get by

/ˈɡetˈbaɪ//ɡetbaɪ/

معنی: پیش رفتن
معانی دیگر: 1- کفاف دادن، پذیرفتنی بودن 2- گیر نیفتادن، قسر در رفتن، دستگیر نشدن 3- گذران کردن، نگه داری کردن، ازشکست و یا حادثه جلوگیری کردن، مخفیانه پیشروی کردن

جمله های نمونه

1. I moved aside to let him get by.
[ترجمه MAHDI MohammadAlizade] کنار کشیدم تا او بگذرد
|
[ترجمه A.A] رفتم کنار که او رد شود
|
[ترجمه Mahsa] من کنار رفتم که اجازه بدم دستگیر نشود
|
[ترجمه گوگل]کنار رفتم تا اجازه بدهم از پسش بربیاید
[ترجمه ترگمان]من کنار رفتم تا او را رها کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The crowd moved aside to let the leaders get by.
[ترجمه HJ] جمعیت کنار رفت تا رهبران عبور کنند.
|
[ترجمه زباری] جمعیت کنار رفتند تا رهبران گیر نیفتند.
|
[ترجمه گوگل]جمعیت کنار رفتند تا رهبران از کنارشان عبور کنند
[ترجمه ترگمان]جمعیت کنار رفتند تا رهبران وارد شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I'm a survivor. I'll get by.
[ترجمه A.A] من یک بازمانده ام ، زندگی خواهم کرد
|
[ترجمه HJ] من یک نجات یافته ام. از حادثه جان سالم به در بردم.
|
[ترجمه گوگل]من یک بازمانده هستم من از پسش بر می آیم
[ترجمه ترگمان]من یک نجات یافته هستم من می ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. How can he get by on so little money?
[ترجمه محمد امین عظیم زادگان] او چطور می تواند با چنین پول کمی بگذراند
|
[ترجمه سحر] او چطور می تواند با پول خیلی کم گذران ( زندگی ) کند؟
|
[ترجمه گوگل]او چگونه می تواند با این همه پول کم زندگی کند؟
[ترجمه ترگمان]چطور میتونه اینقدر پول بگیره؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mary can get by with her old coat this winter.
[ترجمه محمد امین عظیم زادگان] ماری با کت قدیمی اش می تواند این زمستان را بگذراند
|
[ترجمه گوگل]مری می تواند با کت قدیمی خود در این زمستان زندگی کند
[ترجمه ترگمان]مری این زمستان می تواند نیم تنه کهنه خودش را بپوشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. How does she get by on such a small salary?
[ترجمه گوگل]او چگونه با چنین حقوق ناچیزی زندگی می کند؟
[ترجمه ترگمان]چطور با چنین حقوق کوچکی جور در می آید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He should just about get by in the exam.
[ترجمه گوگل]او فقط باید در امتحان از پسش بربیاید
[ترجمه ترگمان]او فقط باید در امتحان شرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She can't get by on such a small income.
[ترجمه گوگل]او نمی تواند با چنین درآمد کمی زندگی کند
[ترجمه ترگمان]با این درآمدی ناچیز نمی تواند با آن کنار بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We can get by with four computers at the moment, but we'll need a couple more when the new staff arrive.
[ترجمه .] ما میتوانیم چهار کامپیوتر در حال حاضر داشته باشیم، اما وقتی کارکنان جدید میرسند ما به تعداد بیشتری نیاز داریم
|
[ترجمه گوگل]در حال حاضر می‌توانیم با چهار کامپیوتر کار کنیم، اما وقتی کارکنان جدید آمدند، به چند کامپیوتر دیگر نیاز داریم
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم در حال حاضر چهار کامپیوتر داشته باشیم، اما وقتی کارکنان جدید می رسند، ما به یک زوج دیگر نیاز داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. No one is able to get by without oxygen.
[ترجمه فاطمه] هیچکس نمیتونه بدون اکسیژن از پس زندگی بربیاد
|
[ترجمه گوگل]هیچ کس نمی تواند بدون اکسیژن زندگی کند
[ترجمه ترگمان]هیچ کس بدون اکسیژن قادر به دریافت آن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Your work will get by,but try to improve it.
[ترجمه Zee] کار شما ( اثر شما ) پذیرفته خواهد شد ولی کوشش کنید آن را بهبود ببخشید.
|
[ترجمه گوگل]کار شما به پایان خواهد رسید، اما سعی کنید آن را بهبود بخشید
[ترجمه ترگمان]کارتان به پایان می رسد، اما سعی کنید آن را بهبود بخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I can just about get by in German .
[ترجمه ثمین] من فقط میتوانم به زبان آلمانی ( تسلط کم ) صحبت کنن
|
[ترجمه گوگل]من فقط می توانم به آلمانی برسم
[ترجمه ترگمان]من فقط می توانم به زبان آلمانی صحبت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Do you think I can get by with this dress,or is it too unsuitable for the party?
[ترجمه گوگل]به نظر شما می توانم با این لباس کنار بیایم یا برای مهمانی خیلی نامناسب است؟
[ترجمه ترگمان]فکر می کنید می توانم این لباس را با این لباس بپوشم یا برای مهمانی مناسب نیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Please make way so the ambulance can get by.
[ترجمه گوگل]لطفا راه را باز کنید تا آمبولانس بتواند عبور کند
[ترجمه ترگمان]لطفا راه را باز کنید تا آمبولانس از راه برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیش رفتن (فعل)
gain, advance, progress, get on, go forward, jut, proceed, precess, antecede, set on, butt, forego, get by, make way

انگلیسی به انگلیسی

• survive (from a financial standpoint) in difficult time, endure financially during a difficult situation (e.g.: "now that my husband has lost his job, it is going to be very difficult to pay the rent, but i know that we will get by")

پیشنهاد کاربران

گلیم خود را از آب کشیدن
از عهده خود برآمدن
قسر در رفتن
از پس ( خود ) برآمدن
get by on one's own
I know most people there speak French but can I get by with English
It is used when something is in your way and you need to go past it.
Example: Excuse me, we need to get by you but you are taking up all of the space.
manage ( financially )
Sam doesn't earn much, but we get by.
سرکردن ( با پول و حقوق ) ، گذراندن
زندگی رو گذروندن
در حد بخور و نمیر
گلیم خود را از آب بیرون کشیدن
رد شدن از کنار کسی
کنار آمدن
گذروندن یا سرکردن
Get by means قناعت کردن . به مقدار کم اکتفا کردن . با کم گزران زندگی کرون
سر کردن
مدیریت کردن
1 - پیش رفتن ( در شرایط )
2 - گذراندن یک بحران مالی
سر کردن ، کا را راه انداختن
زنده ماندن ( مترادف survival )
How can he get by on so little money?
کنار آمدن
تحمل کردن
دوام آوردن
( زبان ) در سطح پایه صحبت کردن
سر کردن
We can get by with four computers at the moment, but we'll need a couple more when the new staff arrive

زنده ماندن
نجات و خلاصی
از عهده برآمدن
دوام آوردن و گذران امور و شرایط صرفا با حداقل ها
صحبت کردن در مورد زبانهای مختلف
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)

بپرس