارتمان های بزرگ در فلوریدا کردند
[ترجمه ترگمان]تنها پس از آن مردم شروع به گمانه زنی درباره آپارتمان های grotty در فلوریدا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. People who live near a corner where another so-and-so has abandoned a grotty sofa bed.
[ترجمه گوگل]مردمی که نزدیک گوشه ای زندگی می کنند که فلانی دیگری مبل تختخوابشو رها کرده است
[ترجمه ترگمان]کسانی که کنار یه گوشه و کنار یه نیمکت راحتی زندگی می کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They are light, easy to set up and transport and they can cover a multitude of grotty walls.
[ترجمه گوگل]آنها سبک هستند، نصب و حمل و نقل آسانی دارند و می توانند بسیاری از دیوارهای ناهموار را پوشش دهند
[ترجمه ترگمان]آن ها نور هستند، به راحتی تنظیم می شوند و حمل و نقل می کنند و می توانند انبوهی از دیواره ای grotty را پوشش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Either that, or like amateur actors of no great talent taking part in some grotty costume play.
[ترجمه گوگل]یا این، یا مانند بازیگران آماتوری که استعداد زیادی ندارند، که در برخی از نمایش‌های لباس‌های عجیب شرکت می‌کنند
[ترجمه ترگمان]یا اون، یا مثل بازیگرای تازه کار هیچ استعداد خوبی ندارن توی یه نمایش لباس کهنه فروشی شرکت کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (slang) offensive, unpleasant; vile, wretched; dirty, filthy
something that is grotty is unpleasant or of poor quality; an informal word.

پیشنهاد کاربران

This word is used to describe something that is grimy, run - down, or in poor condition.
چیزی که کثیف، فرسوده یا در وضعیت نامناسب است
مترادف؛ unpleasant, dirty, slovenly or offensive
مثال؛
...
[مشاهده متن کامل]

“The bathroom at that gas station was so grotty, I didn’t want to touch anything. ”
“I stayed in a grotty motel during my road trip, and it was a terrible experience. ”
“The weather has been so grotty lately; I can’t wait for some sunshine. ”

بپرس