• (1)تعریف: an establishment where metal is founded.
• (2)تعریف: the process, art, or technique of founding metal.
جمله های نمونه
1. Tell the foundry to cast another piston.
[ترجمه گوگل]به کارخانه ریخته گری بگو پیستون دیگری بریزد [ترجمه ترگمان]به the بگو پیستون دیگر را پرتاب کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Vitesse Semiconductor Corp is the foundry.
[ترجمه گوگل]Vitesse Semiconductor Corp کارخانه ریخته گری است [ترجمه ترگمان]شرکت \"Vitesse کورپ\"، کارخونه is [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. But the quickest way to the foundry is through the machine shop, especially in this weather.
[ترجمه گوگل]اما سریع ترین راه برای رسیدن به ریخته گری از طریق ماشین آلات است، به خصوص در این آب و هوا [ترجمه ترگمان]اما سریع ترین راه برای ریخته گری، از طریق کارگاه دستگاه است، به خصوص در این آب و هوا [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Round five of the Foundry Bouldering Competition was again poorly attended.
[ترجمه گوگل]دور پنجم مسابقات بولدرینگ فوندری باز هم حضور ضعیفی داشت [ترجمه ترگمان]دور پنجم مسابقه Foundry bouldering دوباره برگزار شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I got it second-hand from a foundry in Sunderland that closed down last year.
[ترجمه گوگل]من آن را دست دوم از ریخته گری در ساندرلند گرفتم که سال گذشته تعطیل شد [ترجمه ترگمان]من یه دست دیگه از یه کارخونه تو \"لند\" که پارسال تعطیل کرده بود گرفتم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The foundry was allowed to go to pot in the seventies and Pringle's started purchasing from outside suppliers.
[ترجمه learner] کارخانه ریخته گری در دهه هفتاد از بین رفت
|
[ترجمه learner] ادامه :و پریگلز شروع به خرید از تهیه کنندگان خارجی کرد
|
[ترجمه گوگل]در دهه هفتاد به کارخانه ریخته گری اجازه داده شد تا به گلدان برود و پرینگلز شروع به خرید از تامین کنندگان خارجی کرد [ترجمه ترگمان]شرکت ریخته گری اجازه داشت در دهه هفتاد به اندونزی برود و Pringle خرید را از تامین کنندگان خارجی آغاز کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Owners of a Tempe foundry never worried about thieves stealing the pricey sculptures in their art garden.
[ترجمه گوگل]صاحبان یک کارخانه ریخته گری تمپه هرگز نگران دزدان مجسمه های گران قیمت باغ هنری خود نبودند [ترجمه ترگمان]صاحبان کشتارگاه هرگز نگران دزدی نیستند که مجسمه های گران را در باغ art بدزدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The foundry supplied some 42 spans of varying sizes which enabled the natives to travel from Benares to Calcutta by through train.
[ترجمه گوگل]این کارخانه ریخته گری حدود 42 دهانه با اندازه های مختلف تهیه کرد که بومیان را قادر می ساخت تا از طریق قطار از بنارس به کلکته سفر کنند [ترجمه ترگمان]ریخته گری، حدود ۴۲ دامنه از اندازه های مختلف را تامین می کرد که بومیان را قادر ساخت تا از طریق قطار از Benares به کلکته سفر کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Livings was their architect for the iron foundry at Stockton, which John now had ideas of enlarging.
[ترجمه گوگل]Livings معمار آنها برای ریخته گری آهن در استاکتون بود که جان اکنون ایده بزرگ کردن آن را داشت [ترجمه ترگمان]Livings معمار خود بود که در stockton آهن کارگاه آهنگری بود که جان اکنون عقاید بزرگ را گسترش داده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The foundry sector has been chosen to provide contrasts with more growth orientated sectors, such as, chemicals and consumer electronics.
[ترجمه گوگل]بخش ریخته گری برای ایجاد تضاد با بخش های رشد محور مانند مواد شیمیایی و الکترونیک مصرفی انتخاب شده است [ترجمه ترگمان]بخش ریخته گری به گونه ای انتخاب شده است که در تضاد با بخش های با محور رشد مانند مواد شیمیایی، مواد شیمیایی و الکترونیک مصرف کننده قرار گیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Features clearly cast in Harvey's foundry include the iron balustrade over the porch and the balusters of the main staircase.
[ترجمه گوگل]ویژگی هایی که به وضوح در ریخته گری هاروی وجود دارد شامل نرده آهنی بالای ایوان و نرده های راه پله اصلی است [ترجمه ترگمان]ویژگی ها به وضوح در ریخته گری هاروی شامل نرده های آهنی روی تراس و نرده پلکان اصلی می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. From the foundry patterns for the pedestal down tO the fine machining, Taylor had presumably done it all.
[ترجمه گوگل]از الگوهای ریخته گری برای پایه تا ماشینکاری خوب، تیلور احتمالاً همه این کارها را انجام داده است [ترجمه ترگمان]از روی الگوی ذوب آهن کم مانده بود تا ماشین کاری خوب را خراب کند، احتمالا تیلر هم این کار را کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The bell foundry is not open to the public.
[ترجمه گوگل]کارخانه ریخته گری زنگ برای عموم آزاد نیست [ترجمه ترگمان]ریخته گری ناقوس برای عموم باز نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Foundry worker David Parr sank the booze at 10 bars in three hours while delivering darts fixtures.
[ترجمه گوگل]دیوید پار، کارگر ریخته گری، مشروب را در 10 بار در سه ساعت در حین تحویل وسایل دارت غرق کرد [ترجمه ترگمان]دیوید Parr، دیوید Parr در عرض سه ساعت، در عرض سه ساعت، مشروبات الکلی را در عرض سه ساعت در حالی که تجهیزات دارت را به هم وصل می کرد فرو ریخت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
ریخته گری (اسم)
found, casting, foundry
چدن ریزی (اسم)
casting, foundry
کارخانه گداز فلز (اسم)
foundry
کارخانه ذوب فلز (اسم)
foundry
تخصصی
[حسابداری] ریخته گری
انگلیسی به انگلیسی
• place where metal is cast; process of casting metals; objects created by casting a foundry is a place where metal or glass is melted and formed into particular shapes.
پیشنهاد کاربران
1. ( کارگاه ) ریخته گری 2. ( کارگاه ) شیشه گری مثال: a foundry business on its last legs یک حرفه و کارِ ریخته گری ناموفق و در حال ورشکست شدن
کارخانه یا کارگاه ذوب آهن A workshop or factory for producing metal casting