free time

/fri taɪm//friː taɪm/

معنی: فرصت

جمله های نمونه

1. I have a lot of free time today.
[ترجمه محسن] امروز وقت آزاد زیادی دارم
|
[ترجمه خانم عباسی] امروز من وقت آزاد زیادی دارم
|
[ترجمه FTM] امروز من وقت آزاد بسیاری دارم
|
[ترجمه غزاله] من امروز وقت ازاد زیادی دارم
|
[ترجمه F] من امروز فرصت زیادی دارم
|
[ترجمه Fateme] امروز من زمان زیادی دارم
|
[ترجمه Fateme jah mo hammady] امروز من زمان ازاد خیلی دارم
|
[ترجمه گوگل]امروز وقت آزاد زیادی دارم
[ترجمه ترگمان]من امروز وقت آزاد زیادی دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I had little money and little free time.
[ترجمه محسن] پول و وقت آزاد کمی داشتم
|
[ترجمه غزاله] من پول کم و وقت ازاد کمی داشتم
|
[ترجمه ZahraR] پول و فرصت کمی داشتم.
|
[ترجمه گوگل]پول کم و وقت آزاد کمی داشتم
[ترجمه ترگمان] من یه کم پول و یه کم وقت آزاد داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They spent their free time in Glasgow busking in Argyle Street.
[ترجمه گوگل]آنها اوقات فراغت خود را در گلاسکو با اتوبوس در خیابان آرگیل سپری کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها وقت آزاد خود را در خیابان گلاسکو در خیابان Argyle گذراندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Do you have some free time?
[ترجمه ZahraR] وقتت آزاده؟ وقتت خالیه؟
|
[ترجمه گوگل]وقت آزاد داری؟
[ترجمه ترگمان]وقت آزاد داری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. What do you do when u have free time?
[ترجمه ZahraR] در اوقات فراغتت چیکار میکنی؟
|
[ترجمه گوگل]وقتی وقت آزاد داری چیکار میکنی؟
[ترجمه ترگمان]وقتی زمان آزاد دارید چه کار می کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The counselors will gladly baby-sit during their free time.
[ترجمه گوگل]مشاوران با کمال میل در اوقات فراغت خود به کودک می نشینند
[ترجمه ترگمان]مشاوران با کمال میل در طول زمان آزاد خود می نشینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She employs her free time in sewing.
[ترجمه گوگل]اوقات فراغت خود را به خیاطی می گذراند
[ترجمه ترگمان]او وقت آزاد خود را در دوخت و دوز استخدام می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Children these days have very little free time .
[ترجمه zey zey] این روز ها بچه ها وقت آزاد زیادی ندارند ( وقت خیلی کمی دارند )
|
[ترجمه گوگل]کودکان این روزها وقت آزاد بسیار کمی دارند
[ترجمه ترگمان]کودکان این روزها وقت آزاد کمی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. My work's cutting into my free time at the moment.
[ترجمه گوگل]کار من در حال حاضر به وقت آزاد من کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]کار من در این لحظه در حال بریدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She spent her free time shopping.
[ترجمه گوگل]او اوقات فراغت خود را به خرید می گذراند
[ترجمه ترگمان]او زمان آزاد خود را صرف خرید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. What do you like to do in your free time ?
[ترجمه ZahraR] دوست داری در اوقات فراغتت چه کاری انجام بدی؟
|
[ترجمه گوگل]دوست دارید در اوقات فراغت خود چه کار کنید؟
[ترجمه ترگمان]دوست داری در وقت آزاد خودت چه کار کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He has a lot of free time he spends most of it in the garden.
[ترجمه گوگل]او اوقات فراغت زیادی دارد و بیشتر آن را در باغ می گذراند
[ترجمه ترگمان]او وقت آزاد زیادی دارد که بیشتر آن را در باغ خرج می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There was hardly any free time.
[ترجمه گوگل]به سختی وقت آزاد وجود داشت
[ترجمه ترگمان]هیچ وقت آزاد نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In your free time, explore all that this incredible city has to offer.
[ترجمه گوگل]در اوقات فراغت خود، تمام چیزهایی که این شهر باورنکردنی ارائه می دهد را کشف کنید
[ترجمه ترگمان]در زمان آزاد خود، همه چیزهایی را که این شهر باورنکردنی باید ارائه کند را مورد بررسی قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فرصت (اسم)
break, chance, occasion, handle, time, opening, facility, opportunity, by-time, odds, leisure, free time, pudding time

انگلیسی به انگلیسی

• time which a person is not obligated to do any certain task

پیشنهاد کاربران

مترادف leisure
وقت آزاد ، وقت استراحت
بیکار
به معنای
زمان استراحت ، اوقات فراغت ، تایم آزاد ، وقت خالی برای مثال
I have free time today
من امروز وقت خالی دارم
We have 15 minutes free time at the school
ما در مدرسه ۱۵ دقیقه زمان استراحت داریم
I
Spare time
Break time ( مترادف )
leisure time
Free time ⏲ وقت آزاد
اوقات فراغت، وقت آزاد
off time
اوقات فراغت، وقت اضافه، وقت آزاد
مثال:but I usually go to the gym in my free time
اما معمولا در وقت آزادم به باشگاه می روم
اوقات فراقت - وقت ازاد -
اوقات فراغت
وقت ازاد😁
اوغات فراغت زمان خالی
امروز وقت اضافه دارم
امروز تایم خالی دارم
وقت ازاد

وقت آزاد

وقت مجانی

وقت آزاد یا اوقات فرافت
اوقات فراغت، وقت خالی، وقت بیکاری و . . .
ممنون که لایک می کنید😊😊
زمان استراحت و وقت ازاد
وقتی که ما از کار های روز مره آزاد هستیم
وقت آزاد
زمان بیکاری
اوقات فراغت
وقت ازاد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)

بپرس