• (1)تعریف: the last movement or conclusion of a musical composition. • مشابه: conclusion, end, finish
• (2)تعریف: the concluding segment of a dramatic piece or course of events. • مترادف: finish • مشابه: climax, close, conclusion, consummation, culmination, end, payoff, windup
جمله های نمونه
1. this was the sad finale of all their hopes
این پایان غم انگیز همه ی آرزوهای آنان بود.
2. The evening ended with a grand finale of fireworks and music.
[ترجمه علی ماشا اله زاده] این شب به انتها رسید با یک بخش پایانی مجلل آتش بازی و موسیقی
|
[ترجمه گوگل]این شب با فینال بزرگ آتش بازی و موسیقی به پایان رسید [ترجمه ترگمان]بعد از تمام شدن شب، با یک قطعه بزرگ وسایل آتش بازی و موسیقی به پایان رسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The finale had 50,000 adults standing in open-mouthed wonderment.
[ترجمه روزبه انصاری] در بخش پایانی ۵۰۰۰۰ بزرگسال با دهان باز از شگفتی ایستاده بودند
|
[ترجمه گوگل]در فینال 50000 بزرگسال در تعجب با دهان باز ایستاده بودند [ترجمه ترگمان]این قسمت آخر، ۵۰ هزار نفر بالغ با تعجب دهانش را باز کرده بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Tonight's light show is the grand finale of a month-long series of events.
[ترجمه گوگل]نمایش نور امشب فینال بزرگ یک سری رویدادهای یک ماهه است [ترجمه ترگمان]نمایش نور امشب یک پایان بزرگ از یک سلسله وقایع است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. This victory provided a fitting finale to a brilliant season for the club.
[ترجمه گوگل]این پیروزی یک پایان مناسب برای یک فصل درخشان برای باشگاه فراهم کرد [ترجمه ترگمان]این پیروزی پایانی مناسب برای یک فصل درخشان برای این باشگاه فراهم کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The festival ended with a grand finale in Hyde Park.
[ترجمه گوگل]این جشنواره با یک فینال بزرگ در هاید پارک به پایان رسید [ترجمه ترگمان]این جشنواره با پایانی بزرگ در هاید پارک پایان یافت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The music worked up to a rousing finale.
[ترجمه گوگل]موسیقی تا یک پایان هیجان انگیز کار کرد [ترجمه ترگمان]صدای موسیقی به پایان رسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The match had a thrilling finale, with three goals scored in the last five minutes.
[ترجمه گوگل]این دیدار پایانی هیجان انگیز داشت و سه گل در پنج دقیقه پایانی به ثمر رسید [ترجمه ترگمان]مسابقه پایانی هیجان انگیز داشت و سه گل در پنج دقیقه گذشته به ثمر رساندند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The fireworks were the grand finale of the ceremonies.
[ترجمه گوگل]آتش بازی فینال بزرگ مراسم بود [ترجمه ترگمان]آتش بازی آخرین قسمت مراسم بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. And mine came as a grand finale at the firm.
[ترجمه گوگل]و مال من به عنوان یک فینال بزرگ در شرکت آمد [ترجمه ترگمان] و مال من به عنوان یه پایان عالی توی شرکت اومده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. And for once the finale - everyone coming together to sing Dylan's Chimes of Freedom - seemed not corny but exactly right.
[ترجمه گوگل]و برای یک بار هم که فینال - همه دور هم جمع شدند تا آهنگ های دیلن را از آزادی بخوانند - عجیب به نظر نمی رسید اما کاملاً درست به نظر می رسید [ترجمه ترگمان]و برای اولین بار - همه با هم امدند تا سرود آزادی دیلان را بخوانند - مثل این که کاملا صحیح به نظر نمی رسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Then, he was out again for the season finale because of a broken finger.
[ترجمه گوگل]سپس، او دوباره برای فینال فصل به دلیل شکستگی انگشتش بیرون رفت [ترجمه ترگمان]بعد، اون دوباره برای قسمت آخر فصل به خاطر یه انگشت شکسته اومد بیرون [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It was the finale for a grand old lady which filled a gap pending the arrival of more modern types.
[ترجمه گوگل]این فینال برای یک بانوی بزرگ بود که شکافی را در انتظار ورود انواع مدرنتر پر کرد [ترجمه ترگمان]این قسمت آخر برای یک خانم بزرگ بود که در زمان رسیدن به نوع امروزی یک شکاف را پر کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The grand finale is the Handel's "Hallelujah" chorus.
[ترجمه گوگل]فینال بزرگ، گروه کر «هللویا» هندل است [ترجمه ترگمان]قسمت پایانی بزرگ ترانه \"Hallelujah\" اثر هندل است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• conclusion, finish, final section of a performance the finale is the last section of a show or a piece of music.
پیشنهاد کاربران
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: The last part of a performance, often dramatic; climax 🎭 🔍 مترادف: Conclusion ✅ مثال: The show's finale was a breathtaking performance that left the audience in awe.
پرده آخر
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند: فعل ( verb ) : finalize اسم ( noun ) : final / finality / finale / finalization / finalist صفت ( adjective ) : final قید ( adverb ) : finally