feculent

/ˈfekjələnt//ˈfekjʊlənt/

معنی: گل الود، مثل مدفوع
معانی دیگر: سرگین دار، سرگین وار، سرگینی، ککه مانند، سرگین سان

جمله های نمونه

1. Then under Li feculent . Scour disease must rule good, application eatable treat side again convenient quickly.
[ترجمه گوگل]سپس تحت لی feculent بیماری آبشستگی باید حکومت خوب، کاربرد قابل خوردن درمان سمت دوباره راحت به سرعت
[ترجمه ترگمان]سپس زیر لی feculent این بیماری باید خوب عمل کند، کاربرد قابل کاربرد قابل خوردن باز هم به سرعت مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. After the bilge on feculent hair, oil divides mix up perfume, produce peculiar smell possibly also.
[ترجمه گوگل]پس از ریزش آب بر روی موهای مدفوع، تقسیم روغن، عطر را مخلوط کرده و احتمالاً بوی عجیبی نیز ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]پس از آن که موهای آ ره روی موهای feculent کار می کند، روغن عطر را از هم جدا می کند و بوی خاصی هم به مشام می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It is a difficult task for shadow and feculent water area processing when extracting water body from remote sensing image by traditional methods.
[ترجمه گوگل]هنگام استخراج آب از تصویر سنجش از دور با روش‌های سنتی، برای پردازش سایه‌ها و آب‌های پر آب کار دشواری است
[ترجمه ترگمان]در هنگام استخراج جسم از تصویر سنجش از راه دور با استفاده از روش های سنتی، این کار برای سایه و پردازش سطح آب دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Persuade gentleman not to have feculent sexual intercourse so, do not taste the forbidden fruit that should not taste.
[ترجمه گوگل]آقا را متقاعد کنید که آمیزش جنسی پر نفخ نداشته باشد، پس میوه حرام را که نباید مزه دار شود، نچشید
[ترجمه ترگمان]بگو ببینم که این رابطه جنسی با من ارتباطی ندارد و این میوه ممنوعه را هم دوست نداشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Reason is feculent to having the person of coital history, must observe pudenda and the position that produce chancre possibly, achieve seasonable discovery, seasonable cure.
[ترجمه گوگل]عقل برای داشتن شخص دارای سابقه همزبانی بسیار خوب است، باید پودندا و موقعیتی را رعایت کرد که احتمالاً شانس تولید می کند، به کشف فصلی دست یافت، درمان فصلی
[ترجمه ترگمان]دلیل این است که عقل حکم می کند که فرد تاریخ coital را داشته باشد، must را مشاهده کند و موضعی را که احتمالا chancre را تولید می کند، به طور مناسب، و به موقع التیام یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Additional, powdery bottom has a bit feculent, still can cause bacterial infection, cause skin disease.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، پایین پودری کمی مدفوع است، هنوز هم می تواند باعث عفونت باکتریایی شود، باعث بیماری پوستی شود
[ترجمه ترگمان]قسمت اضافی و پودری اضافی کمی feculent دارد، که هنوز هم می تواند باعث عفونت باکتریایی شود، که باعث بیماری پوستی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Large intestine not only is traditional organ in conduction draffy way, but also it is very rich in some content. Five-Zang feculent matter must be discharged depending on large intestine.
[ترجمه گوگل]روده بزرگ نه تنها از نظر رسانایی اندام سنتی است، بلکه از نظر محتوایی نیز بسیار غنی است ماده مدفوع پنج زنگ بسته به روده بزرگ باید تخلیه شود
[ترجمه ترگمان]روده بزرگ نه تنها عضو سنتی در مسیر هدایت الکتریکی است، بلکه در برخی از محتوا بسیار غنی است ۵ - ماده feculent باید بسته به روده بزرگ تخلیه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This kind of phenomenon belongs to blame nature to drop hair, caused cause may be as a result of scalp feculent, pore jams, blood capillary function is abate wait.
[ترجمه گوگل]این نوع از پدیده متعلق به سرزنش طبیعت به ریزش مو، علت ممکن است به عنوان یک نتیجه از پوست سر مدفوع، مربا منافذ، عملکرد مویرگی خون کاهش می یابد صبر کنید
[ترجمه ترگمان]این نوع از پدیده مربوط به سرزنش طبیعت برای افت مو است، که علت آن ممکن است در نتیجه مغز پوست سر، jams حفره باشد، و عملکرد مویرگ ها از خون کاهش پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The taboo is a negative self-repression for trepidation that come from some mystery or feculent something.
[ترجمه گوگل]تابو یک خودسرکوبی منفی برای ترسی است که از یک چیز مرموز یا ناخوشایند ناشی می شود
[ترجمه ترگمان]تابو عبارت است از خود سرکوب کردن منفی برای هراسی که از یک راز و یا چیزی شبیه به چیزی دیگر نشات می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Not only realising chancre and syphilis is two kinds of disease, and realise they all are caused by feculent sexual intercourse, this kind of understanding is in at that time is very marvelous.
[ترجمه گوگل]نه تنها درک شانکر و سیفلیس دو نوع بیماری است، و متوجه شوید که همه آنها ناشی از رابطه جنسی ناخوشایند است، این نوع درک در آن زمان بسیار شگفت انگیز است
[ترجمه ترگمان]نه تنها درک chancre و سیفیلیس دو نوع بیماری هستند، و درک می کنند که همه آن ها ناشی از آمیزش جنسی feculent هستند، این نوع درک در آن زمان بسیار شگفت انگیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. An article on Newsvine nicely illuminates its readers on the future of corpse disposal: melted in a vat of lye into a brown, feculent sludge, then flushed down the toilet.
[ترجمه گوگل]مقاله‌ای در نیوزواین به خوبی خوانندگان خود را در مورد آینده دفع جسد روشن می‌کند: در یک خمره لیمو ذوب شده و به لجن قهوه‌ای و مدفوع تبدیل می‌شود، سپس در توالت ریخته می‌شود
[ترجمه ترگمان]مقاله ای در مورد Newsvine که به خوبی خوانندگان خود را در آینده دفع جسد روشن می کند: ذوب شدن در یک خم آب قلیا به یک رسوب قهوه ای، feculent لجن، سپس از دستشویی خارج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. People is very good-tempered also to this, won't because of the kitchen feculent and of cognizance host not quite laborious.
[ترجمه گوگل]مردم بسیار خوش خلق و خوی نیز به این، نمی خواهد به دلیل آشپزخانه شیک و از شناخت میزبان کاملا پر زحمت نیست
[ترجمه ترگمان]با این حال، مردم خیلی خوب رفتار می کنند، به خاطر آشپزخانه kitchen و یک میزبان مدرسه، نه چندان پر زحمت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. HPMC can not dissolve in grain alcohol, aether and acetone without water in them and can dissolve into clear or slight feculent colloidal solution .
[ترجمه گوگل]HPMC نمی تواند در الکل دانه، اتر و استون بدون آب موجود در آنها حل شود و می تواند در محلول کلوئیدی شفاف یا کمی مدفوع حل شود
[ترجمه ترگمان]HPMC با استفاده از الکل، aether و استون بدون آب در آن ها حل و فصل می شوند و می توانند محلول colloidal و یا slight را حل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The well point should pump water continually, the normal pumping rule is "big then small, feculent then clear".
[ترجمه گوگل]نقطه چاه باید به طور مداوم آب را پمپاژ کند، قانون پمپاژ معمولی "بزرگ سپس کوچک، آبریز و سپس شفاف" است
[ترجمه ترگمان]نقطه خوبی که باید به طور مداوم آب را پمپ کند، قانون پمپاژ معمولی \"بسیار کوچک، کوچک و بعد واضح\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گل الود (صفت)
thick, bedraggled, muddy, shod, turbid, feculent

مثل مدفوع (صفت)
feculent

انگلیسی به انگلیسی

• filthy, foul, polluted

پیشنهاد کاربران

بپرس