اسم ( noun )
• (1) تعریف: a type of chisel with a blade shaped like a scoop, used primarily on wood.
• (2) تعریف: the hole or groove that is created using a gouge or other similar cutting edge.
• (3) تعریف: a damaging cut or hole made with a sharp implement or other sharp object.
• مشابه: stab
• مشابه: stab
- There is a gouge in the linoleum from when we moved the refrigerator.
[ترجمه گوگل] از زمانی که یخچال را جابجا کردیم، در مشمع کف اتاق یک گوگ وجود دارد
[ترجمه ترگمان] یک gouge در سطح linoleum وجود دارد وقتی که ما یخچال را جابجا کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] یک gouge در سطح linoleum وجود دارد وقتی که ما یخچال را جابجا کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: an act of swindling, esp. overcharging.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: gouges, gouging, gouged
مشتقات: gouger (n.)
حالات: gouges, gouging, gouged
مشتقات: gouger (n.)
• (1) تعریف: to cut or carve with, or as if with, a gouge.
• مشابه: excavate
• مشابه: excavate
- The children gouged a face in the pumpkin to make their jack-o'-lantern.
[ترجمه گوگل] بچه ها یک صورت در کدو تنبل فرو کردند تا فانوس جک خود را درست کنند
[ترجمه ترگمان] بچه ها صورتش را در کدوتنبل جمع کرده بودند تا فانوس جک را درست کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] بچه ها صورتش را در کدوتنبل جمع کرده بودند تا فانوس جک را درست کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to scoop out with force.
• (3) تعریف: to defraud of money, as by charging an unreasonable price or fee for something.