اسم ( noun )
• (1) تعریف: (informal) a female with whom one has a romantic relationship.
• مشابه: girl, lass
• مشابه: girl, lass
- My brother and his girlfriend are getting married soon.
[ترجمه دانیال] برادرم و دوست دخترش دارند به زودی ازدواج می کنند.|
[ترجمه KiNG,,,iRi] برادرم و دوست دخترش بزودی ازدواج میکنند.|
[ترجمه Nazi] برادر من و دوست دخترش به زودی ازدواج میکنند.|
[ترجمه گوگل] برادرم و دوست دخترش به زودی ازدواج می کنند[ترجمه ترگمان] برادرم و دوست دخترش به زودی ازدواج می کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a friend who is female.
- My eight-year-old invited all her girlfriends to her birthday party.
[ترجمه Mahta(제이느)] دختر هشت ساله ی من همه ی دوستان دخترش را به تولدش دعوت کرد|
[ترجمه Nazi] دختر هشت ساله من همه ی دوست دختر هایش را به جشت تولدش دوعوت کرده|
[ترجمه گوگل] دختر هشت ساله من همه دوست دخترش را به جشن تولدش دعوت کرد[ترجمه ترگمان] اون دختر ۸ ساله من همه دوست دخترش رو به جشن تولدش دعوت کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید