fit to be tied


(عامیانه) بسیار عصبانی، دیوانه از شدت خشم

جمله های نمونه

1. I was fit to be tied when she didn't come home until 2 a. m.
[ترجمه گوگل]وقتی او تا ساعت 2 صبح به خانه نیامد، من برای بستن مناسب بودم متر
[ترجمه ترگمان]وقتی که او تا ساعت ۲ به خانه نیامده بود ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I was absolutely fit to be tied when I found out who got the promotion.
[ترجمه گوگل]وقتی فهمیدم چه کسی ترفیع گرفته است، کاملاً مناسب بودم که گره بخورم
[ترجمه ترگمان]من کاملا مناسب آن بودم که وقتی فهمیدم چه کسی ترفیع گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was fit to be tied.
[ترجمه گوگل]او برای بسته شدن مناسب بود
[ترجمه ترگمان]اون آماده بود که بسته بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Joe was fit to be tied when his wife told him she was leaving.
[ترجمه گوگل]وقتی همسرش به او گفت که دارد می رود، جو برای بستن مناسب بود
[ترجمه ترگمان]جو وقتی همسرش به او گفت که دارد از خانه خارج می شود، جو جا به جا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She looked fit to be tied.
[ترجمه گوگل]او برای بسته شدن مناسب به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]او به نظر می رسید که آن را بسته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. My parents were fit to be tied last night when I came home after midnight.
[ترجمه گوگل]دیشب وقتی من بعد از نیمه شب به خانه آمدم پدر و مادرم برای بستن بند بودند
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرم دیشب وقتی که من بعد از نیمه شب برگشتم خو نه بودن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I'm filled with emotions. I'm fit to be tied.
[ترجمه گوگل]من پر از احساسات هستم من برای گره خوردن مناسب هستم
[ترجمه ترگمان]من سرشار از احساسات هستم من برای بسته شدن مناسب هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Everyone looked fit to be tied.
[ترجمه Figure] همه بسیار خشمگین به نظر می رسیدند.
|
[ترجمه گوگل]همه برای بسته شدن مناسب به نظر می رسیدند
[ترجمه ترگمان]همه جا به نظر می رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The production slowdown could affect prices on the goods they make so we can buy from them. The left here in America must be fit to be tied.
[ترجمه گوگل]کاهش سرعت تولید می تواند بر قیمت کالاهایی که آنها تولید می کنند تأثیر بگذارد تا بتوانیم از آنها خرید کنیم چپ اینجا در آمریکا باید برای گره خوردن مناسب باشد
[ترجمه ترگمان]رکود تولید می تواند بر قیمت کالاها تاثیر بگذارد که به این ترتیب ما می توانیم از آن ها خریداری کنیم باقی ماندن در اینجا در آمریکا باید متناسب باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بسیار عصبانی، آشفته یا ناراحت بودن
این عبارت اغلب نشان دهنده سطحی از عصبانیت است که کنترل آن دشوار است. معمولاً برای توصیف موقعیت هایی استفاده می شود که فرد احساس می کند به او ظلم شده یا با او ناعادلانه برخورد شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

مترادف: Furious, enraged, livid.
متضاد: Calm, serene, composed.
مثال؛
She was fit to be tied when she found out her car had been towed.
He was fit to be tied after hearing the unfair accusations.
The delay in their flight made everyone fit to be tied.

بسیار عصبانی
خشمگین

Furious
Very angry
In my opinion this idiom alludes to the fact that extremely angry people get so violent and uncontrolable that they need to be tied up.

بپرس