• (1)تعریف: the returning of opinions, corrections, or other evaluative information after exposure to a product, process, or event. • مشابه: reaction, response
- There was a great deal of feedback from customers about the new product, and most of the response was positive.
[ترجمه محمد رضا علم طلب] باز خورد مثبت زیادی از محصول حدید وجود داشت
|
[ترجمه گوگل] بازخورد زیادی از مشتریان در مورد محصول جدید وجود داشت و بیشتر پاسخ ها مثبت بود [ترجمه ترگمان] بازخورد بسیاری از مشتریان در مورد محصول جدید وجود داشت، و بیشتر پاسخ ها مثبت بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: the evaluation or evaluations thus returned. • مشابه: evaluation, opinion, response
- The students' feedback contained several complaints concerning the textbook.
[ترجمه گوگل] بازخورد دانش آموزان حاوی چندین شکایت در مورد کتاب درسی بود [ترجمه ترگمان] بازخورد دانشجویان شامل چندین شکایت در مورد این کتاب درسی بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3)تعریف: the return of information about the functioning of a machine process, so that the process may be automatically regulated.
• (4)تعریف: the information thus returned.
• (5)تعریف: in electronics, the return of part of the output of a device or system to the input, so as to reinforce or modify the input.
• (6)تعریف: in an audio system, a whistling or screeching noise made when the output signal is picked up at the input.
جمله های نمونه
1. information feedback
بازخور اطلاعات
2. negative feedback
بازتاب منفی
3. We need more feedback from the consumer in order to improve our goods.
[ترجمه طاها] ما برای بهبود کالاهایمان به بازخورد بیشتری از مصرف کنندگان نیازمندیم.
|
[ترجمه گوگل]ما به بازخورد بیشتری از مصرف کننده نیاز داریم تا کالاهای خود را بهبود بخشیم [ترجمه ترگمان]ما برای بهبود goods به بازخورد بیشتری از مصرف کننده نیاز داریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. How can I provide feedback without making someone angry?
[ترجمه مهناز] چطور میتونم عکس العمل نشون بدم بدون اینکه کسی عصبانی بشه؟
|
[ترجمه گوگل]چگونه می توانم بدون اینکه کسی را عصبانی کنم بازخورد ارائه کنم؟ [ترجمه ترگمان]چطور می توانم بدون اینکه کسی عصبانی شود بازخورد بدهم؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Have you had any feedback from customers about the new soap?
[ترجمه گوگل]آیا بازخوردی از مشتریان در مورد صابون جدید داشته اید؟ [ترجمه ترگمان]آیا از مشتریان درباره صابون جدید بازخورد داشته اید؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Continue to ask for feedback on your work.
[ترجمه گوگل]به درخواست بازخورد در مورد کار خود ادامه دهید [ترجمه ترگمان]از درخواست بازخورد در کارتان ادامه دهید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. They will be given feedback on their performance.
[ترجمه گوگل]در مورد عملکردشان بازخورد داده خواهد شد [ترجمه ترگمان]آن ها به عملکرد خود بازخورد خواهند داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. We will thank you if you have any feedback on youdao products.
[ترجمه گوگل]اگر بازخوردی در مورد محصولات youdao داشته باشید از شما متشکر خواهیم شد [ترجمه ترگمان]اگر در مورد محصولات youdao بازخورد داشته باشید، از شما متشکریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Feedback is especially important in learning skills.
[ترجمه Jack] بازخورد در یادگیری مهارت ها اهمیت ویژه ای دارد
|
[ترجمه گوگل]بازخورد به ویژه در مهارت های یادگیری اهمیت دارد [ترجمه ترگمان]بازخورد به خصوص در مهارت های یادگیری مهم است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I was getting great feedback from my boss.
[ترجمه گوگل]من بازخورد خوبی از رئیسم دریافت می کردم [ترجمه ترگمان]من داشتم از رئیسم بازخورد می گرفتم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Try to give each student some feedback on the task.
[ترجمه گوگل]سعی کنید در مورد تکلیف به هر دانش آموز بازخورد بدهید [ترجمه ترگمان]سعی کنید به هر دانش آموز مقداری بازخورد بدهید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. We got a lot of positive feedback about the programme.
[ترجمه گوگل]ما بازخوردهای مثبت زیادی در مورد برنامه دریافت کردیم [ترجمه ترگمان]ما نظرات مثبت زیادی در مورد این برنامه داریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. You need feedback to monitor progress.
[ترجمه گوگل]برای نظارت بر پیشرفت به بازخورد نیاز دارید [ترجمه ترگمان]برای نظارت بر پیشرفت به بازخورد نیاز دارید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. We need both positive and negative feedback from our customers.
[ترجمه گوگل]ما به بازخورد مثبت و منفی مشتریان خود نیاز داریم [ترجمه ترگمان]ما به بازخورد مثبت و هم منفی از مشتریان خود نیاز داریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
باز خورد (اسم)
feedback
تخصصی
[علوم دامی] فیدبک، باز خورد . [کامپیوتر] بازخورد ؛ پس خورد - پس خورد . بازخورد هنگامی که دستگاه کنترلی، با استفاده از اطلاعات مربوط به وضعیت جاری سیستم، عمل کنترلی بعدی را تعیین کند . این پدیده روی می دهد . مثلاً هنگامی که ترموستات دمای خانه را کنترل می کند . لازم است تا دمای کنونی خانه را قبل از خاموش یا روشن کردن کوره بداند . از این رو، اطلاعات مربوط به دما، به درون دستگاهی که دما را کنترل می کند . ( بازخورد ) داده می شود . [برق و الکترونیک] پسخورد، پسخور - پسخورد؛ بازخورد برگشت بخشی از خروجی یک مدار یا قطعه به ورودی آن، در پسخورد مثبت، سیگنال برگشتی با ورودی همفاز است و موجب تقویت آن می شود اما در عین حال ممکن است مدار را دچار نوسان کند. در پسخورد منفی، سیگنال برگشتی 180 درجه با ورودی اختلاف فاز دارد و تقویت را کم می کند اما در عین حال موجب پایداری عملکرد مدار و کاهش نویز و اعوجاج می شود. [زمین شناسی] اثر برگشتی،بازخورد، پس خور [بهداشت] پسخوراند - پسخورد [صنعت] بازخورد، کنترل گذشته نگر [ریاضیات] پس خور، بازخور، بازخورد، بازگشت، بازخوران، بازتاب، بازیافت، بازداد، پس خوران، پس خوراند، بازیابی، بازیاب، برگشت، پس نگری، پسگیر، وانگری [آب و خاک] پس خور [شیمی] بازخور [کامپیوتر] بازخورد ؛ فیدبک [نساجی] انعکاس - باز تاب
انگلیسی به انگلیسی
• return of part of the output (of a circuit, amplifier, etc.) to the input (electronics); information about the results of a certain procedure; response; critique, critical analysis when you get feedback, you get comments about something that you have done or made.
پیشنهاد کاربران
نظرات و پیشنهادات
Hello, sorry, this imo is messed up, I want it to be fixed, I can't enter it, I can't chat, and I can't admin anyone, can you fix it for me, I'm waiting for your SMS, thank you
بازخورد در اوایل ترجمه برای مترادف Feedback واژه �بازخور� رواج بیشتری داشت، اما در سال های اخیر که حساسیت به زبان فارسی گسترش یافته و علاقه مندان به این زبان در شبکه های اجتماعی فعال شده اند، بسیاری به این نتیجه رسیده اند که بازخور نادرست است. چون �خور� ( مثل: بخور ) فعل امر است و بازخور به معنای فیدبک نزدیک هم نمی باشد. به همین دلیل امروزه واژهٔ بازخورد رایج تر است و در نوشته های رسمی بیشتر به کار می رود. ... [مشاهده متن کامل]
همچنین واژه های دیگری هم در ترجمه ها از جمله �پس خوراند�، �پس خورد� و �پسخور�هم بکار می رود.
اطلاعات جمع آوری اطلاعات for example: collect feedback
👈بازخورد👉 فید رو واس آگاهی یا نظر دادن بک کنیم. . . ؛ ) مثلا محصولی ارائه شده ما فید بک می کنیم. . . شبیه "درس پس دادن" که قدیما رایج بود! feed معنیش👈خوراک دادن. . . ارتزاقیدن ؛ ) خوراک رو بک کنیم میشه feedback
Try new features before they're officially released and give your feedback امتحان کنید قبل از اینکه به طور رسمی منتشر بشه و عکس العمل یا نظرخودتو اطلاع بده
به صدای جیغ مانند و ناهنجاری که از میکروفون، آمپلی فایر و مانند آن ( هنگامی که روشن میشود شنیده میشود ) نیز گفته میشود.
Feedbag : کیسه ای که جلوی دهن اسب بسته میشه و توش غذا میزارن Feedback : بازخورد - اظهارنظر - واکنش - نظر ⬛ FEEDBAG ⬛ یا nosebag a bag that is used for feeding an animal ⬛ FEEDBACK ⬛ ... [مشاهده متن کامل]
noun [noncount] 1 : helpful information or criticism that is given to someone to say what can be done to improve a performance, product, etc. ◀️The company uses customer feedback to improve its products ◀️He asked for some feedback from his boss. 2 technical a : something ( such as information or electricity ) that is returned to a machine, system, or process ◀️ The computer makes adjustments based on feedback from the sensors. b : an annoying and unwanted sound caused by signals being returned to an electronic sound system ◀️We were getting some feedback from the microphone ⬛ ویکیپدیا برای feedback ⬛ بازخورد یا فیدبک ( به انگلیسی: Feedback ) نوعی برگشت پیام ارتباطی است که در آن، خروجی به طور عامدانه به پیام فرستنده واکنش نشان می دهد و در نتیجه کیفیت یا کمیت خروجی بر پایه مقدار در نظر گرفته شده ( خواستِ گرداننده ) ارائه می شود. این پیام ها، به فرستنده امکان می دهند تا وضعیت ارتباطی خود را با مخاطبانش ارزیابی کند. نظام های ارتباطی، اجتماعی، اقتصادی و غیره ایجاد و استفاده از لوپ یا حلقهٔ فیدبک را غنیمتی برای اصلاح خود قلمداد می کنند بازخورد یا فیدبک ( به انگلیسی: Feedback ) نوعی برگشت پیام ارتباطی است که در آن، خروجی به طور عامدانه به پیام فرستنده واکنش نشان می دهد و در نتیجه کیفیت یا کمیت خروجی بر پایه مقدار در نظر گرفته شده ( خواستِ گرداننده ) ارائه می شود. این پیام ها، به فرستنده امکان می دهند تا وضعیت ارتباطی خود را با مخاطبانش ارزیابی کند. نظام های ارتباطی، اجتماعی، اقتصادی و غیره ایجاد و استفاده از لوپ یا حلقهٔ فیدبک را غنیمتی برای اصلاح خود قلمداد می کنند. Process where information about current status is used to influence future status Feedback occurs when outputs of a system are routed back as inputs as part of a chain of cause - and - effect that forms a circuit or loop. The system can then be said to feed back into itself. The notion of cause - and - effect has to be handled carefully when applied to feedback systems
feedback ( رایانه و فنّاوری اطلاعات ) واژه مصوب: بازخورد تعریف: بازگرداندن بخشی از نشانک/ سیگنال خروجی افزاره به ورودی آن
نظرسنجی
feed back این دو همایند ایرانی - اروپایی هستند : feed = قوت ( qut ) back = پَس ( pas ) قوت پَس = gut pas قوت همانی است که در زبان زَد : قوت لا یَموت به کار میبریم ، گُمان می رود واژه ی قوت پارسی و همریشه با food انگلیسی باشد. ... [مشاهده متن کامل]
می توان به جای این همایند انگلیسی همانند پارسی آن را به کار بُرد. گَرچه واژه ی " باز خورد " هم ساخته شده است. پیش نهاد های دیگر : پَس آورد ، پُشت آورد
To feed back Verb ( of an amplifier, microphone, or other device ) To produce feedback Noun Feedback
Feedback from the sensors ensures that the car engine runs smoothly بازخورد دریافتی از سنسورها اطمینان میده که موتور اتومبیل به خوبی داره کار میکنه
واکنش، بازتاب
اطلاعات
نظر - عقیده - نتیجه - How can I provide feedback without making someone angry
عکس العمل ، بازخورد، نتیجه
انتقاد و پیشنهاد How can I provide feedback without making someone angry?
نقد و بررسی
بازخورد
خودتنظیمی
عکس العمل گیرنده نسبت به فرستنده
اطلاعات و نظرات دیگران از کاربرد چیزی
بازخورد، برگشت
انتقال دادن
نتیجه عمل یا تکلیف Give feedback دادن نتایج عملکرد