fatwa

جمله های نمونه

1. Nobody has issued a fatwa or put out a contract.
[ترجمه گوگل]هیچ کس فتوا نداده یا قراردادی بسته است
[ترجمه ترگمان]هیچ کس فتوایی صادر نکرده است یا قرارداد امضا نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Tomorrow, the fourth anniversary of the fatwa falls.
[ترجمه گوگل]فردا چهارمین سالگرد فتوا فرا می رسد
[ترجمه ترگمان]فردا چهارمین سالگرد این فتوا کاهش خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. An earlier fatwa, handed down in 196 elucidates the context in which the issue of contraception has been re-evaluated.
[ترجمه گوگل]فتوای قبلی که در سال 196 صادر شد، زمینه ای را که در آن موضوع پیشگیری از بارداری دوباره ارزیابی شده است، روشن می کند
[ترجمه ترگمان]یک فتوای قبلی که در ۱۹۶ توضیح داده شده است، شرایطی را توضیح می دهد که در آن مساله پیش گیری از بارداری دوباره مورد ارزیابی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Gambling is forbidden in Islam, and the fatwa quotes a verse from the Koran that calls on all Muslims to avoid gambling as an abomination and Satan's handiwork.
[ترجمه گوگل]قمار در اسلام حرام است و این فتوا آیه ای از قرآن را نقل می کند که از همه مسلمانان می خواهد که از قمار به عنوان کار زشت و کار شیطان پرهیز کنند
[ترجمه ترگمان]قماربازی در اسلام حرام است، و فتوا از قرآن نقل قول می کند که از همه مسلمین می خواهد تا از قمار به عنوان نفرت و کاره ای شیطانی اجتناب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In his 1996 fatwa declaring war on America, bin Laden pointed out that the United States withdrew its forces from Lebanon after the 1983 bombing of the Marine barracks in Beirut.
[ترجمه گوگل]بن لادن در فتوای سال 1996 خود در اعلان جنگ علیه آمریکا خاطرنشان کرد که ایالات متحده نیروهای خود را پس از بمباران پادگان تفنگداران دریایی در بیروت در سال 1983 از لبنان خارج کرد
[ترجمه ترگمان]بن لادن در فتوای خود در سال ۱۹۹۶ به اعلان جنگ در آمریکا اشاره کرد که ایالات متحده نیروهای خود را پس از بمب گذاری سال ۱۹۸۳ در بازداشتگاه های دریایی در بیروت از لبنان خارج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Murad gained a fatwa from an Egyptian 'ulama in order to subdue Karaman for having collaborated with Christians.
[ترجمه گوگل]مراد از یک علمای مصری فتوا گرفت تا کرامان را به دلیل همکاری با مسیحیان تحت سلطه خود درآورد
[ترجمه ترگمان]مراد از یک ulama مصری فتوایی به دست آورد تا Karaman را به خاطر هم کاری با مسیحیان مهار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Sheikh Haitham Islam of Al-Azhar's Fatwa Committee blamed "trouble-makers" from the deposed regime of former President Hosni Mubarak of trying to create a crisis.
[ترجمه گوگل]شیخ هیثم اسلام از کمیته فتوای الازهر، "آشوب سازان" رژیم سرنگون شده حسنی مبارک، رئیس جمهور سابق، را به تلاش برای ایجاد بحران متهم کرد
[ترجمه ترگمان]شیخ Haitham اسلام از کمیته فتوای الاظهر \"trouble\" را از رژیم عزل رئیس جمهور سابق حسنی مبارک متهم کرد که سعی در ایجاد یک بحران دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. One elderly cleric recently issued a fatwa on his website, decreeing that anyone who advocated mixing sexes was an enemy of Islam and should be killed.
[ترجمه گوگل]یکی از روحانیون سالخورده اخیراً در وب سایت خود فتوا صادر کرد و حکم داد که هر کسی که طرفدار اختلاط جنسیت باشد، دشمن اسلام است و باید کشته شود
[ترجمه ترگمان]یک روحانی مسن به تازگی فتوایی در وب سایت خود صادر کرد و حکم داد که هر کسی که از اختلاط دو جنس طرفداری می کند دشمن اسلام است و باید کشته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There was no chance that Khomeini would withdraw the fatwa.
[ترجمه گوگل]هیچ شانسی وجود نداشت که خمینی فتوا را پس بگیرد
[ترجمه ترگمان]هیچ شانسی وجود نداشت که خمینی این فتوا را پس بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Her words carried the ring of deliberate provocation, challenging the Islamists to put a fatwa on her and raise a sword to behead her.
[ترجمه گوگل]سخنان او حلقه تحریک عمدی را به همراه داشت و اسلامگرایان را به چالش می‌کشید تا بر او فتوا دهند و شمشیری برای سر بریدن او بلند کنند
[ترجمه ترگمان]کلمات او حلقه تحریک عمدی را به همراه داشت و اسلام گرایان را به چالش کشیدن یک فتوا بر روی او و بالا بردن یک شمشیر برای سر بریدن او به چالش کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They were underline their commitment to peace and to issue a fatwa condemning the bombings as forbidden in Islam.
[ترجمه گوگل]آنها بر تعهد خود به صلح و صدور فتوایی در محکومیت بمب گذاری ها به عنوان حرام در اسلام تاکید کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها بر التزام خود به صلح تاکید داشتند و فتوایی برای محکوم کردن بمب گذاری های انتحاری در اسلام صادر نمودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The organization is currently planning a center for lectures and fatwa sessions in the virtual world.
[ترجمه گوگل]این سازمان هم اکنون در حال برنامه ریزی مرکزی برای سخنرانی و جلسات فتوا در دنیای مجازی است
[ترجمه ترگمان]سازمان در حال حاضر در حال برنامه ریزی مرکزی برای سخنرانی ها و جلسات فتوا در دنیای مجازی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This time by police investigating Kuan Kung, mistaken for "flying base, " two surrender him, issued a fatwa to kill two lakes, only two are forced to fight back.
[ترجمه گوگل]این بار با تحقیق پلیس کوان کونگ که به اشتباه به عنوان "پایگاه پرواز" اشتباه گرفته می شود، دو نفر او را تسلیم می کنند، فتوای کشتن دو دریاچه را صادر می کنند، تنها دو نفر مجبور به مبارزه می شوند
[ترجمه ترگمان]این بار توسط پلیس که در حال تحقیق درباره \"پایگاه پرواز\" است، دو نفر او را تسلیم کردند، فتوایی برای کشتن دو دریاچه صادر کردند، تنها دو نفر مجبور به مبارزه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For example, the murder of two of Salman Rushdie's translators after the fatwa was issued against him.
[ترجمه گوگل]مثلا قتل دو تن از مترجمان سلمان رشدی پس از صدور فتوا علیه وی
[ترجمه ترگمان]برای مثال قتل دو تن از مترجمان سلمان رشدی پس از این فتوا علیه او صادر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• authoritative religious decree of islamic law

پیشنهاد کاربران

بپرس