12. I heard feet crunching over the gravel outside the house.
[ترجمه گوگل]صدای خرد شدن پاها روی شن های بیرون از خانه را شنیدم [ترجمه ترگمان]صدای پاها را شنیدم که از روی شن بیرون خانه شنیده می شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I fell on the gravel, severely grazing my knee.
[ترجمه Edi.nozari] بر روی سنگریزه افتادم باعث خراشیدگی شدید زانوم شد
|
[ترجمه گوگل]روی سنگریزه افتادم و زانویم را به شدت چریدم [ترجمه ترگمان]روی شن ها به سختی روی زانویم افتادم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. A gravel drive swept between manicured lawns.
[ترجمه گوگل]سنگریزهای بین چمنهای آراسته جارو شده بود [ترجمه ترگمان]یک اتومبیل شنی بین چمن ها و چمن حرکت می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. A gravel road leads through the jungle and up into the Andes.
[ترجمه گوگل]یک جاده سنگریزهای از میان جنگل و به کوههای آند منتهی میشود [ترجمه ترگمان]یک جاده شنی از میان جنگل و به کوه های آند منتهی می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. I signed in and crunched across the gravel to my room.
[ترجمه گوگل]وارد شدم و از روی سنگریزه به اتاقم رفتم [ترجمه ترگمان]من امضا کردم و با خرد شدن روی شن ها به اتاقم برخورد کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
ماسه (اسم)
ballast, sand, gravel
سنگ مثانه (اسم)
gravel, calculus
سنگ ریزه (اسم)
gravel, flint, pebble, grit, scree, spall, riprap, road metal
شن (اسم)
sand, gravel, grit
ریگ (اسم)
sand, gravel, pebble, grit
متوقف کردن (فعل)
gravel
در شن دفن کردن (فعل)
gravel
شن پاشیدن (فعل)
sand, gravel
تخصصی
[عمران و معماری] شن - سنگریزه [زمین شناسی] گراول تجمع طبیعی، تحکیم نیافته اجزای سنگی گردشده که ناشی از فرسایش اند،شامل ذرات بزرگتر از ماسه (قطر بیشتر از 2میلی متر یا 1.12 اینچ)، از قبیل تخته سنگ ،قلوه سنگ، ریگ، دانه های ریز یا ترکیبی از این ذرات؛این واژه معادل تحکیم نیافته کنگلومرا می باشد. در انگلستان برای ذراتی که اندازه 10-2میلی متر داشته باشند بکار می رود. [معدن] شن (عمومی) [پلیمر] شن [آب و خاک] شن-سنگریزه
انگلیسی به انگلیسی
• small stones and pebbles (sometimes mixed with sand) cover with gravel; embarrass, perplex gravel consists of very small stones. it is often used to make paths.
پیشنهاد کاربران
1. شن 2. ( مثانه و کلیه ) سنگ 3. شنی / ۱. شن ریزی کردن ۲. سر در گم کردن. گیج کردن مثال: there is only a gravel track in this area تنها یک کوره راه شنی در این ناحیه وجود دارد.
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�قلویرGhalvir� نوعی الک وغربال است که تور نخی محکم به آن نصب شده ومواد ( حبوبات، خاک، محصولات کشاورزی، . . . ) ریز ودرشت را ازهم جدا میکند. این واژه وارد زبانهای اروپایی ... [مشاهده متن کامل]
( انگلیسی، . . . ) شده وبه صوررت�گریولgravel� به معنی ماسه، شن، سنگریزه، سنگ مثانه. . . در زبان انگلیسی به کار میرود. در اینجا اندکی تغییر هسته معنایی روی داده است ووقتی اندکی تفکر میکنیم بعد از قلویر کردن میبینیم که محصول نهایی این ابزار ( قلویر ) موادریز است که از مواد درشت جداسازی شده وبسیار با معنی انگلیسی آن یعنی ماسه، شن سنگریزه ومثانه سازگار، مشترک ومرتبط هستند. لازم به ذکر است که واژه�کرایبلcribble� همریشه با این واژه است که مفصل توضیح دادیم. رجوع بهcribble
سنگ ریزه - ریگ
gravel ( زمینشناسی ) واژه مصوب: شن 2 تعریف: انباشتهای طبیعی و سست از آوارهای بزرگ تر از ماسه و کوچک تر از ریگ