first quarter

/ˈfɝːstˈkwɔːrtər//ˈfɜːstˈkwɔːtə/

ایام بین ماه تمام و ماه نیمه، ربع اول ماه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the phase of the moon's reflection of sunlight that occurs when the right half of the moon, as seen from the Northern Hemisphere, is radiant, about one week after the new moon.

جمله های نمونه

1. Sales were up 10% in the first quarter of 199
[ترجمه گوگل]فروش در سه ماهه اول سال 199 10 درصد افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]فروش در ربع اول ۱۹۹ % به ۱۰ % رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Its shares were down across the first quarter, but are now showing a 20 per cent uplift.
[ترجمه گوگل]سهام آن در سه ماهه اول کاهش داشت، اما اکنون 20 درصد افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]سهام آن در سه ماهه اول پایین بود، اما اکنون یک بربلندی ۲۰ درصد را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The first quarter dividend has been increased by nearly 4 per cent.
[ترجمه گوگل]سود سه ماهه اول نزدیک به 4 درصد افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]یک چهارم سود سهام به میزان نزدیک به ۴ درصد افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The output value in the first quarter was 10 percent over the same period of last year.
[ترجمه گوگل]ارزش تولید در سه ماهه اول نسبت به مدت مشابه سال گذشته 10 درصد بوده است
[ترجمه ترگمان]مقدار خروجی در ربع اول در دوره مشابه سال گذشته ۱۰ درصد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The moon is in its first quarter.
[ترجمه گوگل]ماه در ربع اول خود است
[ترجمه ترگمان]ماه در اولین ربع آن قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The company's profits rose by 11% in the first quarter of the year.
[ترجمه گوگل]سود این شرکت در سه ماهه اول سال 11 درصد افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]سود این شرکت در ربع اول سال به میزان ۱۱ درصد افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Hourly output by workers declined 3% in the first quarter.
[ترجمه گوگل]تولید ساعتی کارگران در سه ماهه اول 3 درصد کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]خروجی Hourly توسط کارگران در سه ماهه اول به ۳ درصد کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The team held its own after the first quarter.
[ترجمه گوگل]این تیم پس از کوارتر اول خود را حفظ کرد
[ترجمه ترگمان]تیم بعد از بیست و یکم بازی خودش را برگزار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Never mind, say market optimists: the first quarter of 1991 promises to make up much lost ground.
[ترجمه گوگل]خوشبینان بازار می گویند: مهم نیست که سه ماهه اول سال 1991 نوید جبران بسیاری از زمین های از دست رفته را می دهد
[ترجمه ترگمان]به خاطر داشته باشید، افراد خوش بین بازار: اولین ربع سال ۱۹۹۱ قول دادند که زمین از دست رفته بسیاری را جبران کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. During the first quarter of the fourteenth century, the Armagnacs also benefited from their close ties with the Avignon papacy.
[ترجمه گوگل]در طول ربع اول قرن چهاردهم، آرمانیاک ها نیز از روابط نزدیک خود با پاپ آوینیون سود بردند
[ترجمه ترگمان]در طول ربع اول قرن چهاردهم، Armagnacs نیز از روابط نزدیک خود با دستگاه پاپی Avignon بهره مند شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In the first quarter, cornerback Deion Sanders picked off Young and got by most of the 49ers in a 31-yard return.
[ترجمه گوگل]در کوارتر اول، دیون سندرز مدافع کرنر یانگ را انتخاب کرد و در یک بازگشت 31 یاردی با اکثر 49 ها کنار رفت
[ترجمه ترگمان]در فصل اول، cornerback Deion ساندرز یانگ را برکنار کرد و بیشتر ۴۹ ers را در بازگشت ۳۱ یارد کسب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In the first quarter of 1992 the group made £377m before tax, compared with £358m in the corresponding period last year.
[ترجمه گوگل]در سه ماهه اول سال 1992، این گروه 377 میلیون پوند قبل از مالیات درآمد داشته است، در حالی که در دوره مشابه سال گذشته 358 میلیون پوند بود
[ترجمه ترگمان]در ربع اول سال ۱۹۹۲، این گروه ۳۷۷ میلیون پوند قبل از مالیات تشکیل داد، در حالی که در مقایسه با ۳۵۸ میلیون پوند در مدت مشابه در سال گذشته، ۳۷۷ میلیون پوند درآمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The profit margin on hardware sales for the first quarter was a dismal 29%.
[ترجمه گوگل]حاشیه سود فروش سخت افزار در سه ماهه اول 29 درصد بود
[ترجمه ترگمان]سود ناخالص فروش سخت افزار برای سه ماه اول، ۲۹ % بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Heat guard Eddie Jones left in the first quarter with a strained left hamstring and didn't return.
[ترجمه گوگل]گارد حرارتی ادی جونز در کوارتر اول با فشاری همسترینگ چپ رفت و دیگر برنگشت
[ترجمه ترگمان]از ادی جونز و ادی جونز که در یک ربع اول با یک دست و پای چپ از چپ و راست حرکت می کرد، از آنجا بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The company's profits rose in the first quarter of the year.
[ترجمه گوگل]سود این شرکت در سه ماهه اول سال افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]سود شرکت در ربع اول سال افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] چهارک اول

انگلیسی به انگلیسی

• first fourth; first three months of the calendar year

پیشنهاد کاربران

بپرس