gravamen

/ɡrəˈveɪmən//ɡrəˈveɪmen/

معنی: اصل شکایت، اصل غصه، مایه غم، شکایت رسمی، شکوائیه
معانی دیگر: شکوه، شکایت، علت نارضایتی، غصه و غم

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: gravamens, gravamina
• : تعریف: in law, the essential part of a complaint or accusation, which usu. weighs most heavily against the accused.

جمله های نمونه

1. Just heart in although gravamen exactly don't challenge to speak ashore the jaws.
[ترجمه گوگل]فقط دلت بخواهد گرچه گراوامن دقیقاً به چالش نمی کشد تا در ساحل فک صحبت کند
[ترجمه ترگمان]درست مثل قلب من، با وجود این که برای صحبت کردن به ساحل مبارزه نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The life has no gravamen road!
[ترجمه گوگل]زندگی هیچ جاده گراومن ندارد!
[ترجمه ترگمان]زندگی در کنار هم نیست!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Is very slow, still, a small matter, but, rake gravamen paddy field, that can't.
[ترجمه گوگل]بسیار آهسته است، هنوز، یک موضوع کوچک است، اما، چنگک زمین شالیزار gravamen، که نمی تواند
[ترجمه ترگمان]خیلی کند است، با این وجود، موضوع کوچکی است، اما مزرعه paddy که نمی تواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The paper, according to the vehicle vibration model, analyses the vibration regulation of the vehicle movement to the gravamen road.
[ترجمه گوگل]این مقاله، با توجه به مدل ارتعاش خودرو، تنظیم ارتعاش حرکت وسیله نقلیه به جاده گراوامن را تحلیل می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله با توجه به مدل ارتعاش خودرو، تنظیم ارتعاش حرکت خودرو را به جاده gravamen تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Say car and then led in Tashan, road beginning some gravamen, the car jolt all the way, the person of car all Dian get the dozen have a doze.
[ترجمه گوگل]می گویند ماشین و سپس رهبری در تاشان، جاده شروع برخی از gravamen، ماشین تکان دادن تمام راه، شخص از ماشین همه دیان دریافت دوجین یک چرت زدن
[ترجمه ترگمان]به ماشین بگو و بعد ما را به خیابان Tashan هدایت کرد، جاده از غصه شروع شد، اتومبیل را تکان داد، اتومبیل از همه طرف تکان خورد، راننده ماشین همه جا چرت می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To not let oneself eat minimal of, everybody as far as possible cent average, calculate gravamen, also can recognize. Everyone is happy, with friendly spirit, day cross more good.
[ترجمه گوگل]برای اینکه به خود اجازه ندهید حداقل از، هر کس تا آنجا که ممکن است به طور متوسط ​​​​سنت، محاسبه gravamen، همچنین می تواند تشخیص دهد همه خوشحال هستند، با روحیه دوستانه، روز عبور بهتر است
[ترجمه ترگمان]برای اینکه به فرد اجازه ندهد کم ترین مقدار غذا را بخورد، افراد می توانند به طور متوسط میزان gravamen را محاسبه کنند و هم چنین می توانند تشخیص دهند هر کسی خوشحال است، با روحیه دوستانه، روز به خیر گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Certainly hang a case concerning this, parlance rather many, mostly is a rabbit Ming gravamen .
[ترجمه گوگل]مطمئنا یک مورد در مورد این آویزان، اصطلاح و نه بسیاری، بیشتر یک خرگوش مینگ gravamen است
[ترجمه ترگمان]در واقع، اصل مطلب این است که بسیاری از آن ها معمولا مربوط به یک خرگوش چینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اصل شکایت (اسم)
gravamen

اصل غصه (اسم)
gravamen

مایه غم (اسم)
gravamen

شکایت رسمی (اسم)
gravamen

شکوائیه (اسم)
gravamen

تخصصی

[حقوق] بخش اصلی و عمده دعوی (یا اتهام یا کیفرخواست)

انگلیسی به انگلیسی

• accusation; complaint, protest

پیشنهاد کاربران

بپرس