gravel

/ˈɡrævl̩//ˈɡrævl̩/

معنی: ماسه، سنگ مثانه، سنگ ریزه، شن، ریگ، متوقف کردن، در شن دفن کردن، شن پاشیدن
معانی دیگر: خجل کردن، گیج کردن، (راه و غیره) با سنگریزه پوشاندن، شن ریزی کردن، (پزشکی) سنگ مثانه، سنگ کلیه، شنی، شن دار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a loose mixture of small stones, pebbles, and sometimes sand.

- They laid the gravel for the new parking lot.
[ترجمه گوگل] برای پارکینگ جدید سنگریزه کردند
[ترجمه ترگمان] آن ها شن را برای پارکینگ جدید گذاشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- There is a path of gravel between the cabins.
[ترجمه گوگل] بین کابین ها مسیری از سنگ ریزه وجود دارد
[ترجمه ترگمان] یک راه شنی بین کلبه ها هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: gravels, graveling, graveled
(1) تعریف: to cover with gravel, as a path or road.

- They came to gravel the driveway today.
[ترجمه گوگل] امروز آمدند تا جاده را سنگریزه کنند
[ترجمه ترگمان] امروز به جاده شنی رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to puzzle or confuse.

(3) تعریف: (informal) to irritate or frustrate.

جمله های نمونه

1. gravel that pans out 40 ounces of gold to a ton
ریگی که هر تن آن 40 اونس طلا می دهد

2. a gravel road
راه پوشیده از ریگ

3. a gravel walk in a garden
راه شن ریزی شده در یک باغ

4. pay gravel
سنگریزه ی غنی (از نظر مواد معدنی)

5. the gravel gritted under the soldiers' boots
ریگ در زیر پوتین سربازان خش خش می کرد.

6. they raked the gravel smooth
آنها با شن کش ریگ ها راصاف کردند.

7. The workmen shovelled gravel onto the road.
[ترجمه گوگل]کارگران سنگریزه را روی جاده ریختند
[ترجمه ترگمان]کارگرها روی جاده شنی پیش رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The pebbles/gravel/snow scrunched beneath our feet.
[ترجمه گوگل]سنگریزه/شن/برف زیر پای ما خرد شد
[ترجمه ترگمان]سنگریزه و سنگریزه زیر پای ما مچاله شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The car drew up with a crunch of gravel.
[ترجمه گوگل]ماشین با صدای خرد شدن شن کشیده شد
[ترجمه ترگمان]اتومبیل با صدای خرد شدن ماسه از جا بلند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His old car bumped down the gravel road.
[ترجمه گوگل]ماشین قدیمی او به جاده سنگریزه برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]اتومبیل قدیمی او جاده شنی را کنار زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The tyres crunched to a standstill on the gravel.
[ترجمه گوگل]لاستیک ها تا حدی روی سنگ ریزه خرد شدند
[ترجمه ترگمان]لاستیک ها روی شن ها صدای قرچ قرچ قرچ قرچ قرچ قرچ قرچ قرچ قرچ قرچ قرچ قرچ قرچ قرچ قرچ قرچ قرچ قرچ قرچ قرچ قرچ قرچ قرچ قرچ قرچ قرچ قرچ قرچ قرچ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I heard feet crunching over the gravel outside the house.
[ترجمه گوگل]صدای خرد شدن پاها روی شن های بیرون از خانه را شنیدم
[ترجمه ترگمان]صدای پاها را شنیدم که از روی شن بیرون خانه شنیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I fell on the gravel, severely grazing my knee.
[ترجمه Edi.nozari] بر روی سنگریزه افتادم باعث خراشیدگی شدید زانوم شد
|
[ترجمه گوگل]روی سنگریزه افتادم و زانویم را به شدت چریدم
[ترجمه ترگمان]روی شن ها به سختی روی زانویم افتادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A gravel drive swept between manicured lawns.
[ترجمه گوگل]سنگریزه‌ای بین چمن‌های آراسته جارو شده بود
[ترجمه ترگمان]یک اتومبیل شنی بین چمن ها و چمن حرکت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A gravel road leads through the jungle and up into the Andes.
[ترجمه گوگل]یک جاده سنگ‌ریزه‌ای از میان جنگل و به کوه‌های آند منتهی می‌شود
[ترجمه ترگمان]یک جاده شنی از میان جنگل و به کوه های آند منتهی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. I signed in and crunched across the gravel to my room.
[ترجمه گوگل]وارد شدم و از روی سنگریزه به اتاقم رفتم
[ترجمه ترگمان]من امضا کردم و با خرد شدن روی شن ها به اتاقم برخورد کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ماسه (اسم)
ballast, sand, gravel

سنگ مثانه (اسم)
gravel, calculus

سنگ ریزه (اسم)
gravel, flint, pebble, grit, scree, spall, riprap, road metal

شن (اسم)
sand, gravel, grit

ریگ (اسم)
sand, gravel, pebble, grit

متوقف کردن (فعل)
gravel

در شن دفن کردن (فعل)
gravel

شن پاشیدن (فعل)
sand, gravel

تخصصی

[عمران و معماری] شن - سنگریزه
[زمین شناسی] گراول تجمع طبیعی، تحکیم نیافته اجزای سنگی گردشده که ناشی از فرسایش اند،شامل ذرات بزرگتر از ماسه (قطر بیشتر از 2میلی متر یا 1.12 اینچ)، از قبیل تخته سنگ ،قلوه سنگ، ریگ، دانه های ریز یا ترکیبی از این ذرات؛این واژه معادل تحکیم نیافته کنگلومرا می باشد. در انگلستان برای ذراتی که اندازه 10-2میلی متر داشته باشند بکار می رود.
[معدن] شن (عمومی)
[پلیمر] شن
[آب و خاک] شن-سنگریزه

انگلیسی به انگلیسی

• small stones and pebbles (sometimes mixed with sand)
cover with gravel; embarrass, perplex
gravel consists of very small stones. it is often used to make paths.

پیشنهاد کاربران

1. شن 2. ( مثانه و کلیه ) سنگ 3. شنی / ۱. شن ریزی کردن ۲. سر در گم کردن. گیج کردن
مثال:
there is only a gravel track in this area
تنها یک کوره راه شنی در این ناحیه وجود دارد.
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�قلویرGhalvir� نوعی الک وغربال است که تور نخی محکم به آن نصب شده ومواد ( حبوبات، خاک، محصولات کشاورزی، . . . ) ریز ودرشت را ازهم جدا میکند. این واژه وارد زبانهای اروپایی
...
[مشاهده متن کامل]
( انگلیسی، . . . ) شده وبه صوررت�گریولgravel� به معنی ماسه، شن، سنگریزه، سنگ مثانه. . . در زبان انگلیسی به کار میرود. در اینجا اندکی تغییر هسته معنایی روی داده است ووقتی اندکی تفکر میکنیم بعد از قلویر کردن میبینیم که محصول نهایی این ابزار ( قلویر ) موادریز است که از مواد درشت جداسازی شده وبسیار با معنی انگلیسی آن یعنی ماسه، شن سنگریزه ومثانه سازگار، مشترک ومرتبط هستند. لازم به ذکر است که واژه�کرایبلcribble� همریشه با این واژه است که مفصل توضیح دادیم. رجوع بهcribble

سنگ ریزه - ریگ
gravel ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: شن 2
تعریف: انباشته‏ای طبیعی و سست از آوارهای بزرگ تر از ماسه و کوچک تر از ریگ
ماسه . شن

بپرس