gargle

/ˈɡɑːrɡl̩//ˈɡɑːɡl̩/

معنی: غرغره، گلو شویی، غرغره کردن
معانی دیگر: داروی غرغره، حلق شویه، صدایی مثل صدای غرغره در آوردن، نامفهوم حرف زدن

جمله های نمونه

1. this gargle will soothe your sore throat
این غرغره گلو درد تو را فرو خواهد نشاند.

2. You should gargle the throat regularly.
[ترجمه mm] باید به طور مرتب گلو را غرغره کرد .
|
[ترجمه Mellorin] باید به طور مرتب گلویتان را غرغره کنید.
|
[ترجمه گوگل]باید به طور مرتب گلو را غرغره کنید
[ترجمه ترگمان]باید به طور مرتب گلو رو gargle
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Gargle with salt water if your throat is sore.
[ترجمه Iliya Solhi] اگر گلو درد دارید ، آب نمک غرغره کنید .
|
[ترجمه ایمان] اگر گلویتان درد میکند، با آب نمک غرغره کنید.
|
[ترجمه Reza] اگر گلویتان درد میکند، آب نمک غرغره کنید.
|
[ترجمه گوگل]اگر گلو درد دارد با آب نمک غرغره کنید
[ترجمه ترگمان]gargle با آب شور، اگر گلو درد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Have a gargle with this mouthwash.
[ترجمه z.f] با این دهانشویه یکبار غرغره کنید
|
[ترجمه mm] با این دهان شور گلو را غرغره کن .
|
[ترجمه مونا] یک غرغره داشته باشید با این دهان شویه
|
[ترجمه گوگل]با این دهانشویه غرغره کنید
[ترجمه ترگمان]از این mouthwash گلو شو هم بزن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She gargle with an antiseptic mouthwash.
[ترجمه Iliya Solhi] او با یک دهانشویه ی ضد عفونت غرغره کرد .
|
[ترجمه گوگل]او با دهانشویه ضد عفونی کننده غرغره می کند
[ترجمه ترگمان]اون با یه مسواک ضد عفونی \"gargle\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You should gargle regularly.
[ترجمه Iliya Solhi] شما باید به طور مرتب غرغره کنید .
|
[ترجمه گوگل]باید مرتب غرغره کنید
[ترجمه ترگمان]باید به طور مرتب gargle
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It cried out in response; a bellowing gargle of pain and hate and recognition.
[ترجمه گوگل]در پاسخ فریاد زد؛ غرغره ای از درد و نفرت و به رسمیت شناختن
[ترجمه ترگمان]این صدا در پاسخ فریاد زد، فریادی از درد و نفرت و شناخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. First, the fat lady has yet to gargle, let alone sing, and we won't know our true 1967 - 1990 cost of funds until all losses from this period have been settled many decades from now.
[ترجمه گوگل]اولاً، خانم چاق هنوز غرغره نکرده است، چه رسد به آواز خواندن، و ما از هزینه واقعی بودجه 1967 - 1990 خود مطلع نخواهیم شد تا زمانی که تمام زیان های این دوره چندین دهه بعد تسویه شود
[ترجمه ترگمان]اول اینکه، بانوی چاق هنوز به gargle نرسیده، چه برسد به آواز خواندن، و ما هزینه واقعی سال ۱۹۶۷ - ۱۹۹۰ را نمی دانیم تا اینکه همه خسارت های این دوره چند دهه از این زمان رفع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This gargle will relieve your sore [ s ] throat.
[ترجمه Iliya Solhi] غرغره کردن گلودرد شما را تسکین میدهد .
|
[ترجمه گوگل]این غرغره گلو درد شما را تسکین می دهد
[ترجمه ترگمان]این gargle گلو درد شما را تسکین خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Gary spends a whole day in the gargle factory.
[ترجمه Iliya Solhi] گری یک روز کامل را در کارخانه تولید دهانشویه بود .
|
[ترجمه شان] گری تمام روز را در کارخانه تولید دهانشویه ( مایع غرغره}سپری می کند.
|
[ترجمه گوگل]گری یک روز کامل را در کارخانه غرغره می گذراند
[ترجمه ترگمان]گری تمام روز را در کارخانه gargle گذراند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You need some gargle to relieve your sore throat.
[ترجمه گوگل]برای تسکین گلو درد به غرغره نیاز دارید
[ترجمه ترگمان]یه مقدار \"گلو شو\" بزن تا گلو درد رو از بین ببره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Result showed that effective rate of Junhua gargle to treat stomatocace was 8 37%.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که میزان موثر غرغره جونهوا برای درمان گل روزنه 37/8 درصد بود
[ترجمه ترگمان]نتیجه نشان داد که نرخ موثر of gargle برای درمان stomatocace ۸ \/ ۳۷ درصد بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Speak less, breathe through the nose and gargle your throat.
[ترجمه Iliya Solhi] کمتر صحبت کن ، با بینی تنفس کن و غرغره کن.
|
[ترجمه شان] کمتر حرف بزن، از طریق بینی تنفس کن، و غرغره گلو را انجام بده .
|
[ترجمه گوگل]کمتر صحبت کنید، از طریق بینی نفس بکشید و گلوی خود را غرغره کنید
[ترجمه ترگمان]کم تر حرف بزن، از بینی تنفس کن و گلو شو گلو شو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. All gargle glasses on the oil and water tanks should be cleared.
[ترجمه گوگل]تمام لیوان های غرغره روی مخازن روغن و آب باید پاک شوند
[ترجمه ترگمان]همه گیلاس ها روی نفت و مخازن آب باید پاک سازی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غرغره (اسم)
pulley, spool, gargle, gargling

گلو شویی (اسم)
gargle

غرغره کردن (فعل)
gurgle, gargle

انگلیسی به انگلیسی

• gurgling sound; mouthwash, liquid used for gargling
gurgle, make a gargling noise; rinse out the mouth with mouthwash
when you gargle, you wash your throat by filling your mouth with liquid, tilting your head back, and breathing out through your mouth, making a bubbling noise.

پیشنهاد کاربران

Swish : اب را در دهان چرخاندن
Spit : تُفکردن
Gargle : غرغره کردن
۱. غر غر کردن ( v )
۲. دهان شویه ( n )
🔴 to clean your throat and mouth with a liquid that you move around in your throat and then spit out
◀️ Bro was tryna gargle with air
[no obj]
...
[مشاهده متن کامل]

◀️He gargled with salt water.
◀️She gargles every morning.
[ obj]
◀️He gargled the salt water, then spit it out.

gargle ( علوم دارویی )
واژه مصوب: غرغره
تعریف: 1. گرداندن محلول در حلق برای شست وشو و ضدعفونی 2. محلولی که برای شست وشو و ضدعفونی حلق به کار می رود
دهان شوی
What kind of gargle?
معنی فارسی : غرغره کردن
معنی انگلیسی : Wash your throat with a liquid
مثال : She gargled the mouthwash
Wash your throat with a liquid
غرغره کردن
غرغره کردن
Wash yor throat with a liquid
خانم فریبا غیرتمند متن شما را اصلاح می کنم :غرغره کردن
قرقره کردن

بپرس