فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: gropes, groping, groped
حالات: gropes, groping, groped
• (1) تعریف: to feel about or feel one's way with the hands, as if blind.
• مترادف: fumble
• مشابه: feed, probe
• مترادف: fumble
• مشابه: feed, probe
- She groped in the dark for the light switch.
[ترجمه امین جهانگرد] او در تاریکی کورکورانه به دنبال کلید برق گشت|
[ترجمه گوگل] او در تاریکی به دنبال کلید چراغ بود[ترجمه ترگمان] کورمال کورمال کورمال کورمال در تاریکی جستجو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to search uncertainly or blindly.
• مترادف: fish
• مشابه: delve, quest, search, seek
• مترادف: fish
• مشابه: delve, quest, search, seek
- After weeks of battling, the two sides groped for a compromise.
[ترجمه گوگل] پس از هفته ها نبرد، دو طرف به دنبال مصالحه بودند
[ترجمه ترگمان] پس از هفته ها نبرد، دو طرف به دنبال یک مصالحه گشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] پس از هفته ها نبرد، دو طرف به دنبال یک مصالحه گشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Embarrassed, he groped for an explanation.
[ترجمه گوگل] خجالت زده دستش زد تا توضیح بدهد
[ترجمه ترگمان] او خجالت زده شد، دنبال توضیح می گشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او خجالت زده شد، دنبال توضیح می گشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
• (1) تعریف: to seek by or as if by groping.
• مترادف: feel
• مترادف: feel
- He groped his way toward the exit.
[ترجمه گوگل] به سمت در خروجی رفت
[ترجمه ترگمان] کورمال کورمال به سمت خروجی رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] کورمال کورمال به سمت خروجی رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: (slang) to touch (someone) clumsily or aggressively for sexual pleasure.
• مترادف: feel up
• مشابه: fondle, paw, pet, stroke, touch
• مترادف: feel up
• مشابه: fondle, paw, pet, stroke, touch
- He groped her at the office Christmas party.
[ترجمه شهروز] او ( مذکر ) در مهمانی کریسمس شرکت او ( مونث ) رو دستمالی ( لمس بدون اجازه بدن ) کرد.|
[ترجمه گوگل] در جشن کریسمس دفتر او را دست زد[ترجمه ترگمان] اون توی جشن کریسمس دنبالش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: groper (n.)
مشتقات: groper (n.)
• : تعریف: an act or instance of groping.
• مشابه: feel, fumble, probing, quest, search
• مشابه: feel, fumble, probing, quest, search
- She made a desperate grope in the cupboard for a flashlight.
[ترجمه گوگل] او ناامیدانه در کمد به دنبال چراغ قوه بود
[ترجمه ترگمان] او کورمال کورمال در گنجه ای را برای یک چراغ قوه دراز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او کورمال کورمال در گنجه ای را برای یک چراغ قوه دراز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید