focalization


معنی: تمرکز در کانون
معانی دیگر: تمرکز در کانون

جمله های نمونه

1. Focalization, concentration, of consciousness are of its essence.
[ترجمه گوگل]تمرکز، تمرکز، آگاهی از ذات آن است
[ترجمه ترگمان]غلظت، تمرکز و آگاهی از ماهیت آن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. For civil servant training, training mode with more focalization, pragmatism, scientific nature and foresight are need to search after.
[ترجمه گوگل]برای آموزش کارمندان دولت، حالت آموزشی با تمرکز بیشتر، عمل گرایی، ماهیت علمی و آینده نگری نیاز به جستجو دارد
[ترجمه ترگمان]برای آموزش کارکنان مدنی، حالت آموزش با focalization، عمل گرایی، ماهیت علمی و پیش بینی باید بعد از آن جستجو شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Due to lacking of focalization, they cannot offer the efficient advice on teacher burnout.
[ترجمه گوگل]به دلیل عدم تمرکز، آنها نمی توانند توصیه های کارآمدی را در مورد فرسودگی شغلی معلمان ارائه دهند
[ترجمه ترگمان]به دلیل فقدان of، آن ها نمی توانند توصیه موثری بر تحلیل رفتگی معلم ارائه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The first-person internal focalization narrative model that The Great Gatsby used makes this simple-plot story vivid and meaningful.
[ترجمه گوگل]مدل روایت تمرکز درونی اول شخص که گتسبی بزرگ از آن استفاده کرده است، این داستان ساده را واضح و معنادار می کند
[ترجمه ترگمان]مدل روایت درونی شخص اول که گتسبی بزرگ از آن استفاده کرد این داستان ساده را واضح و معنی دار می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. To save energy and enhance field intensity, ultrasonic focalization is applied.
[ترجمه گوگل]برای صرفه جویی در انرژی و افزایش شدت میدان، فوکالیزاسیون اولتراسونیک اعمال می شود
[ترجمه ترگمان]برای ذخیره انرژی و افزایش شدت میدان، focalization ultrasonic اعمال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. External focalization makes the women who are in an object position watched by other people.
[ترجمه گوگل]تمرکز بیرونی باعث می‌شود زنانی که در موقعیت جسم قرار دارند توسط افراد دیگر تحت نظر باشند
[ترجمه ترگمان]focalization بیرونی، زنانی را که در موقعیتی قرار دارند که توسط افراد دیگر تحت مراقبت قرار دارند، ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. James Joyce employs three antiheroes as the focal-characters in the internal focalization of Ulysses.
[ترجمه گوگل]جیمز جویس از سه ضدقهرمان به عنوان شخصیت‌های کانونی در تمرکز درونی اولیس استفاده می‌کند
[ترجمه ترگمان]جیمز جویس از سه antiheroes به عنوان the اصلی در the داخلی اولیس استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Conclusion To control the medical college students' alcohol using, we should focus on their friends and family, strengthen the education and enhance the focalization.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری برای کنترل مصرف الکل دانشجویان دانشکده پزشکی، باید بر دوستان و خانواده آنها تمرکز کرد، آموزش را تقویت کرد و تمرکز را تقویت کرد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری برای کنترل دانشجویان کالج پزشکی با استفاده از آن، ما باید بر روی دوستان و خانواده آن ها تمرکز کنیم، آموزش را تقویت کرده و the را افزایش دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Restricted by the characteristic of simple and focal meaning, the most notable artistic feature of the novel is the use of focalization.
[ترجمه گوگل]محدود به ویژگی معنای ساده و کانونی، برجسته ترین ویژگی هنری رمان استفاده از کانونی سازی است
[ترجمه ترگمان]با محدود بودن ویژگی های ساده و کانونی، مهم ترین ویژگی هنری این رمان استفاده از focalization است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The paper introduces The Dynamic Capability Theory of business enterprise briefly and inquires into the applicability and focalization of this theory.
[ترجمه گوگل]این مقاله به طور خلاصه به معرفی نظریه قابلیت پویای شرکت تجاری می پردازد و در مورد کاربرد و تمرکز این نظریه تحقیق می کند
[ترجمه ترگمان]مقاله تیوری قابلیت پویا کسب وکار کسب وکار را به طور خلاصه معرفی کرده و در مورد کاربرد و focalization این نظریه ابراز تردید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The teaching, of political theory should stress "Four qualities":the quality of ideology, knowledge, liveliness and focalization.
[ترجمه گوگل]آموزش نظریه سیاسی باید بر «چهار ویژگی» تأکید کند: کیفیت ایدئولوژی، دانش، سرزندگی و تمرکز
[ترجمه ترگمان]تدریس، نظریه سیاسی باید بر چهار ویژگی تاکید کند: کیفیت ایدئولوژی، دانش، سرزندگی و نشاط
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The narration of the novel is centered by zero focalization, with some external focalization and much internal focalization.
[ترجمه گوگل]روایت رمان با کانونی سازی صفر، با کمی کانونی سازی بیرونی و بسیار کانونی سازی درونی محور است
[ترجمه ترگمان]داستان این رمان حول محور صفر focalization، با focalization خارجی و focalization درونی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The teaching, of political theory should stress Four qualities quality of ideology, knowledge, liveliness and focalization.
[ترجمه گوگل]آموزش نظریه سیاسی باید بر چهار ویژگی کیفیت ایدئولوژی، دانش، سرزندگی و تمرکز تأکید کند
[ترجمه ترگمان]تدریس، نظریه سیاسی باید بر چهار ویژگی کیفیت ایدیولوژی، دانش، سرزندگی و نشاط تاکید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تمرکز در کانون (اسم)
focalization

تخصصی

[ریاضیات] تمرکز در کانون

انگلیسی به انگلیسی

• focusing , act of bringing into focus; confinement of an infection to a restricted region (also focalisation)

پیشنهاد کاربران

بپرس