freckle

/ˈfrekl̩//ˈfrekl̩/

معنی: خال، لکه، کک مک، لک صورت، دارای کک مک کردن، خالدار شدن، خالدار کردن
معانی دیگر: خال مخال، بشنج، کک مک دار کردن، کک مکی شدن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a light brown dot or mark of pigmentation in the skin, often brought out by exposure to sunlight.

- He thinks girls with freckles on their cheeks are cute.
[ترجمه B] او فکر میکنه دخترهایی که روی گونه هاشون کک مک دارند بانمک هستند
|
[ترجمه گوگل] او فکر می کند دخترانی که روی گونه هایشان کک و مک دارند بامزه هستند
[ترجمه ترگمان] او فکر می کند که دخترها با کک و کک cheeks
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I get freckles on my shoulders in the summer.
[ترجمه B] توی تابستان شونه هام کک مکی میشه
|
[ترجمه گوگل] در تابستان روی شانه هایم کک و مک می شود
[ترجمه ترگمان] تابستون رو شونه هام پر از کک میشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: any spot resembling a freckle.
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: freckles, freckling, freckled
• : تعریف: to mark or become marked with freckles.

- If he spends a lot of time in the sun, his skin freckles.
[ترجمه گوگل] اگر زمان زیادی را زیر نور خورشید بگذراند، پوستش کک و مک می شود
[ترجمه ترگمان] اگر او وقت زیادی را در آفتاب بگذراند، کک مکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. His face slightly marked with the freckles.
[ترجمه گوگل]صورتش کمی با کک و مک مشخص شده بود
[ترجمه ترگمان]صورتش اندکی از کک علامت گذاری شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Her face was freckled all over.
[ترجمه گوگل]صورتش سراسر کک و مک شده بود
[ترجمه ترگمان]صورتش پر از کک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She flipped for his red hair and freckles.
[ترجمه گوگل]او برای موهای قرمز و کک و مک او دست و پا زد
[ترجمه ترگمان]به خاطر موهای قرمز و کک مکی رنگش پرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Ann's face and back are covered with freckles.
[ترجمه گوگل]صورت و پشت آن با کک و مک پوشیده شده است
[ترجمه ترگمان]صورت و پشتش پر از کک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There was a sprinkling of freckles on her cheeks.
[ترجمه گوگل]روی گونه هایش کک و مک می پاشید
[ترجمه ترگمان]روی گونه هایش لکه های خون دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She's got a real hang-up about her freckles.
[ترجمه گوگل]او واقعاً در مورد کک و مکش مشکل دارد
[ترجمه ترگمان]اون یه رابطه واقعی در مورد freckles داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He has red hair and freckles.
[ترجمه گوگل]موهای قرمز و کک و مک دارد
[ترجمه ترگمان]موهای قرمز دارد، کک مکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He had short ginger-coloured hair and freckles.
[ترجمه گوگل]موهای کوتاهی به رنگ زنجبیل و کک و مک داشت
[ترجمه ترگمان]موهای حنایی رنگ و کک مکی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Freckles appear on her face every summer.
[ترجمه گوگل]هر تابستان کک و مک روی صورت او ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]هر تابستان بر روی صورت او ظاهر می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Her freckled skin glowed with health again.
[ترجمه گوگل]پوست کک و مک او دوباره از سلامتی درخشید
[ترجمه ترگمان]پوست کک مک یاش دوباره به جوش آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Drawn face, brown hair, big mouth, freckles.
[ترجمه گوگل]صورت کشیده، موهای قهوه ای، دهان بزرگ، کک و مک
[ترجمه ترگمان]صورت و موهای قهوه ای، دهان بزرگ، کک مکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Gyggle steepled his freckled fingers and tucked them under a tier of the beard.
[ترجمه گوگل]گیگل انگشتان کک و مک خود را فرو برد و آنها را زیر یک ردیف از ریش فرو برد
[ترجمه ترگمان]Gyggle نوک بینی اش را به هم چسبانده بود و زیر یک ردیف ریش، آن ها را جمع کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Cornelius observed that freckles on her left cheek mapped out the Tuamotu archipelago of south-west Polynesia.
[ترجمه گوگل]کورنلیوس مشاهده کرد که کک و مک روی گونه چپ او مجمع الجزایر تواموتو در جنوب غربی پلینزی را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]کورنلیوس به او گفت که کک و کک روی گونه چپش از کشورهای جنوبی پلی استر west جنوبی کشیده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She used to give you silverweed for freckles and camomile for bellyache.
[ترجمه گوگل]او به شما علف نقره ای برای کک و مک و بابونه برای شکم درد می داد
[ترجمه ترگمان]اون عادت داشت تو رو به خاطر freckles و freckles برای bellyache give
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Do you freckle easily?
[ترجمه گوگل]آیا به راحتی کک مک می کنید؟
[ترجمه ترگمان]به راحتی کک مک می زنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خال (اسم)
blotch, speck, spot, dot, mote, beauty spot, mole, freckle, mother's mark, stigma, pip, fleck, speckle

لکه (اسم)
blotch, smut, spot, dot, glob, blur, mulct, smudge, freckle, taint, stain, smear, gall, blob, blot, nebula, pip, dirt, dapple, splotch, iron mold, smirch, smooch, soilure

کک مک (اسم)
freckle

لک صورت (اسم)
freckle

دارای کک مک کردن (فعل)
freckle

خالدار شدن (فعل)
freckle

خالدار کردن (فعل)
freckle

انگلیسی به انگلیسی

• small brownish-yellow spot on the skin caused by exposure to the sun; small spot or stain
cover with freckles; spot; become freckled; become spotted

پیشنهاد کاربران

جوش
a small, pale brown spot on the skin, usually on the face, especially of a person with pale skin
کک ومک دسته ای از ملانین متمرکزشده است که اغلب روی صورت افراد بور قابل مشاهده است. کک و مک تعداد زیادی از سلولهای تولیدکننده ملانین ( ملانوسیت ) ندارد، اما به جای آن سلولهایی دارد که مقدار زیادی دانه های ریز ملانین تولید می کنند که رنگ پوست را تغییر می دهد. ( تعداد ملانوزم را افزایش می دهد ) این مسئله موجب متفاوت بودن پوست انسان ها می شود، اما با گندمه و خال متفاوت است
...
[مشاهده متن کامل]

He has red hair and freckles

freckle
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/freckle?q=freckles
کک و مک
Flat light brown spots usually dusted across the nose, chicks, arms and chest. They apprear on sun exposed skin
He was a long - haired kid with freckles. Last
. time I saw him, that is
کک و مک

بپرس