fisc

/ˈfɪsk//ˈfɪsk/

معنی: اموال ضبط شده، خزانه داری پادشاهی، خزانه کشور
معانی دیگر: (نادر) خزانه دولتی یا سلطنتی

جمله های نمونه

1. Fantastic grow the evening gowns Agents of the Fisc pursue Absconding tax-defaulters through The sewers of provincial towns .
[ترجمه گوگل]لباس‌های شب را به طرز شگفت‌انگیزی رشد می‌دهند ماموران Fisc از طریق فاضلاب شهرهای استانی متخلفان مالیاتی فراری را تعقیب می‌کنند
[ترجمه ترگمان]شگفت انگیز است که طراحان لباس شب، ماموران لباس fisc را به دنبال مالیات بر پرداخت مالیات از طریق فاضلاب شهرهای استان، دنبال می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A "strong fisc, weak finance" situation is shown in West-China economy development.
[ترجمه گوگل]وضعیت "مالی قوی، مالی ضعیف" در توسعه اقتصاد غرب چین نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]\"وضعیت مالی ضعیف\"، وضعیت مالی ضعیف \" در توسعه اقتصادی غرب و چین نشان داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. By our experiments, we discovered that Astraglus membranaceus(Fisc h)Bge has the fuction of anti-fatigued and it also restrain the activity of intestines s smooth-level muscle.
[ترجمه گوگل]با آزمایشات خود متوجه شدیم که Astraglus membranaceus (Fisc h)Bge دارای عملکرد ضد خستگی است و همچنین فعالیت عضلات سطح صاف روده را مهار می کند
[ترجمه ترگمان]با آزمایش ها ما، کشف کردیم که Astraglus membranaceus (fisc h)Bge دارای fuction of است و همچنین فعالیت ماهیچه صاف و نرم روده را مهار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Robertson was one of the 11 members of the secret Foreign Intelligence Surveillance Court (FISC).
[ترجمه گوگل]رابرتسون یکی از 11 عضو دادگاه مخفی نظارت اطلاعات خارجی (FISC) بود
[ترجمه ترگمان]رابرتسون یکی از ۱۱ عضو دیوان عالی نظارت بر اطلاعات خارجی بود (fisc)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The third lesson is that the large scale bail-out packages will have implications for the regulatory architecture of the financial system and for the fisc of countries.
[ترجمه گوگل]درس سوم این است که بسته های نجات در مقیاس بزرگ پیامدهایی برای ساختار نظارتی سیستم مالی و مالی کشورها خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]سومین درس این است که بسته های خارج از قید وثیقه، پیامدهایی برای معماری تنظیمی سیستم مالی و برای fisc کشورها خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The software is designed to satisfy the demand of the Taxation, Fisc and Bank Transverse Online System (TFBTOS) which is aimed to realize the data-exchange between Taxation bureau and Banks.
[ترجمه گوگل]این نرم افزار برای برآوردن تقاضای سیستم آنلاین مالیاتی، مالی و بانکی (TFBTOS) طراحی شده است که هدف آن تحقق تبادل داده بین اداره مالیات و بانک ها است
[ترجمه ترگمان]این نرم افزار برای ارضای نیاز سیستم مالیات، fisc و بانک امریکن اکسپرس (TFBTOS)طراحی شده است که هدف از آن درک تبادل داده ها بین اداره مالیات و بانک ها می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Barack Obama yesterday introduced his new White House budget director, Peter Orszag, vowing to conduct a "line by line" review of the federal fisc.
[ترجمه گوگل]باراک اوباما دیروز پیتر اورزاگ، مدیر بودجه جدید خود در کاخ سفید را معرفی کرد و متعهد شد که بررسی "خط به خط" بودجه فدرال را انجام دهد
[ترجمه ترگمان]دیروز، باراک اوباما، مدیر جدید بودجه کاخ سفید خود، پیتر Orszag، را معرفی کرد و قول داد که یک \"خط انتقال\" را به \"بازبینی خط\" دولت فدرال هدایت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اموال ضبط شده (اسم)
fisc

خزانه داری پادشاهی (اسم)
fisc

خزانه کشور (اسم)
fisc

انگلیسی به انگلیسی

• royal treasury

پیشنهاد کاربران

بپرس