gibe

/ˈdʒaɪb//dʒaɪb/

معنی: مسخره، دست انداختن، سخن طعنه امیز گفتن، طنز گفتن، باطعنه استهزاء کردن
معانی دیگر: مورد تمسخر قرار دادن، پاپی شدن، هوکردن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: gibes, gibing, gibed
• : تعریف: to make mocking or derisive comments.
مترادف: fleer, jeer, mock, poke fun at, tease
مشابه: scoff, sneer
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to ridicule, taunt, or jeer at.
مترادف: deride, fleer, jeer, mock, rag, ridicule, taunt, tease, twit
مشابه: rib, roast, sneer
اسم ( noun )
مشتقات: gibingly (adv.), giber (n.)
• : تعریف: a mocking or derisive comment.
مترادف: derision, fleer, jeer, mockery, ridicule, tease, twit
مشابه: crack, dig, raillery, sarcasm, scoff, sneer

- The talk show host's humorous gibes at the politician made the audience roar with laughter.
[ترجمه گوگل] سخنان طنز مجری برنامه تاک شو به این سیاستمدار باعث شد حضار از خنده غرش کنند
[ترجمه ترگمان] این سخنرانی نشان دهنده gibes خنده دار میزبان در این سیاست مدار بود که باعث شد حضار از خنده روده بر شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. It's impolite to gibe at a foreign student's English.
[ترجمه گوگل]بی ادبی است که در مورد زبان انگلیسی یک دانشجوی خارجی حرف بزنیم
[ترجمه ترگمان]از متلک گفتن به زبان انگلیسی دانشجوی خارجی بی نزاکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It's easy enough for you to gibe at them, but could you do any better?
[ترجمه گوگل]به اندازه کافی برای شما آسان است که در برابر آنها صحبت کنید، اما آیا می توانید بهتر از این کار کنید؟
[ترجمه ترگمان]برای شما آسان است که به آن ها بخندید، اما آیا شما می توانید بهتر از این عمل کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. That hurt, too, just like his gibe about the professor.
[ترجمه گوگل]این هم دردناک بود، درست مثل حرف هایش در مورد استاد
[ترجمه ترگمان]این درد نیز مانند مزاح او درباره استادان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But that gibe is now out-of-date.
[ترجمه گوگل]اما آن gibe اکنون قدیمی است
[ترجمه ترگمان]اما این مزاح هم اکنون خارج از تاریخ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is unkind to gibe at a foreign student's English, even though it may sound amusing.
[ترجمه گوگل]ناخوشایند است که به زبان انگلیسی یک دانش آموز خارجی صحبت کنید، حتی اگر به نظر سرگرم کننده باشد
[ترجمه ترگمان]از متلک گفتن یک دانشجوی خارجی، حتی با وجود اینکه ممکن است خنده دار به نظر برسد، نامهربان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Please gibe me a phone call when you get to the place safe.
[ترجمه گوگل]لطفا وقتی به محل امن رسیدید با من تماس بگیرید
[ترجمه ترگمان]لطفا وقتی به محل امن رسیدین بهم زنگ بزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You have seed I will gibe you some colour to see see, brothers! together up!
[ترجمه گوگل]شما دانه دارید، من به شما رنگ می دهم تا ببینید، برادران! با هم!
[ترجمه ترگمان]شما بذر دار ین، من از این که شما را ببینم، از این gibe که می بینم، از شما پوزش می خواهم ! با هم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The gibe smarted in his brain.
[ترجمه گوگل]جیب در مغزش هوشمند شد
[ترجمه ترگمان]ریشخند در مغز او نیش می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I felt sure he was seeking for some gibe.
[ترجمه گوگل]من مطمئن بودم که او به دنبال چیزی است
[ترجمه ترگمان]مطمئن بودم که او در جست و جوی مقداری ریشخند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Can you gibe me a better deal?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید یک معامله بهتر به من بدهید؟
[ترجمه ترگمان]میتونی از من یه معامله بهتر کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. One day Mark Twain was invited to gibe a talk in a small town.
[ترجمه گوگل]یک روز از مارک تواین دعوت شد تا در یک شهر کوچک سخنرانی کند
[ترجمه ترگمان]یک روز مارک تواین به متلک گفتن در یک شهر کوچک دعوت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The lift of one dark brow told her he recognised the gibe.
[ترجمه گوگل]بالا انداختن یکی از ابروهای تیره به او گفت که غبغب را می شناسد
[ترجمه ترگمان]از یک پیشانی تیره به او گفت که ریشخند را باز شناسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The "principle of going up into the hills" was a dogmatist gibe against Comrade Mao Tse-tung for his emphasis on rural revolutionary bases.
[ترجمه گوگل]«اصل بالا رفتن از تپه‌ها» یک ایراد دگماتیستی علیه رفیق مائو تسه تونگ به دلیل تأکید او بر پایگاه‌های انقلابی روستایی بود
[ترجمه ترگمان]\"اصل\" رفتن به تپه ها \"، gibe dogmatist علیه رفیق Mao Tse (tung Tse)برای تاکید بر پایگاه های انقلابی روستایی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The recruits rushed into battle so that no one could gibe at them for cowardice.
[ترجمه گوگل]سربازان تازه وارد به نبرد هجوم آوردند تا هیچ کس نتواند آنها را به خاطر بزدلی مورد سرزنش قرار دهد
[ترجمه ترگمان]سربازان به میدان نبرد هجوم آوردند تا کسی به خاطر بزدلی از او بخندد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مسخره (اسم)
flout, antic, mockery, ridicule, scoff, zany, aunt sally, irony, patch, gibe, butt, jeer, bob, jest, taunt, buffoon, clown, droll, laughingstock, staring-quarter, cut-up, witticism, merry-andrew, mickey, own-glass, pickle herring, punchball

دست انداختن (فعل)
flout, game, fool, ridicule, put on, kid, banter, spoof, hoax, gibe, befool, mock, bullyrag, lark, laverock

سخن طعنه امیز گفتن (فعل)
gibe

طنز گفتن (فعل)
gibe

با طعنه استهزاء کردن (فعل)
gibe

انگلیسی به انگلیسی

• mocking or jeering remark
taunt mock, jeer; speak to in a mocking or jeering manner

پیشنهاد کاربران

1 - ( فعل ) توهین، مسخره، دست انداختن، استهزاء کردن، اهانت یا بی احترامی کردن
2 - ( فعل ) مطابق بودن، برابر بودن، بهم مربوط بودن، مانند یا مشابه بودن
3 - ( اسم ) حرف زننده، تشر، طعنه، انتقاد، نکوهش
حرف مسخره آمیز

بپرس