gilding

/ˈɡɪldɪŋ//ˈɡɪldɪŋ/

معنی: تذهیب
معانی دیگر: ظاهر پر زرق و برق و فریبنده، طلا کاری، زرق و برق، زرپوش (کردن)، زراندود سازی، اکلیل کاری، آب طلا، زراندودکاری، زراندایی، مطلاکاری، تدهیب

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the art or process of applying gilt or a similar substance to a surface.

(2) تعریف: the substance so applied or the gilt surface created.

(3) تعریف: anything that gives a superficially or deceptively pleasing, attractive appearance.

جمله های نمونه

1. his smile was the gilding that hid his evil heart
لبخند او ظاهر فریبنده ای بود که باطن خبیث او را پنهان می کرد.

2. Now, naked, simmering with annoyance, the deepening light gilding him, he was no less imposing.
[ترجمه گوگل]حالا، برهنه، آزاردهنده می جوشید، و نور عمیقی که او را طلایی می کرد، کم از این تاثیرگذار نبود
[ترجمه ترگمان]اکنون، برهنه، در حالی که با ناراحتی می جوشید، نور فزاینده بر او می تابید، او کم تر با ابهت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The reasons for the difference in treatment of gilding and silvering by the Romans is not clear.
[ترجمه گوگل]دلایل تفاوت برخورد رومی ها با تذهیب و نقره کاری روشن نیست
[ترجمه ترگمان]دلایل تفاوت در درمان of و silvering توسط رومیان روشن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The gilding was flaking off a clumsy clasp and some stitches had broken on the handle, leaving it frayed and shabby.
[ترجمه گوگل]تذهیب یک گیره دست و پا چلفتی پوسته پوسته شده بود و تعدادی بخیه روی دسته شکسته شده بود و آن را فرسوده و کهنه کرده بود
[ترجمه ترگمان]The پوسته پوسته شده بود و چند تا بخیه روی دستگیره شکسته بود و آن را فرسوده و کهنه رها کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Gilded Finish Gilding is a process of overlaying a base metal with a very thin layer of gold.
[ترجمه گوگل]تذهیب فینیش طلاکاری فرآیندی است که روی یک فلز پایه با یک لایه بسیار نازک طلا پوشانده می شود
[ترجمه ترگمان]Gilded Finish Gilding یک فرآیند of یک فلز پایه با یک لایه بسیار نازک طلا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Anything that has ornate carving or gilding, a rotund profile or shapely curved legs is ideal.
[ترجمه گوگل]هر چیزی که دارای کنده کاری یا تذهیب مزین باشد، نیم رخ گرد یا پاهای منحنی شکل، ایده آل است
[ترجمه ترگمان]هر چیزی که کنده کاری و یا زرق و برق داشته باشد، نیم رخ چاق و یا پاهای منحنی shapely ایده آل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is suitable for gilding and impressing of stripped and coiled leather, cloth and rubber products.
[ترجمه گوگل]مناسب برای تذهیب و نقش آفرینی چرم، پارچه و محصولات لاستیکی خالدار و کلاف شده است
[ترجمه ترگمان]این کار برای gilding و تحت تاثیر قرار دادن لباس های چرمی، پارچه و محصولات پلاستیکی مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I want a girdle with gilding.
[ترجمه گوگل]من یک کمربند با تذهیب می خواهم
[ترجمه ترگمان] من یه کمربند با gilding می خوام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His article praising classical Greek art is just gilding lily.
[ترجمه گوگل]مقاله او در ستایش هنر کلاسیک یونان فقط تذهیب نیلوفر است
[ترجمه ترگمان]مقاله او در مورد هنر یونان باستان تنها گل سوسن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The gilding brass shaving appearance terminal corresponding to a banana plug is adopted as a speaker terminal.
[ترجمه گوگل]ترمینال ظاهر اصلاح برنجی تذهیب مربوط به دوشاخه موزی به عنوان پایانه بلندگو پذیرفته شده است
[ترجمه ترگمان]The gilding برنجی با shaving که مطابق با یک شاخه موز است، به عنوان پایانه سخنگو به کار گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Elegant enclosure made by valuable log, together with gilding vertical shaft and beautiful curlicue shows magnificence.
[ترجمه گوگل]محفظه ای زیبا که توسط چوب با ارزش ساخته شده است، همراه با شفت عمودی طلاکاری شده و فرهای زیبا، شکوه و عظمت را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]محوطه زیبا ساخته شده توسط سرعت سنج با ارزش، همراه با قاب عمودی پر زرق و برق و curlicue زیبا شکوه و جلال را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Gilding the lily of what is basically a romantic comedy, the director falls a little short of his best mark.
[ترجمه گوگل]کارگردان با تذهیب چیزی که اساساً یک کمدی رمانتیک است، از بهترین نمره خود فاصله می گیرد
[ترجمه ترگمان]Gilding که اساسا یک کمدی رمانتیک است، کارگردان کمی کوتاه از بهترین mark سقوط می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The cinema room boasts 24-karat gold gilding, hand embroidered fabric seats, genuine antique candle holders, twenty-four 12-inch subwoofers and CAT/MBX speakers running the sound system.
[ترجمه گوگل]اتاق سینما دارای تذهیب طلای 24 عیار، صندلی‌های پارچه‌ای دست‌دوزی شده، جا شمع‌های آنتیک واقعی، بیست و چهار ساب ووفر 12 اینچی و بلندگوهای CAT/MBX است که سیستم صوتی را اجرا می‌کنند
[ترجمه ترگمان]این اتاق سینما دارای روکش طلای ۲۴ عیار طلای ۲۴ عیار است، صندلی های پارچه ای با پارچه گلدوزی شده، دارندگان شمع های اصیل قدیمی، بیست و چهار اینچی subwoofers و CAT \/ که سیستم صوتی را اداره می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Some people add a little brandy to the recipe but I feel this is gilding the lily.
[ترجمه گوگل]برخی از افراد کمی براندی به دستور غذا اضافه می‌کنند، اما من احساس می‌کنم این در حال تذهیب سوسن است
[ترجمه ترگمان]بعضی از مردم براندی را به دستور آشپزی اضافه می کنند، اما احساس می کنم که این گل سوسن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The dress is perfect. Don't add anything to it at all. It would just be gilding the lily.
[ترجمه گوگل]لباس کامل است اصلا چیزی بهش اضافه نکن این فقط می تواند زنبق را تذهیب کند
[ترجمه ترگمان] لباس عالیه چیزی به آن اضافه نکن این فقط از گل زنبق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تذهیب (اسم)
illumination, gilding

انگلیسی به انگلیسی

• thin layer of gold; act of covering with gold leaf
the gilding on something is a thin layer of gold or gold paint that covers it.

پیشنهاد کاربران

بپرس