groceries

/ˈgroʊ.sə.riːz//ˈgrəʊsəriz/

بررسی کلمه

اسم جمع ( plural noun )
• : تعریف: food and other supplies for the home that people buy at a store.

- I went shopping for groceries.
[ترجمه Gh] من بدای خرید مواد غذایی رفتم
|
[ترجمه تارا] من برای خرید خوار بار به فروشگاه رفتم
|
[ترجمه Ramtin] من برای خرید مواد غذایی به خرید رفتم.
|
[ترجمه MARAL] من به خرید مقداری مواد غذایی رفتم
|
[ترجمه 🙂] من برای خرید به فروشگاه مواد غذایی رفتم
|
[ترجمه مجید دلبندم] من برای خرید مواد غذایی به فروشگاه رفته بودم.
|
[ترجمه محمدعلی] من واسه مواد غذایی رفتم خرید.
|
[ترجمه علی] من برای خرید مواد خوراکی رفتم
|
[ترجمه maryam] من برای خرید موادغذایی به فروشگاه رفتم
|
[ترجمه MJ] من برای خرید مواد غذایی به فروشگاه ( خرید ) رفتم.
|
[ترجمه Rojan Djashan] من برای خریدن مواد غذایی بیرون رفتم
|
[ترجمه نگین عشق] من برای خرید مواد غذایی رفتم
|
[ترجمه لطفاً رای بدیدا] من برای خرید مواد غذایی، به خرید رفتم
|
[ترجمه kosar] من برای خرید مواد غذایی رفتم.
|
[ترجمه dark king] من برای خرید مواد غذایی به خشکباری رفتم
|
[ترجمه رزی] من برای خرید خوراکی به بقالی رفتم
|
[ترجمه M] من برای خرید کردن مواد غذایی رفتم
|
[ترجمه اصغر] خودم هم خریدارم واژه سورمقی
|
[ترجمه گوگل] رفتم خرید مواد غذایی
[ترجمه ترگمان] واسه خرید رفتم خرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. some groceries use canvas canopies in summertime
برخی بقالی ها در تابستان سایبان کرباسی می زنند.

2. How much do I owe you for the groceries?
[ترجمه DHP12] من چقدر به شما برای مواد های غذایی بدهکار هستم؟
|
[ترجمه ناشناس] من به شما به خاطر موادغذایی چقدر بدهکار هستم؟
|
[ترجمه علی اعظم سلگی] چقدر بابت خواربار بهتون بدهکارم
|
[ترجمه گوگل]چقدر بابت خواروبار به شما بدهکارم؟
[ترجمه ترگمان]چقدر بهت بدهکارم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Bob uses the van for picking up groceries.
[ترجمه ترجمه زهرا] باب از ماشین ون برایجمع آوری خواربار استفاده می کند
|
[ترجمه گوگل]باب از ون برای چیدن مواد غذایی استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]باب از ماشین ون برای جمع آوری مواد غذایی استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He got a job bagging groceries.
[ترجمه H] او یک شغل بسته بندی مواد غذایی گیر آورد.
|
[ترجمه گوگل]او شغلی پیدا کرد و خواربارفروشی کرد
[ترجمه ترگمان] اون یه کاری کرده که بره خرید کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She was loaded down with bags of groceries.
[ترجمه f] او با کیسه پر از مواد غذایی دیده شد
|
[ترجمه گوگل]او با کیسه های مواد غذایی بار شده بود
[ترجمه ترگمان]پر از کیسه پر از مواد غذایی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He plonked the groceries on the kitchen floor.
[ترجمه گوگل]او مواد غذایی را روی زمین آشپزخانه ریخت
[ترجمه ترگمان]او مواد غذایی را روی کف آشپزخانه گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Mrs Caan needs a little help getting her groceries home.
[ترجمه MELINA 😍😍] خانم کن برای بردن خرید های خود به خانه به کمی کمک نیاز دارد
|
[ترجمه Pinar] خانوم کن برای آوردن غذا هاش به خونه به کمکی کمک نیاز داره
|
[ترجمه گوگل]خانم کان برای رساندن خواربارش به خانه به کمک کمی نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]خانم \"مادری\" به کمک نیاز داره تا groceries رو به خونه بیاره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. People are buying extra groceries in anticipation of heavy snowstorms.
[ترجمه گوگل]مردم در انتظار طوفان های سنگین برف در حال خرید مواد غذایی اضافی هستند
[ترجمه ترگمان]مردم در پیش بینی طوفان برف سنگین خواربار اضافی می خرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Emma loaded all the groceries into the car.
[ترجمه گوگل]اما تمام مواد غذایی را داخل ماشین بار کرد
[ترجمه ترگمان]اما همه خوراکی ها رو توی ماشین خالی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The cashier checked out the groceries.
[ترجمه گوگل]صندوقدار مواد غذایی را چک کرد
[ترجمه ترگمان]صندوق دار مواد غذایی را بررسی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The delivery boy dumped the groceries on the back porch.
[ترجمه گوگل]پسر تحویل مواد غذایی را در ایوان پشتی ریخت
[ترجمه ترگمان]پسر زایمان مواد غذایی رو روی ایوان پشتی ول کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Pete barters plumbing or electrical work for groceries.
[ترجمه گوگل]پیت کار لوله کشی یا برق را برای خواربارفروشی ها مبادله می کند
[ترجمه ترگمان]Pete barters لوله کشی و یا کار الکتریکی برای مواد غذایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. List all the essential tasks from buying groceries to taking out the garbage.
[ترجمه گوگل]تمام کارهای ضروری از خرید مواد غذایی تا بیرون آوردن زباله ها را فهرست کنید
[ترجمه ترگمان]تمام وظایف اصلی را از خرید مواد غذایی برای بیرون بردن زباله ها تهیه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A bag of groceries fell off the table onto the floor.
[ترجمه محمد] یک کیف پر از مواد غذایی از روی میز بر زمین افتاد
|
[ترجمه گوگل]کیسه ای از مواد غذایی از روی میز روی زمین افتاد
[ترجمه ترگمان]یک کیسه پر از مواد غذایی روی زمین افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• foods and other goods sold at a grocery

پیشنهاد کاربران

خوار و بار و مواد غذایی
خرتو پرت
من رفتم مواد غذایی بخرم
یعنی اینکه خوار و بار و چیز هایی که بهشون نیاز داریم ( فقط و فقط خواربار و مواد غذایی. نه چیز های دیگه. . . )
The groceries in the very food
مواد غذایی در همه غذا ها وجود دارد .
خوار و بار یا مواد غذایی
به معنای مواد غذایی هست

خوارباز
خوارو بار
خواربار
چیز هایی که میتوانیم از سوپر مارکت بگیریم
fruit and vegtable
مواد غذایی
You can buy groceries at a supermarket
به معنی خوار و بار است
یا مواد غذایی که از فروشگاه خریداری می کنیم
به معنی خواربار

خواربار
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس