معنی: پس دادن، مسترد کردنمعانی دیگر: اعاده کردن، استرداد،باز پس دهی،(کارگر و کارفرما) صرفنظر کردن از برخی مزایای کارگری در مقابل گرفتن اضافه حقوق و غیره
• : تعریف: a reduction in workers' salaries, benefits, or rights agreed to by a union during labor negotiations in exchange for some other concession by management or in recognition of depressed economic conditions.
جمله های نمونه
1. When can you give back the money that you owe?
[ترجمه Sama___Army ] کی میتونی پولی رو که بهش بدهکاری رو پس بدی؟؟
|
[ترجمه ایمان حجتی] پولی که بدهکار هستی را کی میتونی برگردونی؟
|
[ترجمه امید] چه زمانی میتوانید پولی را که به شما قرض دادم برگردانید
|
[ترجمه گوگل]چه زمانی می توانید پولی را که مدیون هستید پس دهید؟ [ترجمه ترگمان]کی می تونی پولی که بهش بدهکاری رو پس بدی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Give back there. The express is due.
[ترجمه گوگل]اونجا پس بده اکسپرس به دلیل است [ترجمه ترگمان]آن را به من پس بدهید این بیان به خاطر است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Some IFAs-known as discount brokers-will give back part or all of the commissions they receive from the provider.
[ترجمه گوگل]برخی از IFA ها که به عنوان کارگزاران تخفیف شناخته می شوند، بخشی یا تمام کمیسیون هایی را که از ارائه دهنده دریافت می کنند، پس می دهند [ترجمه ترگمان]برخی از ifas که به عنوان واسطه های تخفیف شناخته می شوند، بخشی یا تمام کمیسیون ها را که از طرف ارایه دهنده دریافت می کنند، به آن ها واگذار خواهند کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Fiercely individualistic, Texas would just as soon give back the Alamo as institute a state tax.
[ترجمه گوگل]تگزاس که به شدت فردگرا بود، به همین زودی آلامو را به عنوان مؤسسه مالیات ایالتی پس داد [ترجمه ترگمان]تگزاس که به شدت فرد گرایی است، درست به همین دلیل است که الامو را به عنوان مالیات دولتی بر می گرداند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I had to give back a portion of the dowry after the divorce.
[ترجمه گوگل]بعد از طلاق مجبور شدم بخشی از مهریه را پس بدهم [ترجمه ترگمان]من باید پس از طلاق قسمتی از جهیز را به او بدهم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Give back all what we still owe to him.
[ترجمه گوگل]تمام آنچه را که هنوز به او مدیونیم، پس بده [ترجمه ترگمان] چیزی که هنوز بهش بدهکارم رو پس بده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Give back the book to Tom.
[ترجمه گوگل]کتاب را به تام پس بده [ترجمه ترگمان]کتاب رو بده به تام [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Even Woodrow Wilson Couldn 't give back Birth Place of Confucius back to Us.
[ترجمه گوگل]حتی وودرو ویلسون هم نمیتوانست محل تولد کنفوسیوس را به ما بازگرداند [ترجمه ترگمان]حتی وودرو ویلسون نیز نمی توانست برای تولد کنفسیوس به ما مراجعه کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I must call at the library to give back this book.
[ترجمه گوگل]برای پس دادن این کتاب باید با کتابخانه تماس بگیرم [ترجمه ترگمان]باید به کتابخانه زنگ بزنم تا این کتاب را پس بدهم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The student who will graduate should give back the academic gown first.
[ترجمه گوگل]دانشجویی که فارغ التحصیل می شود باید ابتدا لباس دانشگاهی را پس بدهد [ترجمه ترگمان]دانش آموزی که فارغ التحصیل خواهد شد باید اول لباس دانشگاهی را پس بدهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I must give back the two books to the library before Friday.
[ترجمه گوگل]من باید قبل از جمعه دو کتاب را به کتابخانه پس بدهم [ترجمه ترگمان]باید قبل از جمعه این دو کتاب را به کتابخانه باز کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. There naturally arises a deep hunger to give back to the world.
[ترجمه گوگل]طبیعتاً یک گرسنگی عمیق برای بازگرداندن به جهان ایجاد می شود [ترجمه ترگمان]طبیعتا گرسنگی عمیقی به وجود می آید تا به دنیا باز گردد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Before give back like bath side sing snow in red inside bathroom, his singing if deserve to be called euphonious, that use nail row blackboard de voice call nature sounds.
[ترجمه گوگل]قبل از بازگشت مانند طرف حمام خواندن برف به رنگ قرمز در داخل حمام، آواز خواندن او اگر سزاوار آن باشد که به عنوان شادی آور خوانده شود، که از تخته سیاه ردیف ناخن استفاده می کند و صدای طبیعت را صدا می کند [ترجمه ترگمان]قبل از اینکه مانند حمام، برف را در حمام به رنگ قرمز بخواند، آواز او اگر سزاوار آن باشد که به نام euphonious خوانده شود، استفاده از ردیف ناخن، صداهای طبیعت را به صدا در می آورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. How can I give back to others?
[ترجمه گوگل]چگونه می توانم به دیگران پس بدهم؟ [ترجمه ترگمان]چطور میتونم دوباره به بقیه برگردم؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
پس دادن (فعل)
restore, return, excrete, restitute, give back, refund, repay
مسترد کردن (فعل)
give back
انگلیسی به انگلیسی
• return something
پیشنهاد کاربران
give back to society: ادا کردن حق خود در قبال جامعه
از کسی کندن، باج گرفتن
give back: پس دادن
خدمت کردن
give back پس دادن get back پس گرفتن give back بیشتر وقتایی استفاده میشه که انتظار میره اون چیز رو پس بدی ، مثلا کتاب کسی رو اشتباهی برداشتی بهش پس میدی ولی مثلا وقتی که یه جنس میخری بعد میبینی خرابه و بخوای مرجوع کنی از : ... [مشاهده متن کامل]
take back پس دادن send back پس فرستادن استفاده میکنی
مرجوع کردن
گاهی به معنای دست دهنده هم هست. مثلا دست دهنده داشته باشید.
یه جاهایی به معنای جبران کردن هست یعنی کار کسی رو جبران کردن
حق خود را ادا کردن give back to the community
برگرداندن
پس دادن ، برگرداندن 👨👦👦👨👦👦👨👦👦 could you give me back my pen ممکنه خودکارم رو بهم پس بدی ؟؟ هنر 92 ، تجربی 84
حق خود را ادا کردن
an agreement by workers to surrender benefits and conditions previously agreed upon in return for new concessions or awards.