ferity

/ˈferɪtiː//ˈferɪtɪ/

معنی: وحشیگری، توحش
معانی دیگر: نارامی، نااهلی بودن، وحشی بودن، بی تمدنی، سبعیت

جمله های نمونه

1. Wolf ferity was gradually recovered its and its inner ferity also came round gradually.
[ترجمه گوگل]باروری گرگ به تدریج بازیابی شد و باروری درونی آن نیز به تدریج گرد آمد
[ترجمه ترگمان]گرگ ferity بتدریج بهبود یافت و ferity درونی آن نیز به تدریج بهبود یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But Doctor Warkeup Walkup says the medicine or ferity therapy alone also shows showed good results.
[ترجمه گوگل]اما دکتر Warkeup Walkup می گوید که دارو یا درمان باروری به تنهایی نتایج خوبی را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]اما دکتر Warkeup walkup می گوید که دارو یا درمان ferity به تنهایی نتایج خوبی را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Research into brain cancer treatment also includes drug ferity therapy.
[ترجمه گوگل]تحقیقات در مورد درمان سرطان مغز همچنین شامل درمان با دارو درمانی است
[ترجمه ترگمان]تحقیقات در مورد سرطان مغز نیز شامل درمان اعتیاد به دارو نیز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The onager represents the nomadic tribes, an untamable ferity and passion and the limitless frontiers and dreams where we had galloped before.
[ترجمه گوگل]اوناگر نشان دهنده قبایل کوچ نشین، شور و اشتیاق رام نشدنی و مرزها و رویاهای بی حد و حصری است که قبلاً در آن تاخت زده بودیم
[ترجمه ترگمان]onager نمایانگر قبایل چادرنشین، an ferity، شور و اشتیاق، و مرزه ای نامحدود و رویاهایی بود که پیش از آن به آنجا تاخته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Those male images are full of primal vitality, manhood and ferity beauty, they are the perfect union of force and beauty, and playing some mode meaning to Chinese literature's male image-building.
[ترجمه گوگل]این تصاویر مردانه مملو از سرزندگی اولیه، مردانگی و زیبایی شکوهمند هستند، آنها ترکیب کاملی از زور و زیبایی هستند، و به نوعی معنای تصویرسازی مردانه ادبیات چینی را ایفا می کنند
[ترجمه ترگمان]آن تصاویر مرد پر از سرزندگی اولیه، مردانگی و زیبایی ferity هستند، که عبارتند از اتحاد کامل نیرو و زیبایی، و نواختن برخی معانی حالت برای تصویر مرد ادبیات مرد چینی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They say the likely treatment is radiation and kimono ferity chemotherapy .
[ترجمه گوگل]آنها می گویند درمان احتمالی پرتودرمانی و شیمی درمانی کیمونو فریتی است
[ترجمه ترگمان]آن ها می گویند که درمان احتمالی، تشعشع و کیمونو ی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وحشیگری (اسم)
brutality, savagery, barbarity, ferocity, truculence, barbarism, vandalism, incivility, ferity, ruffianism, truculency, vulgarism, vulgarity

توحش (اسم)
ferity, primitivism

انگلیسی به انگلیسی

• savagery; ferocity; state of barbarism

پیشنهاد کاربران

بپرس