graduation

/ˌɡrædʒuːˈeɪʃn̩//ˌɡrædʒʊˈeɪʃn̩/

معنی: فراغت از تحصیل
معانی دیگر: (آموزش) فراغت از تحصیل، پایان تحصیلات، مراسم پایان تحصیل، (بطری و لوله ی شیشه ای و غیره) مدرج سازی، زینه بندی، درجه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or process of graduating.

(2) تعریف: the conferring or receiving of a degree or diploma for the completion of study at a school, college, or university.

(3) تعریف: the ceremony at which a diploma is conferred or received.
مشابه: commencement

(4) تعریف: a mark indicating a degree of measurement.

جمله های نمونه

1. graduation cap and gown can be rented
جامه و کلاه مراسم پایان تحصیل را می توان کرایه کرد.

2. graduation exercises
مراسم پایان آموزش (فارغ التحصیلی)

3. graduation speech
سخنرانی مراسم پایان تحصیل

4. we celebrated mehri's graduation
فارغ التحصیلی مهری را جشن گرفتیم.

5. at the time of graduation from high school he was only sixteen
وقتی که دبیرستان را به پایان رساند فقط شانزده سال داشت.

6. she has completely satisfied our graduation requirements
او تمام اقدامات برای فارغ التحصیل شدن ما را انجام داده است.

7. It is your graduation day. Please accept my best wishes for your bright future.
[ترجمه ناشناس] امروز روز شما نیست
|
[ترجمه گوگل]روز فارغ التحصیلی شماست لطفا بهترین آرزوهای من را برای آینده درخشان خود بپذیرید
[ترجمه ترگمان]امروز روز فارغ التحصیلی شماست لطفا بهترین آرزوها را برای آینده درخشان خود بپذیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I have determined on going to Tibet after graduation.
[ترجمه گوگل]تصمیم گرفته ام پس از فارغ التحصیلی به تبت بروم
[ترجمه ترگمان]من تصمیم گرفته ام بعد از فارغ التحصیلی به تبت بروم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They asked what his plans were after graduation.
[ترجمه 방탄소년단 bts] آنها پرسیدند برنامه های او بعد از فارغ التحصیلی چیست؟
|
[ترجمه گوگل]آنها پرسیدند برنامه های او پس از فارغ التحصیلی چیست؟
[ترجمه ترگمان]آن ها پرسیدند که برنامه های او پس از فارغ التحصیلی چه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The possibility of enhancing one's knowledge is limitless. Graduation only marks a stage of one's education. Unceasing acquisition of knowledge will unceasingly escalate us to ever higher and higher attainments.
[ترجمه گوگل]امکان افزایش دانش بی حد و حصر است فارغ التحصیلی فقط نشان دهنده مرحله ای از تحصیلات فرد است کسب دانش بی وقفه ما را به سوی دستاوردهای هرچه بالاتر و بالاتر سوق خواهد داد
[ترجمه ترگمان]امکان افزایش آگاهی فرد نامحدود است جشن فارق التحصیلی فقط یک مرحله از آموزش و پرورش است کسب دانش و دانش پیوسته ما را به بالاتر و بالاتر می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Permit me to congratulate you on your graduation!I hope the future will bring you further success and a whole world of happiness.
[ترجمه گوگل]اجازه دهید فارغ التحصیلی شما را به شما تبریک بگویم! امیدوارم آینده برای شما موفقیت های بیشتر و یک دنیا شادی به همراه داشته باشد
[ترجمه ترگمان]اجازه بدهید جشن فارغ التحصیلی خود را به شما تبریک بگویم! من امیدوارم که آینده شما را به موفقیتی بیشتر و یک دنیای شاد تبدیل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I'm hopeful and confident that the graduation ceremony will really be a completely new tart. I believe that the knowledge you have acquired will enable you to be successful in whatever field you may enter.
[ترجمه گوگل]من امیدوارم و مطمئن هستم که جشن فارغ التحصیلی واقعاً یک تارت کاملاً جدید خواهد بود من معتقدم دانشی که به دست آورده‌اید به شما امکان می‌دهد در هر زمینه‌ای که وارد شوید موفق باشید
[ترجمه ترگمان]امیدوار و مطمئن هستم که مراسم فارغ التحصیلی واقعا یک تارت کاملا جدید خواهد بود من معتقدم که دانشی که کسب کرده اید، شما را قادر خواهد ساخت تا در هر زمینه ای که ممکن است وارد آن شوید موفق باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Congratulations on your graduation from the notable university with honour.
[ترجمه گوگل]تبریک بابت فارغ التحصیلی شما از این دانشگاه با افتخار
[ترجمه ترگمان]تبریک به فارغ التحصیلی از دانشگاه برجسته با افتخار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. What the old headmaster said at the graduation ceremony dwells in my mind.
[ترجمه گوگل]آنچه که مدیر مدرسه قدیمی در جشن فارغ التحصیلی گفت در ذهن من ساکن است
[ترجمه ترگمان]چیزی که مدیر مدرسه گفت در مراسم فارغ التحصیلی در ذهنم زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He tried to smarten up for the graduation.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد برای فارغ التحصیلی هوشیار شود
[ترجمه ترگمان]اون سعی کرد که لباس فارغ التحصیلی رو درست کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. What are your plans after graduation?
[ترجمه گوگل]بعد از فارغ التحصیلی چه برنامه ای دارید؟
[ترجمه ترگمان]پس از فارغ التحصیلی چه برنامه هایی دارید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Congratulations on your graduation! Wishing you a future filled with success and joy of seeing your dreams come true.
[ترجمه گوگل]فارغ التحصیلی شما را تبریک می گویم! با آرزوی آینده ای پر از موفقیت و شادی از تحقق رویاهایتان
[ترجمه ترگمان]! از فارغ التحصیلیت تبریک میگم آرزو می کنم که ای کاش آینده ای سرشار از موفقیت و لذت دیدن رویای تو به واقعیت تبدیل می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فراغت از تحصیل (اسم)
graduation

تخصصی

[عمران و معماری] درجه بندی
[نساجی] درجه بندی - مدرج کردن
[ریاضیات] درجه بندی، تقسیم بندی، مدرجه، درجه، زینه بندی، اعطای درجه
[آمار] هموارسازی آماری

انگلیسی به انگلیسی

• completion of a course of study (in a school, etc.); commencement, ceremony in which diplomas or degrees are awarded; mark showing a degree of measurement.
graduation is the successful completion of a course of study at a university or college, and, in the united states, high school.
the ceremony at which students from university or college, and, in the united states, high school, receive their degrees or diplomas is also called a graduation.

پیشنهاد کاربران

اتمام تحصیل
تخصصی ( هواشناسی )
درجه بندی یا درجه گذاری
مثلا
0�c or 237�k or 32� f
Celisus
Kelvin
Fahrenheit
دانش آموختگی
هموارسازی آماری
Graduation day روز فارغ التحصیلی
Graduation party جشن فارق التحصیلی
Graduation : تکمیل شدن یک دوره تحصیلی و اتمام دانشگاه، کالج، یا دبیرستان ( تو آمریکا graduation فارغ التحصیلی از دبیرستانه )
فارغ التحصیلی
تعریف:finish her school or univer city

بپرس