flection

/ˈflekʃən//ˈflekʃən/

معنی: خمیدگی، کجی، انحناء، خم سازی، تصریف
معانی دیگر: خم شدگی، اندام خمیده، بخش خم، (کالبدشناسی) رجوع شود به: flexion

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: flectional (adj.)
(1) تعریف: the act of bending or flexing, or the condition of being bent or flexed.
مشابه: bend

(2) تعریف: a bent part or bend.

(3) تعریف: in grammar, inflection.

(4) تعریف: flexion.

جمله های نمونه

1. Structure calculation: include the static, dynamical and flection stabilization computation of bridge' s superstructure and the substructure.
[ترجمه گوگل]محاسبه سازه: شامل محاسبات پایدارسازی استاتیکی، دینامیکی و خمشی روبنای پل و زیربنا است
[ترجمه ترگمان]محاسبه ساختار: شامل محاسبات پایدار، دینامیکی و پایدار superstructure برای superstructure پل و زیرساخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Re flection, even the sharpest pain of spasm can tell us little.
[ترجمه گوگل]انعکاس مجدد، حتی شدیدترین درد اسپاسم می تواند چیز کمی به ما بگوید
[ترجمه ترگمان]دوباره خم می شوم، حتی سخت ترین شکنجه ها هم می تواند اندک اندک به ما بگوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. For some sections that de- flection was expected smaller, installation of buttress wall will provide little contribution in reducing the ground movement.
[ترجمه گوگل]برای برخی از بخش هایی که انحراف کمتری انتظار می رفت، نصب دیوار تکیه گاه سهم کمی در کاهش حرکت زمین دارد
[ترجمه ترگمان]برای برخی از بخش ها که انتظار می رود de کوچک تر باشد، نصب دیوار حایل نقش کمی در کاهش حرکت زمین ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This proposition is also a flection of the inclination of Laozi's belief and morality, which explains the reason why Laozi's doctrine is related to the real social life.
[ترجمه گوگل]این گزاره نیز خمشی از گرایش اعتقادی و اخلاقی لائوزی است که دلیل ارتباط دکترین لائوزی با زندگی واقعی اجتماعی را توضیح می دهد
[ترجمه ترگمان]این قضیه نیز بخشی از تمایل ایمان و اخلاق Laozi است، که دلیل آن را توضیح می دهد که چرا دکترین Laozi به زندگی اجتماعی واقعی مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Then by using thin aluminum shell to make flection experiments, and influence of geometry parameter factor on blast furnace shell's critical load and flection modals was analyzed.
[ترجمه گوگل]سپس با استفاده از پوسته آلومینیومی نازک برای انجام آزمایش‌های خمش، و تأثیر فاکتور پارامتر هندسی بر بار بحرانی پوسته کوره بلند و مدال‌های خمش مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]سپس با استفاده از پوسته نازک آلومینیوم برای انجام آزمایش ها flection، و تاثیر عامل پارامتر هندسی بر روی بار بحرانی کوره، بار بحرانی پوسته و flection modals مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Introducing the basic method for analyzing the structure flection load by finite units and giving a computer program.
[ترجمه گوگل]معرفی روش پایه برای تحلیل بار خمش سازه توسط واحدهای محدود و ارائه یک برنامه کامپیوتری
[ترجمه ترگمان]وارد کردن روش اصلی برای تجزیه و تحلیل ساختار بارها به وسیله واحدهای محدود و دادن یک برنامه کامپیوتری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Producing little stretch distortion and having no flection under permitted air speed and pressure are the criterions of assessing air conduit capacity based on its bearing load.
[ترجمه گوگل]ایجاد انحراف کششی کم و نداشتن خمش تحت سرعت و فشار مجاز هوا، معیارهای ارزیابی ظرفیت مجرای هوا بر اساس بار تحمل آن است
[ترجمه ترگمان]اندازه گیری اعوجاج مسیر اندک و نداشتن no تحت سرعت و فشار هوای آزاد، معیارهای ارزیابی ظرفیت مجرای هوا براساس بار یاتاقان آن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Results All cases of fracture healed without severe complication such as infection, limited flection orextensioin of elbow joint and cubitus varus.
[ترجمه گوگل]نتایج همه موارد شکستگی بدون عارضه شدید مانند عفونت، خمش محدود یا اکستنسیون مفصل آرنج و کوبیتوس واروس بهبود یافتند
[ترجمه ترگمان]نتایج تمامی موارد شکستگی بدون عوارض شدید مانند عفونت، محدود flection orextensioin آرنج و cubitus varus بهبود یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Some questions about the reflection factor are expounded and our ideas to how define the re- flection factor of non-perfect diffuse reflection sample are presented.
[ترجمه گوگل]برخی از سؤالات در مورد ضریب بازتاب توضیح داده شده است و ایده های ما برای چگونگی تعریف ضریب بازتاب نمونه بازتابی منتشر غیر کامل ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]برخی سوالات در مورد ضریب بازتاب توضیح داده می شوند و ایده های ما در مورد چگونگی تعریف ضریب re نمونه های بازتاب non غیر کامل ارایه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A fuzzy controlling device for deep-hole drilling process is introduced to solve the problems of the deviation, flection and breakdown of drill bits and bars caused by the torque change in drilling.
[ترجمه گوگل]یک دستگاه کنترل فازی برای فرآیند حفاری سوراخ عمیق برای حل مشکلات انحراف، خمش و شکست مته ها و میله ها ناشی از تغییر گشتاور در حفاری معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]یک دستگاه کنترل کننده فازی برای فرآیند حفاری عمیق برای حل مشکلات انحراف، flection و شکست مته دریل و میله های ایجاد شده ناشی از تغییر گشتاور در دریل کردن معرفی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The research method can also be applied to the jumping flection problem of other elastomer.
[ترجمه گوگل]روش تحقیق را می توان برای مسئله خمش پرشی سایر الاستومرها نیز به کار برد
[ترجمه ترگمان]این روش تحقیق همچنین می تواند در مورد مساله flection jumping دیگر الاستومر اعمال شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In order to research the buckling process of three-dimensional trusses, the eigenvalue buckling analysis and non-linear flection analysis are carried out.
[ترجمه گوگل]به منظور تحقیق در مورد فرآیند کمانش خرپاهای سه بعدی، تحلیل کمانش مقدار ویژه و تحلیل خمش غیرخطی انجام شده است
[ترجمه ترگمان]به منظور تحقیق در مورد فرآیند کمانش یک بند سه بعدی، تحلیل مقادیر ویژه کمانش و تحلیل flection غیرخطی انجام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Their aring original is to perpendicularly fly, at this time fly of orbit already gradual to ground flection .
[ترجمه گوگل]چرخش اصلی آنها این است که به طور عمود پرواز کنند، در این زمان پرواز از مدار در حال حاضر به تدریج به سمت زمین خم می شود
[ترجمه ترگمان]اصل aring این است که به طور عمودی پرواز کند، در این زمان پرواز از مدار به تدریج به سمت flection حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The contour line of the inner and outer of bridge shall be smooth and clear, without sudden break, obvious flection or recurrence.
[ترجمه گوگل]خط کانتور داخلی و خارجی پل باید صاف و شفاف، بدون شکستگی ناگهانی، خمش آشکار یا عود باشد
[ترجمه ترگمان]خط مرزی درونی و بیرونی پل باید صاف و صاف باشد، بدون شکستن ناگهانی، flection آشکار یا عود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The basic characteristic, with the shadow-moire method. was studied of the large de- flection winding of the epoxy resin base-glass fibre complex material lamination plate of two sorts of lay-pattern.
[ترجمه گوگل]مشخصه اساسی، با روش سایه-مور در مورد سیم پیچ انحرافی بزرگ صفحه لایه لایه لایه مواد پیچیده فیبر شیشه ای رزین اپوکسی از دو نوع الگوی لایه ای مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]مشخصه اصلی آن با روش سایه - moire است در این پژوهش بررسی شد که سیم پیچ winding از جنس رزین اپوکسی به عنوان بشقاب ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه ورقه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خمیدگی (اسم)
incline, bend, slouch, bent, curve, flexure, batter, curvature, hogging, flexion, stoop, crankle, tortuosity, droop, circumflexion, inflection, crookedness, inflexion, flection, nutation

کجی (اسم)
obliquity, deformation, leaning, skew, curvature, slant, slope, list, crook, tilt, clubfoot, inflection, flection, hade

انحناء (اسم)
deflection, wind, flexure, curvature, flexion, tortuosity, inflection, inflexion, deflexion, flection, incurvation

خم سازی (اسم)
deflection, flexion, inflection, inflexion, deflexion, flection

تصریف (اسم)
flection

تخصصی

[نساجی] خمش
[ریاضیات] انحنا، خمیدگی

انگلیسی به انگلیسی

• act of bending; being bent; bend, curvature; inflection (grammar)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : flex
✅️ اسم ( noun ) : flexion ( flection ) / flexibility / flexor / flex / flexure / flexuosity
✅️ صفت ( adjective ) : flexible / flexuous / flexural / flexed / flexile
✅️ قید ( adverb ) : flexibly

بپرس