gyrate

/ˈdʒaɪˌret//ˌdʒaɪˈreɪt/

معنی: دایرهای، حلقهای، دوران داشتن، چرخ زدن
معانی دیگر: چرخیدن (دور خود یا دور دایره)، گردش داشتن، دور گشتن، مارپیچ رفتن، چر  زدن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: gyrates, gyrating, gyrated
مشتقات: gyratory (adj.), gyrator (n.)
• : تعریف: to move or revolve on or around a fixed point or axis, or in a circle or spiral; rotate; spin.
مشابه: revolve, ring, roll, rotate, spin

جمله های نمونه

1. The woman began to gyrate to the music.
[ترجمه گوگل]زن شروع به چرخیدن به موسیقی کرد
[ترجمه ترگمان]زن شروع به خواندن موسیقی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Interest rates began to gyrate up towards 20 per cent in 1980 and then down and up again.
[ترجمه گوگل]نرخ بهره در سال 1980 شروع به بالا رفتن به 20 درصد کرد و سپس دوباره پایین و بالا رفت
[ترجمه ترگمان]نرخ سود در سال ۱۹۸۰ به ۲۰ درصد افزایش یافت و سپس دوباره بالا و پایین رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He begins to gyrate and strip.
[ترجمه گوگل]او شروع به چرخیدن و برهنه شدن می کند
[ترجمه ترگمان]شروع می کند به حلقه زدن و لخت کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She had already begun to gyrate and deepen, before expanding like some mammoth top.
[ترجمه گوگل]او قبلاً شروع به چرخیدن و عمیق شدن کرده بود، قبل از اینکه مانند بالای ماموت گسترش یابد
[ترجمه ترگمان]پیش از این، پیش از آن که مانند ماموت بزرگ در حال گسترش باشد، شروع به gyrate و تعمیق کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Economists were probably too busy watching markets gyrate to contemplate last month's big news in science.
[ترجمه گوگل]احتمالاً اقتصاددانان آنقدر مشغول تماشای چرخش بازارها بودند که نمی‌توانستند به اخبار بزرگ ماه گذشته در علم فکر کنند
[ترجمه ترگمان]اقتصاددانان احتمالا بیش از حد سرگرم تماشای بازارها بودند تا در مورد خبره ای بزرگ ماه گذشته در علم تعمق کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Instead, currencies that used to gyrate sharply during stock selloffs such as the Thai baht, Malaysian ringgit and Indonesian rupiah have barely budged.
[ترجمه گوگل]در عوض، ارزهایی که در زمان فروش سهام به شدت چرخیده بودند مانند بات تایلند، رینگیت مالزی و روپیه اندونزی به سختی تکان خورده اند
[ترجمه ترگمان]در عوض، واحدهای پولی که در طول selloffs سهام مانند the تایلندی، ringgit مالزی و rupiah اندونزیایی مورد استفاده قرار گرفتند، به سختی تغییر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This article deals with the diversity of gyrate angle as well as the variations of equation coefficient in coordinate changes.
[ترجمه گوگل]این مقاله به تنوع زاویه چرخش و همچنین تغییرات ضریب معادله در تغییرات مختصات می پردازد
[ترجمه ترگمان]این مقاله با تنوع زاویه gyrate و نیز تغییرات ضریب معادله در تغییرات مختصات سر و کار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Gyrate The dancers gyrated wildly to the strong beat of the music.
[ترجمه گوگل]Gyrate رقصندگان به شدت با ضرب آهنگ قوی می چرخیدند
[ترجمه ترگمان]رقاص ها در حالی که می رقصیدند، وحشیانه به آهنگ قوی موسیقی گوش می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As the global economy continues to gyrate, you'll hear more and more people calling for the Federal Reserve to either lower or raise interest rates.
[ترجمه گوگل]همانطور که اقتصاد جهانی به چرخش خود ادامه می دهد، افراد بیشتری را می شنوید که از فدرال رزرو درخواست می کنند که نرخ بهره را کاهش یا افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]همانطور که اقتصاد جهانی به gyrate ادامه می دهد، شما بیشتر و بیشتر خواهید شنید که افراد بیشتری خواهان رزرو فدرال هستند یا نرخ بهره را بالا می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You can't gyrate your hips, bend over backwards, dip your partner, or do any other fancy (and calorie burning) dance moves if you can't control your core muscles.
[ترجمه گوگل]اگر نتوانید ماهیچه های مرکزی بدن خود را کنترل کنید، نمی توانید باسن خود را بچرخانید، به عقب خم شوید، شریک خود را غوطه ور کنید، یا هر حرکت رقص فانتزی (و کالری سوزی) دیگری انجام دهید
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید باسن خود را خم کنید، به عقب خم شوید، شریک زندگی خود را پایین بیاورید، یا هر گونه فکر دیگر (و سوزاندن کالری)را انجام دهید اگر نمی توانید ماهیچه های مرکزی خود را کنترل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The motion would make him gyrate out of control.
[ترجمه گوگل]این حرکت باعث می‌شود او از کنترل خارج شود
[ترجمه ترگمان]این حرکت او را از کنترل خارج می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Lulled by a canned anthem, people rotate, debate, checkmate, gyrate and truncate.
[ترجمه گوگل]با یک سرود کنسرو شده، مردم می چرخند، بحث می کنند، مات می کنند، می چرخند و کوتاه می کنند
[ترجمه ترگمان]مردم با استفاده از یک سرود کنسرو شده، می چرخد و بحث می کنند و مات و مات و مات و مات و مات و مبهوت می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Nutrition support of children and adults with a urea cycle disorder, gyrate atrophy of the choroid and retina, or HHH syndrome.
[ترجمه گوگل]حمایت از تغذیه کودکان و بزرگسالان مبتلا به اختلال چرخه اوره، آتروفی مشیمیه و شبکیه چشم، یا سندرم HHH
[ترجمه ترگمان]حمایت تغذیه از کودکان و بزرگسالان مبتلا به اختلال چرخه اوره، atrophy gyrate از choroid و شبکیه چشم یا سندروم HHH
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Conclusions The method of the expanded scalp flap is good and effective treatment for the cutis verticis gyrate.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری روش فلپ منبسط شده سر درمان خوب و موثری برای کوتیس ورتیسیس ژیرات است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری روش دریچه سرم گسترش یافته برای درمان موثر و موثر برای the verticis gyrate است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In this paper, we theoretically demonstrate the Gyrator is a kind of transmission element, and it has behaviour to gyrate impe-dandce. Finally, we find that the Gyrator is realized by Hall effect.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، ما از نظر تئوری نشان می‌دهیم که ژیراتور نوعی عنصر انتقال است و رفتاری برای چرخاندن ضربه رقص دارد در نهایت، متوجه می شویم که Gyrator با اثر هال تحقق می یابد
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، ما به طور نظری نشان می دهیم که gyrator نوعی عنصر انتقال است، و رفتارش نسبت به gyrate impe - dandce دارد در نهایت ما متوجه شدیم که gyrator اثر هال درک شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دایره ای (صفت)
circular, gyrate

حلقه ای (صفت)
gyrate

دوران داشتن (فعل)
gyrate

چرخ زدن (فعل)
turn, rotate, gyrate, eddy, pirouette, gyre, spin

تخصصی

[مهندسی گاز] دایره ای، حلقه ای، چرخ زدن
[ریاضیات] دوران کردن، دوران، دایره ای

انگلیسی به انگلیسی

• rotate, move in spiral motion, whirl
if something gyrates, it turns round and round in a circle, usually very fast; a formal word.

پیشنهاد کاربران

1 - حرکت دورانی، مدور ، دایره ای
• The state of turning or spinning on an axis
• Move in a spiral course
• A circular, or spiral motion
2 - قر دادن، حرکاتی که باعث جلب توجه جنس مخالف میشه، رقصی که با حرکات جلف و با عشوه گری باهاش نخ میدن
...
[مشاهده متن کامل]

• to shake hips/body ( to dance ) in a provocative /suggestive manner to attract attention male or female and make them think of sex
3 - در نوسان بودن، مرتبا بالا و پایین رفتن, زیاد و سریع دچار تغییر شدن
When the value of money in business moves up and down a lot
Gyrating market

بپرس