flexion

/ˈflekʃn̩//ˈflekʃn̩/

معنی: خمیدگی، انحناء، خم سازی
معانی دیگر: رجوع شود به: flection، flection : خمیدگی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the act of contracting the flexor muscles, or the condition of having these muscles contracted; flexing; bending.
متضاد: extension

جمله های نمونه

1. The lanced foot has a grossly exaggerated flexion reflex for days.
[ترجمه گوگل]پای لنج برای روزها دارای یک رفلکس خمشی شدید است
[ترجمه ترگمان]پای lanced چند روز به شدت اغراق آمیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Plain radiographs of the cervical spine in flexion and extension will allow recognition of atlantoaxial subluxation and subaxial subluxation.
[ترجمه گوگل]رادیوگرافی ساده از ستون فقرات گردنی در حالت فلکشن و اکستنشن امکان تشخیص سابلوکساسیون آتلانتواکسیال و سابلوکساسیون ساب محوری را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]رادیو گرافی ساده ستون فقرات در flexion و تمدید اجازه به رسمیت شناختن atlantoaxial subluxation و subaxial subluxation را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Supports lumbar vertebrae and decreases flexion of vertebrae.
[ترجمه گوگل]از مهره های کمر حمایت می کند و خم شدن مهره ها را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]مهره های کمری را پشتیبانی می کنند و flexion مهره را کاهش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Of 127 patients, 37 cases were with flexion compression fracture, 81 cases burst fracture, flexion distraction fracture in 9 cases.
[ترجمه گوگل]از 127 بیمار، 37 مورد با شکستگی فشاری فلکشن، 81 مورد شکستگی ترکیدگی، شکستگی حواس پرتی فلکشن در 9 مورد بودند
[ترجمه ترگمان]از ۱۲۷ بیمار، ۳۷ مورد با شکست flexion compression، ۸۱ پرونده شکست، شکستگی flexion در ۹ پرونده شکست خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Conclusion: The flexion contracture of juxta interphalangeal joint will be treated completely by this method.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: انقباض فلکشن مفصل بین فالانژیال juxta به طور کامل با این روش درمان می شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: روش flexion contracture of juxta joint به طور کامل با این روش درمان خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Postoperative algesia on the leg and foot, active flexion and extension of the malleolus, toe and phalanxes, and the lateral stress test of the knee were observed.
[ترجمه گوگل]آلژزی بعد از عمل در ساق و پا، خم شدن و اکستنشن فعال مالئول، انگشت پا و فالانکس و تست استرس جانبی زانو مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]postoperative algesia روی پای و پا، flexion فعال و امتداد of، شست و phalanxes و تست فشار جانبی زانو مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If a local anaesthetic is rubbed into the skin before the injury, the flexion reflex does not develop its prolonged exaggeration.
[ترجمه گوگل]اگر یک بی حس کننده موضعی قبل از آسیب به پوست مالیده شود، رفلکس فلکشن اغراق طولانی مدت خود را ایجاد نمی کند
[ترجمه ترگمان]اگر یک داروی بی هوشی محلی قبل از آسیب به پوست مالیده شود، واکنش flexion، اغراق طولانی خود را گسترش نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the advanced case, the upper limb is carried in a characteristic posture of flexion, adduction, and pronation.
[ترجمه گوگل]در حالت پیشرفته، اندام فوقانی در وضعیت مشخصی از خم شدن، اداکشن و پرونیشن حمل می شود
[ترجمه ترگمان]در حالت پیشرفته، عضو بالایی به حالت مشخصه of، adduction و pronation حمل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Lateral bending plus axial rotation yielded the highest increase in fiber strains, followed by axial rotation plus flexion or axial rotation plus extension.
[ترجمه گوگل]خمش جانبی به علاوه چرخش محوری بیشترین افزایش را در کرنش های فیبر به همراه داشت و به دنبال آن چرخش محوری به اضافه خم شدن یا چرخش محوری به علاوه امتداد
[ترجمه ترگمان]خمش جانبی به علاوه چرخش محوری بالاترین افزایش در رشته های فیبر را در پی دارد و پس از آن چرخش محوری به علاوه چرخش محوری و یا چرخش محوری افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. With the changing of muscular force, the movements such as flexion, extension, lateroversion and rotation were imitated, and the stress was calculated under different loads, respectively.
[ترجمه گوگل]با تغییر نیروی عضلانی حرکاتی مانند فلکشن، اکستنشن، لترورژن و چرخش تقلید شد و تنش به ترتیب تحت بارهای مختلف محاسبه شد
[ترجمه ترگمان]با تغییر نیروی عضلانی، حرکات مانند flexion، امتداد، lateroversion و چرخش تقلید شد و فشار تحت باره ای مختلف محاسبه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. ObjectiveTo measure cortical areas involved ankle dorsiflexion and planter flexion.
[ترجمه گوگل]ObjectiveTo اندازه گیری نواحی قشر مغز شامل دورسی فلکشن مچ پا و فلکشن کاشت
[ترجمه ترگمان]ObjectiveTo نواحی قشری involved ankle و planter flexion را اندازه گیری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The stability with wire fixation was greater and equal to in flexion and in extension, lateral bending and axial rotation respectively.
[ترجمه گوگل]پایداری با تثبیت سیم به ترتیب در خمش و در کشش، خمش جانبی و چرخش محوری بیشتر و برابر بود
[ترجمه ترگمان]پایداری سیم به ترتیب بیشتر و برابر با flexion و در امتداد خمش جانبی و چرخش محوری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Note position of sexual intercourse to avoid riding position and flexion to prevent too deep into the male genitalia.
[ترجمه گوگل]به موقعیت آمیزش جنسی توجه کنید تا از حالت سواری و خم شدن جلوگیری کنید تا از عمق بیش از حد اندام تناسلی مرد جلوگیری شود
[ترجمه ترگمان]به موقعیت رابطه جنسی دوری کنید تا از موقعیت سواری اجتناب کنید و برای جلوگیری از آن بیش از حد به اندام های جنسی مردان جلوگیری کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Extensor spasticities of lower-limb was induced by later supination to siting(54%), supination to sitting(49%), resistance flexion of unaffected knee(44%).
[ترجمه گوگل]اسپاستیسیته‌های اکستانسوری اندام تحتانی با سوپیناسیون بعدی به نشستن (54%)، خوابیدن به نشستن (49%)، خم شدن مقاومتی زانوی سالم (44%) ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]Extensor spasticities از عضو پایین تر تحت تاثیر قرار گرفت تا نشست (۵۴ %)، supination به نشستن (۴۹ درصد)، مقاومت در برابر flexion زانو (۴۴ درصد)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Results. Circumferential fusions exhibited significantly steeper motion gradients at the proximal adjacent level compared with TDR during flexion.
[ترجمه گوگل]نتایج همجوشی های محیطی شیب حرکتی به طور قابل توجهی تندتر در سطح مجاور پروگزیمال در مقایسه با TDR در طول خم شدن نشان دادند
[ترجمه ترگمان]نتایج circumferential fusions شیب های حرکت steeper را در سطح مجاور مجاور در مقایسه با TDR در طول flexion نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خمیدگی (اسم)
incline, bend, slouch, bent, curve, flexure, batter, curvature, hogging, flexion, stoop, crankle, tortuosity, droop, circumflexion, inflection, crookedness, inflexion, flection, nutation

انحناء (اسم)
deflection, wind, flexure, curvature, flexion, tortuosity, inflection, inflexion, deflexion, flection, incurvation

خم سازی (اسم)
deflection, flexion, inflection, inflexion, deflexion, flection

تخصصی

[دندانپزشکی] خمیدگی، انحنا،
[زمین شناسی] خمیدگی، انحنا
[نساجی] خمش
[ریاضیات] خمیدگی، انحناء

انگلیسی به انگلیسی

• act of bending; curvature; curve, bend; bent state; bent state of a limb or joint; inflection (grammar)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : flex
✅️ اسم ( noun ) : flexion ( flection ) / flexibility / flexor / flex / flexure / flexuosity
✅️ صفت ( adjective ) : flexible / flexuous / flexural / flexed / flexile
✅️ قید ( adverb ) : flexibly
flexion ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: خمش
تعریف: عمل خم کردن یا وضعیتی که در آن یک اندام خمیده است

بپرس