fierce

/ˈfɪrs//fɪəs/

معنی: خشمگین، سبع، ژیان، حریص، تندخو، قوی، درنده، خشم الود، شرزه
معانی دیگر: دد منش، درنده خو، هار، شدید، لگام گسیخته، نا مهار، بی امان، بسیار مشتاق، دو آتشه، (عامیانه) ناخوشایند، زننده، اکبیری، کوفتی، بد

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: fiercer, fiercest
مشتقات: fiercely (adv.), fierceness (n.)
(1) تعریف: dangerously wild, hostile, or vicious; ferocious.
مترادف: ferocious, savage, vicious, wild
متضاد: gentle, tame
مشابه: barbarous, brutal, fell, grim, inhuman, murderous, truculent

- a fierce tiger
[ترجمه A.Asadi] یک ببر خشمگین
|
[ترجمه ت.پ] یک ببر وحشی
|
[ترجمه امید حسنوند] یک ببر درنده
|
[ترجمه کیانا] یک ببر قوی
|
[ترجمه مجنونِ‌رقیه315] یه ببر خشم آلود - یه ببر وحشی .
|
[ترجمه گوگل] یک ببر خشن
[ترجمه ترگمان] یک ببر درنده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: extremely forceful or violent.
مترادف: brutal, ferocious, furious, raging, rampant, severe, vehement, violent, wild
متضاد: mild
مشابه: ardent, awful, cruel, destructive, drastic, dreadful, formidable, powerful, savage, strong, tempestuous, turbulent

- a fierce storm
[ترجمه A.G~] طوفان شدید
|
[ترجمه Eric] یک طوفان سخت
|
[ترجمه گوگل] یک طوفان سهمگین
[ترجمه ترگمان] یک توفان شدید،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: extremely intense, heated, or determined.
مترادف: ferocious, fervent, fiery, furious, heated, impassioned, passionate, vehement
مشابه: ardent, bitter, determined, fervid, formidable, intense, keen, stormy, strong, zealous

- fierce opposition
[ترجمه Eric] مخالفت قوی
|
[ترجمه گوگل] مخالفت شدید
[ترجمه ترگمان] مخالفت شدید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: (informal) very difficult or severe.
مترادف: brutal, severe, terrible
متضاد: mild
مشابه: awful, bad, raging, violent

- a fierce fever
[ترجمه Eric] یک تب سخت
|
[ترجمه گوگل] یک تب شدید
[ترجمه ترگمان] یک تب شدید،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. fierce artillery attack
آتش شدید توپخانه

2. fierce fighting
جنگ وحشیانه

3. fierce native tribes
قبایل بومی خونخوار

4. fierce warriors rushed afield
جنگاوران خون آشام به رزمگاه هجوم آوردند.

5. a fierce dog
سگ درنده

6. a fierce embrace
در آغوش گرفتن با حرارت زیاد

7. a fierce storm
توفان بی امان

8. he was a fierce opponent of communists
او مخالف سرسخت کمونیست ها بود.

9. the mosquitoes were multitudinous and fierce
پشه ها بی شمار و بی امان بودند.

10. no territory will be conceded without fierce resistance
هیچ سرزمینی بدون مقاومت شدید تسلیم (دشمن) نخواهد شد.

11. when i opened the door, the fierce countenance of the landlord came to my view
در را که باز کردم سیمای خشم آلود صاحب خانه جلوم پدیدار شد.

12. the food in that restaurant was something fierce
غذای آن رستوران گند بود.

13. The girl backed away from the fierce dog.
[ترجمه 😎😎😎] دختر از سگ درنده دور شد
|
[ترجمه s.f] اون دختر از سگ وحشی دور شد
|
[ترجمه نیکا] آن دختر از سگ وحشی دور شد
|
[ترجمه میثم نبی پور] آن دختر از سگ وحشی فاصله گرفت
|
[ترجمه Eric] دختر از سگ قوی دور شد
|
[ترجمه گوگل]دختر از سگ خشن عقب نشینی کرد
[ترجمه ترگمان]دخترک از سگ درنده عقب رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They have a fierce pride in their traditions.
[ترجمه گوگل]آنها به سنت های خود غرور شدیدی دارند
[ترجمه ترگمان]آن ها به سنت خود افتخار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Two fierce eyes glared at them.
[ترجمه گوگل]دو چشم خشمگین به آنها خیره شد
[ترجمه ترگمان]دو چشم خشمگین به آن ها خیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. There was fierce combat between the two sides.
[ترجمه الهام] بین این دو طرف نزاع شدیدی بود
|
[ترجمه شان] بین دو طرف، نبرد بی امانی در جریان بود.
|
[ترجمه گوگل]درگیری شدیدی بین دو طرف در گرفت
[ترجمه ترگمان]بین این دو طرف نزاع شدیدی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Two men were shot during fierce fighting last weekend.
[ترجمه گوگل]دو مرد در جریان درگیری شدید آخر هفته گذشته هدف گلوله قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]دو نفر در طول تعطیلات آخر هفته جنگ وحشیانه تیر خورده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The soil is baked dry by the fierce heat of the sun.
[ترجمه گوگل]خاک در اثر گرمای شدید خورشید خشک می شود
[ترجمه ترگمان]خاک بوسیله گرمای شدید خورشید خشک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. After a few hours of fierce fighting, we saw the intruding bandits off.
[ترجمه گوگل]پس از چند ساعت درگیری شدید، راهزنان متجاوز را دیدیم
[ترجمه ترگمان]بعد از چند ساعت جنگ وحشیانه، دیدیم که راهزن ها وارد شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. There was fierce fighting in the city.
[ترجمه گوگل]در شهر جنگ شدیدی در گرفت
[ترجمه ترگمان]در شهر جنگ شدیدی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. The troops were exhausted after months of fierce combat.
[ترجمه گوگل]نیروها پس از ماهها نبرد شدید خسته شده بودند
[ترجمه ترگمان]سربازان پس از ماه ها جنگ وحشیانه خسته و کوفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خشمگین (صفت)
angry, exasperate, furious, indignant, irate, fierce, wroth, wrathful, rabid, snappish, snuffy

سبع (صفت)
fierce, brute, wild, savage, ferocious, atrocious, lupine, murderous, rapacious, truculent

ژیان (صفت)
fearful, fierce, ferocious, terrible, gruesome, dreadful, ghastly, fearsome, atrocious, ravening, frightful, horrible, predacious, hair-raising, raptorial, rapacious, spine-chilling, truculent

حریص (صفت)
avaricious, eager, avid, fierce, greedy, voracious, hungry, esurient, sharp-set, perfervid, self-covetous

تندخو (صفت)
hot-blooded, fierce, bad-tempered, spleenful, spleeny

قوی (صفت)
mighty, hard, solid, valid, drastic, keen, strong, fierce, heavy, formidable, stark, bouncing, brawny, stalwart, boisterous, forcible, powerful, potent, intense, violent, buxom, vigorous, hefty, stocky, forceful, lusty, high-powered, high-pressure, irresistible, stoutish, towering, two-handed, walloping

درنده (صفت)
fierce, lupine, predatory, lupin

خشم الود (صفت)
fierce

شرزه (صفت)
fierce

انگلیسی به انگلیسی

• cruel, ferocious; powerful, strong; wild; enraged; extremely bad, very severe (slang)
fierce means very aggressive or angry.
fierce also means extremely strong or intense.

پیشنهاد کاربران

سخت، شدید، تنگاتنگ، طاقت فرسا
Severe, complex
A fierce battle
سهمگین
collocation هایی که با fierce همراه میشوند:
1. برای آب و هوایی که از حد معمول باشد از نظر گرمی یا سردی یا وجود باد و طوفان استفاده میشه مثل:
fierce heat = گرمای شدید
fierce wind = باد شدید

...
[مشاهده متن کامل]

2. برای اعمالی که با انرژی و احساس زیاد و یا خشونت انجام میشود استفاده میشود. مثال:
fierce fighting = درگیری شدید
fierce attack = حمله شدید
fierce opposition = مخالفت شدید
fierce criticism = انتقاد شدید
fierce debate = بحث شدید
fierce competition = رقابت شدید
3. برای نشان دادن شدت عصبانیت حیوان یا انسان بکار میرود که خیلی ترسناک بنظر میرسد مثال:
fierce guard dogs = سگ های نگهبان خشن

. fierce means strong and hard
کانون زبان ایران
Reach 3
Supplementary book
Page 22
( صفت )
۱. خشمگین و وحشی
۲. شدید
۳. سخت
Used to describe something or someone that is exceptionally impressive or powerful.
چیزی یا شخصی که فوق العاده چشمگیر یا قدرتمند است.
عالی، معرکه
*****************************************************************************************************
...
[مشاهده متن کامل]

مثال؛
“That dance routine was fierce!”
A person might say, “She has a fierce sense of style. ”
In a competition, someone might comment, “Those athletes are fierce competitors. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-shown/
fierce 3 ( adj ) =very strong in a way that could cause damage, e. g. fierce wind. the fierce heat of the flames.
fierce
fierce 2 ( adj ) =showing strong feelings or a lot of activity, often in a way that is violent, e. g. the scene of fierce fighting. He launched a fierce attack on the Democrats.
fierce
fierce 1 ( adj ) ( fɪərs ) ( fiercer, fiercest ) =angry and aggressive in a way that is frightening, e. g. a fierce dog. He suddenly looked fierce. fiercely ( adv ) , fierceness ( n )
fierce
خشمگین
🌐 کلماتی کاربردی برای بیان آب و هوای نامساعد:
✅️ bone - dry – completely without water or moisture
✅️ fierce – very strong or severe
✅️ foul – unpleasant, with rain, snow, or wind
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ gale - force – an extremely strong wind
✅️ gusty – the wind blowing in gusts
✅️ harsh – extremely cold and unpleasant
✅️ humid – hot and wet in a way that makes you feel uncomfortable
✅️ muggy – warm in an unpleasant way because the air feels wet
✅️ murky – dark and unpleasant because of fog, clouds, etc.
✅️ severe – extremely unpleasant and likely to cause harm or damage
✅️ sultry – the air is hot and slightly wet
✅️ threatening – clouds, skies, or seas show that the weather is likely to be bad
✅️ torrential – rain falling in large amounts
✅️ unseasonable – not the type of weather that you expect in a particular season
✅️ windy – with a lot of wind
منبع: www. writerswrite. co. za

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : fiercen
اسم ( noun ) : fierceness
صفت ( adjective ) : fierce
قید ( adverb ) : fiercely
❗️نکته: فعل fiercen بسیار نادر و کم کاربرد است اما اسم، صفت و قید آن به طور کاملا رایج استفاده می شوند
1. تهدیدآمیز وحشی، وحشی یا خصمانه
2. خشونت آمیز; کنترل نشده
3. به شدت مشتاق; شدید، قوی؛ پرشور
4. غیر رسمی
بسیار ناخوشایند یا بسیار ناپسند، بسیار بد و غیره.
5. غیر رسمی
( به ویژه یک زن ) قوی و با اعتماد به نفس
قلدرانه
● سخت ، شدید
● خشمگین
Powerful, angry, strong An adjective that depends on a sentence is applied to you
خشمگین ، وحشی
سنگین ( نه به اون معناش )
fierce competition
the fierce means angry and bad
سخت مانند
وحشی' قوی' خشمگین
Fierce means strong and hard

قوی سرسخت
ددمنشانه
سخت ، قوی
سرسخت
قدرتمند و زیبا
وحشتناک زیبا
خشن
سخت و شدید و ترسناک
Two men were shot during fierce fighting last weekend.
عصبانی
خشمگین
Angry
شدید، تنگاتنگ
دژم، شرزه
درنده
قدرتمند
Fierce means strong and hard
خشم الود

حریص
تند خو
خشمگین. تندخو
سخت مانند
Fierce means strong and hard
بداخلاق تند خو
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٠)

بپرس