1. the filling in my tooth fell off
پر کردگی دندانم افتاد.
2. the filling station is located at the intersection of three main roads
پمپ بنزین در محل تقاطع سه راه اصلی قرار دارد.
3. gas station, filling station
(امریکا) پمپ بنزین،محل فروش بنزین
4. chocolate with cream filling
شکلات خامه دار
5. a cake with cream filling
کیک که توی آن خامه گذاشته اند
6. Education is not the filling of a pail but the lighting of a fire.
[ترجمه گوگل]آموزش پر کردن یک سطل نیست بلکه روشن کردن آتش است
[ترجمه ترگمان]تحصیل، پر کردن یک سطل نیست، بلکه روشنایی آتش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Lake Erie is filling with the heavy rain.
[ترجمه گوگل]دریاچه ایری مملو از باران شدید است
[ترجمه ترگمان]دریاچه ایری از باران سنگین پر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Don't forget to cap the tank after filling it up with petrol.
[ترجمه گوگل]فراموش نکنید که پس از پر کردن باک درب آن را با بنزین ببندید
[ترجمه ترگمان]فراموش نکنید که مخزن را بعد از پر کردن باک بنزین پر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Love is like an hourglass,(sentence dictionary) with the heart filling up as the brain empties. Jules Renard
[ترجمه گوگل]عشق مانند ساعت شنی است، (فرهنگ جمله ها) که با خالی شدن مغز، قلب پر می شود ژول رنار
[ترجمه ترگمان]عشق مانند ساعت شنی است (فرهنگ لغت (جمله لغت)با قلب پر می شود چون مغز خالی می شود ژول Renard
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The dentist said she would do the filling straightaway.
[ترجمه گوگل]دندانپزشک گفت که بلافاصله پر کردن را انجام خواهد داد
[ترجمه ترگمان]دندان پزشک گفت که بلافاصله این کار را انجام خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. His car drew up before the oil - filling station.
[ترجمه گوگل]ماشین او قبل از پمپ بنزین نفت کشیده شد
[ترجمه ترگمان]اتومبیل او قبل از ایستگاه پر کردن نفت متوقف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. That's not a career. She's just filling in time until she gets married.
[ترجمه گوگل]این حرفه نیست او فقط دارد وقتش را پر می کند تا زمانی که ازدواج کند
[ترجمه ترگمان]این یه شغل نیست اون فقط داره زمان رو پر میکنه تا اون ازدواج کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. You can claim back the overpaid tax by filling in this form.
[ترجمه گوگل]با پر کردن این فرم می توانید مالیات اضافه پرداخت شده را پس بگیرید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید با پر کردن این فرم درخواست مالیات بیش از حد را بکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I awoke to bright sunlight filling my room. It was already midday.
[ترجمه گوگل]با نور شدید خورشید که اتاقم را پر کرده بود از خواب بیدار شدم دیگر ظهر بود
[ترجمه ترگمان]از خواب بیدار شدم تا نور خورشید اتاقم را پر کنم امروز ظهر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. It makes a superb filling for cakes and sponges.
[ترجمه گوگل]فیلینگ فوق العاده ای برای کیک و اسفنج ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]این یک پر کردن عالی برای کیک و اسفنج است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. I am filling in.
17. The balloon was distended because of filling of hydrogen.
[ترجمه گوگل]بالون به دلیل پر شدن از هیدروژن منبسط شد
[ترجمه ترگمان]بالون به خاطر پر کردن هیدروژن باد کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید