1. She cited three reasons why people get into debt.
 [ترجمه عیسی علوی] او به سه دلیلی که مردم بدهکار میشوند اشاره کرد| 
 [ترجمه گوگل]او به سه دلیل برای بدهکاری مردم اشاره کرد[ترجمه ترگمان]او به سه دلیل اشاره کرد که چرا مردم مقروض می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. They will get into London this afternoon.
 [ترجمه گوگل]آنها امروز بعدازظهر وارد لندن خواهند شد
[ترجمه ترگمان]امروز بعد از ظهر به لندن خواهند رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]امروز بعد از ظهر به لندن خواهند رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. A hacker had managed to get into the system.
 [ترجمه سعید] یک هکر موفق شده بود که وارد سیستم بشه| 
 [ترجمه عیسی علوی] هکر برنامه ای نوشته بود که به سیستم دسترسی پیدا کند| 
 [ترجمه گوگل]یک هکر موفق شده بود وارد سیستم شود[ترجمه ترگمان]یه هکر تونسته وارد سیستم بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. They queued to get into the cinema.
 [ترجمه گوگل]برای ورود به سینما صف کشیدند
[ترجمه ترگمان]آن ها در صف بودند تا وارد سینما شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها در صف بودند تا وارد سینما شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I don't really want to get into discussing the technicalities of laser printing.
 [ترجمه عیسی علوی] من واقعا نمی خواهم درباره تکنولوژی چاپ لبزری گفتگو کنم| 
 [ترجمه گوگل]من واقعاً نمی خواهم وارد بحث فنی چاپ لیزری شوم[ترجمه ترگمان]من واقعا نمی خواهم راجع به دستگاه فنی دستگاه لیزر بحث کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Love is hard to get into, but harder to get out of.
 [ترجمه عیسی علوی] عاشق شدن سخت است اما بیرون آمدن از آن سختتر است| 
 [ترجمه گوگل]ورود به عشق سخت است، اما بیرون آمدن از آن سخت تر است[ترجمه ترگمان]دوست داشتن سخت است اما سخت تر از آن است که از آن بیرون بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I don't want to get into a wrangle with the committee.
 [ترجمه گوگل]من نمی خواهم با کمیته درگیر شوم
[ترجمه ترگمان]من نمی خواهم با کمیته بحث کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من نمی خواهم با کمیته بحث کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Now run along, and don't get into mischief .
 [ترجمه گوگل]حالا بدوید و وارد شیطنت نشوید
[ترجمه ترگمان]حالا بدو و شیطنت نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حالا بدو و شیطنت نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I apply to get into your life.
 [ترجمه گوگل]من برای ورود به زندگی شما درخواست می کنم
[ترجمه ترگمان] من به زندگی تو نیاز دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] من به زندگی تو نیاز دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
 [ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Feeling a cold coming on, you could get into bed and sweat it out.
 [ترجمه گوگل]با احساس سرماخوردگی، می توانید به رختخواب بروید و آن را عرق کنید
[ترجمه ترگمان]احساس سرما می کنم، تو می تونی بری تو رختخواب و عرق کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]احساس سرما می کنم، تو می تونی بری تو رختخواب و عرق کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. She failed to get into art college.
 [ترجمه گوگل]او نتوانست وارد کالج هنر شود
[ترجمه ترگمان]اون موفق نشد وارد دانشگاه هنر بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اون موفق نشد وارد دانشگاه هنر بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He was eager to get into politics.
 [ترجمه گوگل]او مشتاق ورود به سیاست بود
[ترجمه ترگمان]مشتاق بود وارد سیاست شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مشتاق بود وارد سیاست شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The only way we could get into the country was by bribing the border officials.
 [ترجمه گوگل]تنها راه ورود ما به کشور رشوه دادن به ماموران مرزی بود
[ترجمه ترگمان]تنها راه رسیدن به این کشور با رشوه دادن به مقامات مرزی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تنها راه رسیدن به این کشور با رشوه دادن به مقامات مرزی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. I had to break a window to get into the house.
 [ترجمه گوگل]مجبور شدم پنجره را بشکنم تا وارد خانه شوم
[ترجمه ترگمان]مجبور شدم یه پنجره بشکنم که وارد خونه بشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مجبور شدم یه پنجره بشکنم که وارد خونه بشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید