favourite son

جمله های نمونه

1. And Rebekah will never again see her favourite son.
[ترجمه گوگل]و ربکا دیگر هرگز پسر مورد علاقه خود را نخواهد دید
[ترجمه ترگمان]و ربکا هرگز دوباره پسر مورد علاقه اش را نخواهد دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was not her favourite son, but he was something.
[ترجمه گوگل]او پسر مورد علاقه او نبود، اما چیزی بود
[ترجمه ترگمان]او پسر محبوبش نبود، اما چیزی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Pamela thought for a moment of Roy, her favourite son, and Bernice, his wife - also a career girl.
[ترجمه گوگل]پاملا برای لحظه‌ای به روی، پسر مورد علاقه‌اش، و برنیس، همسرش فکر کرد که او نیز یک دختر حرفه‌ای بود
[ترجمه ترگمان]پاملا برای لحظه ای از روی، پسر مورد علاقه اش، و bernice، همسرش - هم یک دختر شغلی فکر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Esau went hunting and he was my father's favourite son.
[ترجمه گوگل]عیسو به شکار رفت و پسر مورد علاقه پدرم بود
[ترجمه ترگمان]Esau رفته شکار و اون پسر مورد علاقه پدرم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Essex's favourite son will open at Lord's to launch the cricket season.
[ترجمه گوگل]پسر مورد علاقه اسکس برای شروع فصل کریکت در لردز افتتاح می شود
[ترجمه ترگمان]پسر محبوب اسکس در Lord افتتاح خواهد شد تا فصل کریکت را آغاز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He is a favourite son.
[ترجمه گوگل]او پسر مورد علاقه است
[ترجمه ترگمان]او پسر محبوبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. On the other hand, Dubroca, even before Fouroux's exit, was one of Albert Ferrasse's favourite sons.
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، دوبروکا، حتی قبل از خروج فوروکس، یکی از پسران مورد علاقه آلبر فراس بود
[ترجمه ترگمان]از طرف دیگر، Dubroca، حتی پیش از خروج Fouroux، یکی از پسران مورد علاقه آلبرت Ferrasse بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Antonio Castro, 4 the physician to Cuba's national baseball team and reputedly Fidel's favourite son, is said to have conducted more than 20 internet chats with "Claudia" since last October.
[ترجمه گوگل]گفته می‌شود که آنتونیو کاسترو، پزشک تیم ملی بیسبال کوبا و پسر مورد علاقه فیدل، از اکتبر گذشته بیش از 20 چت اینترنتی با "کلودیا" انجام داده است
[ترجمه ترگمان]آنتونیو کاسترو، ۴ پزشک تیم ملی بیسبال کوبا و پسر محبوب فیدل، گفته می شود که از اکتبر گذشته بیش از ۲۰ چت اینترنتی با \"کلودیا\" اجرا کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. On his first day home, his father organized a celebration in the village for his favourite son, who had brought honour to the family by going all the way to America.
[ترجمه گوگل]در اولین روز خانه اش، پدرش جشنی را در روستا برای پسر مورد علاقه اش ترتیب داد، پسری که با رفتن تا آمریکا به خانواده افتخار می کرد
[ترجمه ترگمان]در اولین روز تولدش، پدرش جشنی را در روستا برای پسر محبوبش ترتیب داد که با رفتن به آمریکا، موجب افتخار خانواده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Yet now, they have a troops out movement incubating in their midst, within spitting distance of the holiday home of the lone star – state's favourite son.
[ترجمه گوگل]با این حال، اکنون، آنها یک جنبش نیرو در میان خود دارند، در فاصله ای نزدیک از خانه تعطیلات ستاره تنها - پسر مورد علاقه ایالت
[ترجمه ترگمان]با این حال، در حال حاضر، آن ها یک جنبش را در میان خود دارند که در میان خود، در فاصله spitting از خانه تعطیلات پسر مورد علاقه ستاره تنها، رشد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But this year other presidential hopefuls did not spend much time in Iowa because Senator Harkin from Iowa was a favourite son candidate.
[ترجمه گوگل]اما امسال دیگر نامزدهای ریاست جمهوری وقت زیادی را در آیووا سپری نکردند زیرا سناتور هارکین از آیووا نامزد مورد علاقه پسر بود
[ترجمه ترگمان]اما امسال دیگر افراد امیدوار رئیس جمهور وقت زیادی را در لوا گذراندند، زیرا سناتور Harkin از آیووا یکی از نامزدهای مورد علاقه او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In fact this is the basic paradox: he is still, for all of this, the Premier League's bonny boy, its cosseted favourite son. He emerged in the middle of the League's great boom.
[ترجمه گوگل]در واقع این پارادوکس اساسی است: او با وجود همه اینها هنوز هم پسر دوست داشتنی لیگ برتر، پسر مورد علاقه آن است او در میانه رونق بزرگ لیگ ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]در حقیقت این یک پارادوکس اساسی است: او هنوز هم برای همه اینها، پسر زیبای لیگ برتر، پسر محبوب cosseted، است او در اوج شکوفایی اتحادیه ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In fact this is the basic paradox: he is still, for all of this, the Premier League's bonny boy, its cosseted favourite son.
[ترجمه گوگل]در واقع این پارادوکس اساسی است: او با وجود همه اینها هنوز هم پسر دوست داشتنی لیگ برتر، پسر مورد علاقه آن است
[ترجمه ترگمان]در حقیقت این یک پارادوکس اساسی است: او هنوز هم برای همه اینها، پسر زیبای لیگ برتر، پسر محبوب cosseted، است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The film has all the elements of the best psychodramas: an overbearing father, a straight-talking mother, a favourite son/brother, and a cast of sycophants and true believers.
[ترجمه گوگل]این فیلم همه عناصر بهترین روان درام ها را دارد: پدری سرسخت، مادری رک، پسر/برادر مورد علاقه، و گروهی متشکل از متفکران و معتقدان واقعی
[ترجمه ترگمان]این فیلم همه عناصر بهترین psychodramas را دارد: یک پدر سرسخت، یک مادر با حرف راست، یک پسر \/ برادر محبوب، و یک مشت مشت sycophants و مومنان واقعی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• the favourite son of a particular place, group of people, or organization is a person who is very popular with the people in that place, group, or organization.

پیشنهاد کاربران

بپرس