1. Let's not go too far.
2. You should be safe enough, but don't go too far.
[ترجمه گوگل]شما باید به اندازه کافی ایمن باشید، اما زیاد دور نروید
[ترجمه ترگمان]تو باید به اندازه کافی در امان باشی، اما زیاد دور نشو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تو باید به اندازه کافی در امان باشی، اما زیاد دور نشو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Don't go too far afield or you'll get lost.
[ترجمه یکی] زیاده روی نکن وگرنه از دست خواهی رفت|
[ترجمه علی ماشا اله زاده] زیادی دور نشو در صحرا وگرنه گم می شوی|
[ترجمه گوگل]خیلی دور نروید وگرنه گم خواهید شد[ترجمه ترگمان]خیلی دور نرو وگرنه از دست خواهی رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Do not go too far afield.
5. One day she will go too far.
[ترجمه گوگل]یک روز او خیلی دور خواهد رفت
[ترجمه ترگمان]یک روز خیلی دور می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک روز خیلی دور می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She would make sure she did not go too far, or too soon.
[ترجمه Alireza ledari] او باید مطمئن میشدکه او خیلی دور نمی رود|
[ترجمه گوگل]او مطمئن می شد که خیلی دور یا خیلی زود نرفته است[ترجمه ترگمان]مطمئن بود که زیاد دور نرفته است، یا خیلی زود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Don't forget that, and don't go too far.
[ترجمه گوگل]این را فراموش نکنید و زیاد دور نروید
[ترجمه ترگمان]این را فراموش نکن و زیاد دور نشو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این را فراموش نکن و زیاد دور نشو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I do not want to go too far into the philosophical or even the physiological aspects of the matter.
[ترجمه گوگل]من نمیخواهم خیلی به جنبههای فلسفی یا حتی فیزیولوژیکی موضوع بپردازم
[ترجمه ترگمان]نمی خواهم بیش از حد به جنبه های فلسفی و یا حتی جنبه های فیزیولوژیکی این موضوع راه پیدا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نمی خواهم بیش از حد به جنبه های فلسفی و یا حتی جنبه های فیزیولوژیکی این موضوع راه پیدا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He thus seems to go too far initially, and then shrink back to an anodyne conclusion.
[ترجمه گوگل]بنابراین به نظر میرسد که او در ابتدا بیش از حد پیش میرود، و سپس به یک نتیجهگیری آنودین بازمیگردد
[ترجمه ترگمان]بنابراین به نظر می رسد که او در ابتدا بسیار زیاده روی کرده، و سپس به یک نتیجه گیری از داروی آرام بخش عقب نشینی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بنابراین به نظر می رسد که او در ابتدا بسیار زیاده روی کرده، و سپس به یک نتیجه گیری از داروی آرام بخش عقب نشینی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The condescension was beginning to go too far.
[ترجمه گوگل]اغماض کم کم داشت از حد می گذشت
[ترجمه ترگمان]تمکین و تمکین بسیار دور شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تمکین و تمکین بسیار دور شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He may go too far for his capabilities and get too tired to walk back safely.
[ترجمه گوگل]او ممکن است برای توانایی های خود بیش از حد پیش رود و آنقدر خسته شود که نتواند با خیال راحت برگردد
[ترجمه ترگمان]او ممکن است بیش از حد به توانایی های خود دسترسی داشته باشد و بیش از حد خسته است که به راحتی به عقب برگردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او ممکن است بیش از حد به توانایی های خود دسترسی داشته باشد و بیش از حد خسته است که به راحتی به عقب برگردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. They want to go too far.
[ترجمه گوگل]آنها می خواهند خیلی دور بروند
[ترجمه ترگمان] اونا میخوان خیلی دور بشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اونا میخوان خیلی دور بشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Was it possible to go too far, or should he just let it all hang out?
[ترجمه گوگل]آیا ممکن بود خیلی دور برود، یا باید بگذارد همه چیز به هم بخورد؟
[ترجمه ترگمان]آیا ممکن بود که بیش از حد پیش برود، یا باید بگذارد همه چیز قطع شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آیا ممکن بود که بیش از حد پیش برود، یا باید بگذارد همه چیز قطع شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Always go too far, because that's where you'll find the truth. Albert Camus
[ترجمه گوگل]همیشه زیاده روی کنید، زیرا در اینجاست که حقیقت را خواهید یافت آلبر کامو
[ترجمه ترگمان]همیشه خیلی دور شو، چون این چیزیه که حقیقت رو پیدا می کنی آلبر گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همیشه خیلی دور شو، چون این چیزیه که حقیقت رو پیدا می کنی آلبر گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. They rarely mean real harm, and go too far only infrequently.
[ترجمه گوگل]آنها به ندرت به معنای آسیب واقعی هستند، و به ندرت بیش از حد پیش می روند
[ترجمه ترگمان]آن ها به ندرت به معنی آسیب جدی هستند و تنها به ندرت پیش می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها به ندرت به معنی آسیب جدی هستند و تنها به ندرت پیش می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید