gamester

/ˈɡeɪmstər//ˈɡeɪmstə/

معنی: ورزشکار، ادم شوخ، قمار باز، هرزه و مهمل
معانی دیگر: ادم شو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who habitually gambles.

جمله های نمونه

1. The Gamester also ended tragically when Beverly, a gambler, falsely accused of murder, committed suicide by taking poison.
[ترجمه گوگل]گیمستر همچنین زمانی غم انگیز به پایان رسید که بورلی، یک قمارباز، که به دروغ متهم به قتل بود، با مصرف سم خودکشی کرد
[ترجمه ترگمان]Gamester زمانی که بورلی، یک قمارباز که به دروغ به قتل متهم شده بود، با گرفتن سم خودکشی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Never did gamester, whose whole fortune is staked on one cast of the die, experience the anguish which Edmond felt in his paroxysms of hope.
[ترجمه گوگل]هرگز گیمری که تمام ثروتش بر روی یک بازیگر نقش بسته است، رنجی را که ادموند در پراکسیسم امید خود احساس می کرد، تجربه نکرد
[ترجمه ترگمان]قماربازی که تمام مایملک خود را در قالب یک نوع مرگ به بازی گذاشته و در این حال زار زار زار زار زار زار زار زار زار زار زار زار زار زار زار زار زار می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Standers - by see more than gamester.
[ترجمه گوگل]Standers - با دیدن بیشتر از gamester
[ترجمه ترگمان] - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The gamester never plays the card the opponent expects, still less that which he wants.
[ترجمه گوگل]بازيكن هرگز كارتي را كه حريف انتظارش را دارد بازي نمي كند، حتي كمتر از آنچه كه مي خواهد
[ترجمه ترگمان]gamester هرگز کارتی را که حریف از آن انتظار دارد بازی نمی کند، و هنوز کم تر آن را می خواهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It was this primising young man, due to a very little bit of greediness, he turned himself into a gamester and ruined his family .
[ترجمه گوگل]این جوان خوش ذوق بود که به خاطر کمی حرص و طمع خودش را تبدیل به یک گیمر کرد و خانواده اش را به هم ریخت
[ترجمه ترگمان]این مرد جوان primising بود که به علت اندکی حریص بودن، خود را به قماربازی کشاند و خانواده خود را به باد فنا داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The consequence of the narrow and myopic vision of both the gamester and the would-be profit maker is that neither group has the slightest interest in the work of building a libertarian movement.
[ترجمه گوگل]پیامد دید تنگ نظرانه و نزدیک‌بینانه هم بازی‌باز و هم سودساز احتمالی این است که هیچ یک از گروه‌ها کوچک‌ترین علاقه‌ای به کار ایجاد یک جنبش آزادی‌خواهانه ندارند
[ترجمه ترگمان]نتیجه دیدگاه نزدیک بین و نزدیک بین دو the و the سود آور این است که هیچ یک از گروه ها کوچک ترین علاقه ای به کار ساختن یک جنبش آزادی خواه ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Has fortune dealt you some bad cards, then let wisdom make you a good gamester.
[ترجمه گوگل]آیا ثروت چند کارت بد به شما داده است، سپس اجازه دهید خرد از شما یک بازی‌باز خوب بسازد
[ترجمه ترگمان]شرط می بندم که بخت و اقبال به تو قمار کرده و قماربازی می کند و قماربازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Recall that Peter, owner of Textacular, has been trying to buy Maxine's company, Gamester, as part of his strategy to roll up other small businesses.
[ترجمه گوگل]به یاد بیاورید که پیتر، مالک Textacular، در تلاش برای خرید شرکت Maxine، Gamester، به عنوان بخشی از استراتژی خود برای راه اندازی سایر مشاغل کوچک بوده است
[ترجمه ترگمان]به خاطر داشته باشید که پیتر، صاحب of، در تلاش برای خرید شرکت Maxine، Gamester، به عنوان بخشی از استراتژی خود برای جمع کردن تجارت های کوچک دیگر بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ورزشکار (اسم)
athlete, sportsman, gymnast, gamester

ادم شوخ (اسم)
gamester, humorist, gagman, gangster, humourist

قمار باز (اسم)
gamester, gambler

هرزه و مهمل (اسم)
gamester

انگلیسی به انگلیسی

• gambler; one who plays games of chance (cards, dice, etc.)

پیشنهاد کاربران

بپرس