firearm

/ˈfaɪəˌrɑːrm//ˈfaɪərɑːm/

معنی: اسلحه گرم
معانی دیگر: سلاح آتشین، جنگ افزار آتشین، اسلحه ی گرم

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a small weapon, such as a pistol or rifle, from which a shot is fired using exploding gunpowder.
مشابه: gun, piece

جمله های نمونه

1. a take-down firearm
سلاحی که به آسانی از هم باز می شود

2. The police charged her with possessing a firearm with intent to endanger life.
[ترجمه گوگل]پلیس او را به نگهداری سلاح گرم به قصد به خطر انداختن جان متهم کرد
[ترجمه ترگمان]پلیس او را به داشتن سلاح گرم با قصد به خطر انداختن زندگی متهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was found guilty of possessing an unlicensed firearm.
[ترجمه گوگل]او به داشتن سلاح گرم بدون مجوز مجرم شناخته شد
[ترجمه ترگمان]اون بخاطر داشتن یه اسلحه گرم بدون مجوز گناهکار شناخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He did not hold a firearm certificate.
[ترجمه گوگل]او گواهینامه اسلحه نداشت
[ترجمه ترگمان]او یک گواهی سلاح گرم در دست نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was charged with illegal possession of a firearm.
[ترجمه گوگل]او به نگهداری غیرقانونی سلاح گرم متهم شد
[ترجمه ترگمان]اون متهم به داشتن یه اسلحه گرم اسلحه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Facts: pleaded guilty to robbery, having a firearm with intent and driving while disqualified.
[ترجمه گوگل]حقایق: اعتراف به سرقت، داشتن سلاح گرم با عمد و رانندگی در حین رد صلاحیت
[ترجمه ترگمان]حقایق: برای سرقت، داشتن یک سلاح گرم با قصد و رانندگی در حین رد صلاحیت، گناهکار شناخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The firearm was perhaps a necessary item of defense in what was obviously a hazardous occupation.
[ترجمه گوگل]سلاح گرم احتمالاً یک وسیله دفاعی ضروری در چیزی بود که آشکارا یک شغل خطرناک بود
[ترجمه ترگمان]سلاح گرم شاید یک مورد لازم برای دفاع در چیزی بود که مشخصا یک اشغال خطرناک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Facts: convicted of robbery and possessing a firearm with intent to commit an indictable offence.
[ترجمه گوگل]حقایق: محکوم به سرقت و داشتن اسلحه گرم به قصد ارتکاب جرم قابل کیفرخواست
[ترجمه ترگمان]حقایق: محکوم به سرقت و داشتن سلاح گرم با قصد ارتکاب جرم indictable
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mr Jones pleaded guilty to possessing a firearm with criminal intent and affray.
[ترجمه گوگل]آقای جونز به داشتن سلاح گرم با نیت و شرارت مجرمانه اعتراف کرد
[ترجمه ترگمان]آقای جونز به جرم داشتن سلاح گرم با قصد جنایی و زد و خورد اعتراف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This soldier carries a hand gun, a simple firearm which can propel a lead or stone shot with considerable velocity.
[ترجمه گوگل]این سرباز یک اسلحه دستی حمل می کند، یک اسلحه گرم ساده که می تواند یک گلوله سربی یا سنگی را با سرعت قابل توجهی پرتاب کند
[ترجمه ترگمان]این سرباز یک سلاح دستی و یک سلاح گرم ساده را حمل می کند که می تواند منجر به ایجاد یک تیر سربی یا سنگی با سرعت قابل توجه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The raider, carrying what appeared to be a firearm, burst into Victoria Wines in Woodrow Avenue, Marton, Middlesbrough.
[ترجمه گوگل]مهاجم با حمل سلاح گرم به ویکتوریا واینز در خیابان وودرو، مارتون، میدلزبورو حمله کرد
[ترجمه ترگمان]The که به نظر می رسید یک اسلحه گرم و اسلحه گرم است، به سرعت وارد خیابان ویکتوریا شد، در خیابان Woodrow، Marton و Middlesbrough
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Learn the Mechanical and Handling Characteristics of the Firearm You Are Using.
[ترجمه گوگل]ویژگی های مکانیکی و کنترلی اسلحه ای که استفاده می کنید را بیاموزید
[ترجمه ترگمان]نحوه استفاده از ویژگی های مکانیکی و مکانیکی of که استفاده می کنید را یاد بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Hinder firearm to is it prevent flammable gas, liquid flame from spread and prevent flash back but cause safety device of explosion to used for.
[ترجمه گوگل]مانع از اسلحه گرم می شود که از پخش شدن گازهای قابل اشتعال، شعله مایع جلوگیری می کند و از برگشت به عقب جلوگیری می کند اما باعث می شود وسیله ایمنی انفجار استفاده شود
[ترجمه ترگمان]گرم کردن سلاح گرم به آن، از گاز قابل اشتعال، شعله مایع از پخش و جلوگیری از فلاش جلوگیری می کند، اما باعث می شود که دستگاه ایمنی برای آن مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. While the Pistol behaves like an automatic firearm, the user is simply pulling the trigger very quickly.
[ترجمه گوگل]در حالی که پیستول مانند یک سلاح گرم خودکار عمل می کند، کاربر به سادگی ماشه را خیلی سریع می کشد
[ترجمه ترگمان]در حالی که تپانچه مانند یک سلاح گرم اتوماتیک رفتار می کند، کاربر به سادگی ماشه را خیلی سریع می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Rita's flattened by a tram while chasing her across Blackpool Prom with fell intent and a loaded firearm.
[ترجمه گوگل]ریتا در حالی که با قصد افتادن و یک اسلحه گرم در سراسر بلکپول پروم را تعقیب می کرد توسط یک تراموا صاف شد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که ری تا در حالی که او را در میان جشن فارغ بال و با اسلحه گرم تعقیب می کرد، ری تا با تراموا او را صاف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اسلحه گرم (اسم)
piece, firearm, shooting iron

انگلیسی به انگلیسی

• weapon from which a projectile is discharged by means of gunpowder (i.e. rifle, pistol)
firearms are guns; a formal word.
weapon from which a projectile is discharged by means of gunpowder (i.e. rifle, pistol)

پیشنهاد کاربران

noun - countable - formal :
اسلحه گرم ( معمولا برای اسله های کوچک قابل حمل که در یک دست جای می گیرند، استفاده می شود. )
به عنوان مثال:
He was jailed for firearms offences
firearm
منابع• https://www.merriam-webster.com/dictionary/firearm• https://www.macmillandictionary.com/dictionary/british/firearm• https://www.collinsdictionary.com/dictionary/english/firearm
سلاح گرم قابل حمل
سلاح گرم
سلاح گرم

بپرس