girlfriend

/ˈgɜrl.frend//ˈgɜrl.frend/

معنی: رفیقه، دلبر
معانی دیگر: دوست دختر، معشوقه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: (informal) a female with whom one has a romantic relationship.
مشابه: girl, lass

- My brother and his girlfriend are getting married soon.
[ترجمه دانیال] برادرم و دوست دخترش دارند به زودی ازدواج می کنند.
|
[ترجمه KiNG,,,iRi] برادرم و دوست دخترش بزودی ازدواج میکنند.
|
[ترجمه Nazi] برادر من و دوست دخترش به زودی ازدواج میکنند.
|
[ترجمه گوگل] برادرم و دوست دخترش به زودی ازدواج می کنند
[ترجمه ترگمان] برادرم و دوست دخترش به زودی ازدواج می کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a friend who is female.

- My eight-year-old invited all her girlfriends to her birthday party.
[ترجمه Mahta(제이느)] دختر هشت ساله ی من همه ی دوستان دخترش را به تولدش دعوت کرد
|
[ترجمه Nazi] دختر هشت ساله من همه ی دوست دختر هایش را به جشت تولدش دوعوت کرده
|
[ترجمه گوگل] دختر هشت ساله من همه دوست دخترش را به جشن تولدش دعوت کرد
[ترجمه ترگمان] اون دختر ۸ ساله من همه دوست دخترش رو به جشن تولدش دعوت کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رفیقه (اسم)
paramour, concubine, woman, girlfriend

دلبر (اسم)
sweetheart, gill, mistress, girlfriend, soulmate, leman

انگلیسی به انگلیسی

• romantic female partner, sweetheart; female friend
a man's or boy's girlfriend is the woman or girl with whom he is having a romantic or sexual relationship.
a woman's girlfriend is a female friend; used in american english.
female romantic companion, beloved female partner

پیشنهاد کاربران

دوست دختر
مثال: His girlfriend surprised him with a birthday gift.
دوست دخترش او را با یک هدیه تولدی متعجب کرد.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
( وقتی خانمی خانم دیگه رو با این کلمه خطاب قرار میده ) عزیزم؛ خواهر جان
دوست دختر😐 رِل😐
دوست دختر

بپرس