fresh air

جمله های نمونه

1. Exercise, temperance, fresh air, and needful rest are the best of all physicians.
[ترجمه گوگل]ورزش، اعتدال، هوای تازه و استراحت ضروری بهترین کار پزشکان است
[ترجمه ترگمان]ورزش، میانه روی، هوای تازه و استراحت ضروری بهترین پزشکان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We need some fresh air in this stuffy room!
[ترجمه گوگل]ما به هوای تازه در این اتاق خفگی نیاز داریم!
[ترجمه ترگمان]باید هوای تازه در این اتاق گرم داشته باشیم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A walk in the morning fresh air will pep you up.
[ترجمه گوگل]پیاده روی در هوای تازه صبح شما را خوشحال می کند
[ترجمه ترگمان]پیاده روی در هوای صبح شما را تقویت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Children thrive on fresh air and good food.
[ترجمه گوگل]بچه ها با هوای تازه و غذای خوب رشد می کنند
[ترجمه ترگمان]کودکان در هوای تازه و غذای خوب رشد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I went outside to get some fresh air.
[ترجمه گوگل]رفتم بیرون تا هوای تازه بخورم
[ترجمه ترگمان]رفتم بیرون تا هوای تازه بخورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She actually considered fresh air harmful.
[ترجمه گوگل]او در واقع هوای تازه را مضر می دانست
[ترجمه ترگمان]او در واقع هوای تازه را مضر می دانست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Fresh air is fundamental to good health.
[ترجمه گوگل]هوای تازه برای سلامتی ضروری است
[ترجمه ترگمان]هوای تازه برای سلامت خوب اساسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A whiff of fresh air cleared his head.
[ترجمه گوگل]بوی هوای تازه سرش را پاک کرد
[ترجمه ترگمان]رایحه هوای تازه سرش را صاف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A walk in the fresh air soon conjured her headache away.
[ترجمه گوگل]قدم زدن در هوای تازه خیلی زود سردردش را از بین برد
[ترجمه ترگمان]راه رفتن در هوای تازه به زودی سردردش را فرا گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If headaches only occur at night, lack of fresh air and oxygen is often the cause.
[ترجمه گوگل]اگر سردرد فقط در شب رخ می دهد، کمبود هوای تازه و اکسیژن اغلب علت آن است
[ترجمه ترگمان]اگر سردرد در شب رخ دهد، کمبود هوای تازه و اکسیژن اغلب علت آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Come out and get some fresh air.
[ترجمه گوگل]بیا بیرون و هوای تازه بخور
[ترجمه ترگمان]بیا بیرون و هوای تازه بخور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Let's go out for some fresh air.
[ترجمه گوگل]بیا بریم بیرون هوای تازه بگیریم
[ترجمه ترگمان]بیا بریم یه هوایی بخوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Let's open the window to let in some fresh air.
[ترجمه گوگل]بیا پنجره را باز کنیم تا هوای تازه وارد شود
[ترجمه ترگمان]اجازه بدهید پنجره را باز کنیم تا به هوای تازه برویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I'm just going out for a breath of fresh air.
[ترجمه گوگل]من فقط برای یک نفس تازه می روم بیرون
[ترجمه ترگمان]من فقط میرم یه نفس تازه از هوای تازه بکشم بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He was always preaching exercise and fresh air.
[ترجمه گوگل]او همیشه به ورزش و هوای تازه موعظه می کرد
[ترجمه ترگمان]او همیشه ورزش می کرد و هوای تازه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• clean pure air, country air
if you say that you want some fresh air, you mean that you want to go outside or open a window, often because the room or building you are in is uncomfortably warm.

پیشنهاد کاربران

هوای آزاد _ هوای تازه
هوای مطبوع _ هوای تازه
هوای تازه

بپرس