genuinely

/ˈdʒen.ju.ɪn.li//ˈdʒen.ju.ɪn.li/

بطورخالص، خالصانه، بطوراصل یااصلی، درست، بدون ریا

جمله های نمونه

1. Greeley says he's a genuinely reformed character .
[ترجمه گوگل]گریلی می گوید که او یک شخصیت واقعاً اصلاح شده است
[ترجمه ترگمان]گر یلی می گوید او یک شخصیت کاملا اصلاح شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Frank was a genuinely friendly sort.
[ترجمه 💚🖤🩷A🖤] فرنک یک دوست واقعی بود
|
[ترجمه Mojtaba] فرانک یک فرد خالصانه دوستانه اس بود.
|
[ترجمه گوگل]فرانک یک نوع واقعاً دوستانه بود
[ترجمه ترگمان]فرانک واقعا دوست صمیمی و صمیمی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was very true, genuinely square in his relations to those about him.
[ترجمه گوگل]او در روابطش با اطرافیانش بسیار صادق بود
[ترجمه ترگمان]او در روابط خود با اطرافیانش کاملا صادق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She seems genuinely fond of the children.
[ترجمه آناهیتا] واقعاً به نظر می رسید که او ( خانم ) بچه را دوست دارد
|
[ترجمه M.M] به نظر می رسد واقعا آن خانم بچه را دوست دارد
|
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که او واقعاً به بچه ها علاقه دارد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که او واقعا به بچه ها علاقه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This lady was genuinely surprised at what happened to her pet.
[ترجمه Tna] این خانم واقعا از اتفاقی که برای حیوان خانگی اش افتاده بود شگفت زده شده بود
|
[ترجمه گوگل]این خانم واقعاً از اتفاقی که برای حیوان خانگی اش افتاد شگفت زده شد
[ترجمه ترگمان]این خانم واقعا از اتفاقی که برای حیوان خانگی افتاد تعجب کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He is a serious scholar, a genuinely learned man.
[ترجمه سعادت] اون یه شخصیت جدی و داره و کاملا کرد اهل مطالعه ایه
|
[ترجمه گوگل]او یک دانشمند جدی است، یک مرد واقعی
[ترجمه ترگمان]او یک دانشمند جدی و یک مرد واقعا دانشمند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Most politicians genuinely believe they are incorruptible.
[ترجمه گوگل]اکثر سیاستمداران واقعاً معتقدند که فساد ناپذیر هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از سیاستمداران صادقانه معتقدند که آن ها فساد ناپذیر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the centuries following Christ's death, Christians genuinely believed the world was about to end.
[ترجمه گوگل]در قرن‌های پس از مرگ مسیح، مسیحیان واقعاً معتقد بودند که جهان در شرف پایان است
[ترجمه ترگمان]در قرن های بعد از مرگ مسیح، مسیحیان از صمیم قلب معتقد بودند که دنیا در شرف پایان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Is this a job for which you are genuinely suited?
[ترجمه آناهیتا] این یک کاریست که واقعاُ برای تو مناسب هست .
|
[ترجمه گوگل]آیا این شغلی است که واقعاً برای آن مناسب هستید؟
[ترجمه ترگمان]این کاری است که شما واقعا برای آن مناسب هستید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. At last, a genuinely funny comedy show!
[ترجمه Mojtaba] و در آخر، یک برنامه کمدی خنده دار
|
[ترجمه گوگل]بالاخره یک نمایش کمدی واقعا خنده دار!
[ترجمه ترگمان]بالاخره یک نمایش کمدی که واقعا خنده دار بود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She appeared genuinely surprised by this gesture of affection.
[ترجمه گوگل]او واقعاً از این ژست محبت متعجب به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]از این رفتار محبت آمیز او واقعا شگفت زده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I was genuinely sorry to be leaving college.
[ترجمه گوگل]من واقعا متاسفم که دانشگاه را ترک کردم
[ترجمه ترگمان]واقعا متاسفم که دانشگاه رو ترک کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He sounded genuinely interested.
[ترجمه گوگل]او واقعاً علاقه مند به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]او واقعا علاقه مند به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He genuinely cares about his employees.
[ترجمه گوگل]او واقعاً به کارمندان خود اهمیت می دهد
[ترجمه ترگمان]او واقعا به کارکنانش اهمیت می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. You genuinely care for him, don't you?
[ترجمه گوگل]شما واقعاً به او اهمیت می دهید، اینطور نیست؟
[ترجمه ترگمان]تو واقعا به اون اهمیت میدی، مگه نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• truly; sincerely, honestly

پیشنهاد کاربران

به راستی
نیک، به خوبی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : genuineness
✅️ صفت ( adjective ) : genuine
✅️ قید ( adverb ) : genuinely
از روی خلوص نیت
honesty, really
خالصانه، بدون ریا، واقعا
Really, honestly
حس خلوص
صداقت
خالص
دو رو نباشد
I seem to remember the film being genuinely scary
همون sincerely و truley و honestly
یعنی صادقانه - واقعا - بی شوخی - کاملا
از ته دل
از صمیم قلب
حقیقتا - راستش ( معادل عامیانه )
بی شک
بی غل و غش، موثق، صادقانه، بدونِ شک و شبهه
گاهی اوقات به منظور تاکید بر ویژگی خاصی بکار میرود در معنای واقعاً ، حقیقتاً و. . .
واقعا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس