حس انجام کاریو داشتن
are you coming to the gym?
no, , I don't feel like it today.
آیا به باشگاه میای؟
نه امروز حسش نیست.
حس جدیدی داشتن
احساس کردن
If you feel like your car tires might soon have a blowout. You should change your tires
اگه احساس می کنید لاستیک های ماشینتون به زودی پنچر میشه، بهتره تایرهاتون رو عوض کنید
تمایل داشتن به چیزی
Feel like ing form
علاوه بر معنای ذکر شده، feel like دقیقا معادل think هم میتونه باشه.
توی فارسی هم خیلی وقتا میگیم "من حس میکنم که . . . " مثلا "من حس میکنم دارم کار درست رو انجام میدم" این دقیقا معادل "من فکر میکنم دارم کار درست رو انجام میدم" هست. توی انگلیسی هم همینه.
۱. حوصله انجام کاری را داشتن
۲. احساسی مثل. . . داشتن
۳. هوس کردن
۴. به نظر رسیدن
It feels like=it's like
It seems like=
It sounds like=
۱ - به نظر آمدن ، انگار که
۲ - میل داشتن ، حوصله داشتن
۳ - هوس چیزی کردن
🔴 to have a desire to do or have something◀️He was so rude, I felt like leaving immediately.
◀️I feel like Chinese food.
◀️ ?Would you like some champagne : یکم شامپاین میخوای؟
No, I don't feel like celebrating : نه، من حس جشن گرفتن ندارم
... [مشاهده متن کامل]
Hey Akeem, we need some more champagne over here : اینجا بازم شامپاین میخوایم آکیم
◀️ I feel like Trump 2024
تمایل داشتن، خواستن
حس و حال چیزی را داشتن
Feel like means to want something to have
این طور به نظر رسیدن
این چنین احساس شدن
خواستن
میل داشتن
هوس کردن
اگر بعدش اسم بیاید به صورت ساده می آید.
I feel like an apple
اگر بعدش فعل بیاید به صورت ing دار می آید.
I feel like drinking coffee
دو معنی دارد:
۱. احساس اینکه شبیه کسی یا چیزی را داشتن.
۲. هوس کردن.
like to do sth; tend to do sth
حس انجام کاری یا چیزی رو داشتن، رو مودش بودن، مثلا حس رفتن سر کار یا خرید رفتن. . .
Want to have or do sth
حوصله داشتن
میل داشتن
want to do sth
Feel like definition : to want to do or have sth هوس کردن دل خواستن حس کاری را داشتن حال و حوصله کاری را انجام دادن هوس کردن
I dont feel like it حسش نیست
I dont feel like going out حوصله ندارم برم بیرون
... [مشاهده متن کامل]
I feel like hot chocolate هوس شکلات داغ کردم
۲. به نظر رسیدن seem/sound like
definition: give you a particular feeling or impression
It’s been a year since her daughter died, but to her, it still feels like yesterday. یه سالی میشه دخترش از دنیا رفته اما انگار براش همین دیروز بوده.
۳. حس . . . به آدم دست میده شبیه . . . بودنto give you a definition : particular physical feeling, especially when you touch or hold something
This wallet feels like leather این کیف شبیه چرمِ
۴. احساس کردنdefinition : to experience a particular physical feeling or emotion
I felt like a complete idiot احساس میکنم که یک احمق تمام معناست
این عبارت یعنی: حوصله انجام کاری را داشتن.
فعلی که بعد از این عبارت به کار می رود به صورت فعل ing دار است مثل writing. working. reading
مثل I do not feel like studying now
الان حوصله مطالعه کردن را ندارم
هوای چیزی رو کردن
بنظر می رسد/برسد
احساس شود/کنید
I feel like تمایل دارم . i don't feel like حوصله ندارم
خواستن چیزی، میل داشتن
تمایل داشتن به
احساس کردن
I feel like maybe I am coming down with the Flu
احساس میکنم ممکنه دارم سرما می خورم
به نظر میرسه که
درست مثل این میمونه که عجله دارین
every time I speak with you it feels like you are in a rush
حوصله داشتن، تمایل داشتن
در دل داشتن
در سر داشتن، در ذهن داشتن، در خیال داشتن
want to do a particular some thing at moment
حال داشتن
حالشو داشتن
I feel like playing football
حالشو دارم بازی کنم. ( دوست دارم فوتبال بازی کنم )
1. شبیه بودن به چیزی، احساسی مثل. . . داشتن
It doesn't feelmlike work at all
2. ( غذا ) هوس کردن، میل داشتن
I feel like an ice - cream
2. ( آب و هوا ) محتمل بودن، به نظر میرسه
It feels like rain today
میل یا تمایل داشتن به انجام دادن چیزی خاص . . .
I feel like taking a walk من نمایل دارم پیاده روی کنم
بنظر رسیدن یا انگار؟
تمایل داشتن به انجام کاری tends to
حسی به شخص دست دادن
to have the feel of sb or sth
to seem to be sb or sth according to feel or touch
به نظر آمدن یا یه نظر رسیدن ( مترادف کلمه seem )
it looks like Abraham Lincoln still is alive. به نظر می رسد که ابراهیم کینکلن هنوز زنده است.
میل داشتن
تمایل داشتن به کسی یا چیزی در زمانی خاص و نه همیشه
تمایل داشتن به
حوصله انجام کاری را داشتن
شبیه بودن به چیزی
هوس کردن - احساس کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٧)