fatalist

/ˈfeɪtəˌlɪst//ˈfeɪtəlɪst/

معنی: معتقد به سرنوشت
معانی دیگر: معتقد به سرنوشت

جمله های نمونه

1. As a fatalist, Eileen Chang has been clearly conscious of the predicament of enlightenment modernity.
[ترجمه گوگل]آیلین چانگ به عنوان یک سرنوشت‌گرا، به وضوح از مخمصه مدرنیته روشنگری آگاه بوده است
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک fatalist، ایلین چانگ به وضوح از گرفتاری مدرنیته روشن گری آگاه بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Are you superstitious? I guess I am a fatalist.
[ترجمه گوگل]آیا شما خرافاتی هستید؟ من حدس می زنم من یک فتالیست هستم
[ترجمه ترگمان]تو خرافاتی هستی؟ فکر کنم من به سرنوشت اعتقاد دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I think am pretty much of a fatalist.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم تا حد زیادی یک سرنوشت گرا هستم
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که من خیلی به سرنوشت اعتقاد دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Oh, shall I then, again become a fatalist, whom fourteen years of despair and ten of Hope had rendered a believer in providence?
[ترجمه گوگل]آه، آیا من دوباره به یک سرنوشت‌گرا تبدیل می‌شوم که چهارده سال یأس و ده امید او را به مشیت ایمان آورده بود؟
[ترجمه ترگمان]در این صورت من نیز به سرنوشت من که چهارده سال ناامیدی و ده سال امید به مشیت الهی ایمان آورده بود شدم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I may be a fatalist and I always feel that an unknown power in my body is driving me to do this, if I don't do it, I have no idea why I feel very suffering and sorry for certain things.
[ترجمه گوگل]من ممکن است یک فتالیست باشم و همیشه احساس می کنم که یک نیروی ناشناخته در بدنم مرا به انجام این کار سوق می دهد، اگر این کار را نکنم، نمی دانم چرا برای بعضی چیزها خیلی عذاب می کشم و متاسفم
[ترجمه ترگمان]من می توانم a باشم و من همیشه احساس می کنم که قدرتی ناشناخته در بدنم، مرا وادار به انجام این کار می کند، اگر این کار را نکنم، نمی دانم چرا به خاطر برخی چیزهای خاص احساس رنج و تاسف می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. More specifically, is there a profound gulf between the "mechanistic, " "passive, " and "fatalist" Marxism of Kautsky and the dialectical, activist, revolutionary Marxism of Lenin?
[ترجمه گوگل]به طور مشخص تر، آیا شکاف عمیقی بین مارکسیسم «مکانیستی»، «منفعل» و «مثلاً سرنوشت ساز» کائوتسکی و مارکسیسم دیالکتیکی، فعال و انقلابی لنین وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]به طور خاص، یک شکاف عمیق بین \"mechanistic\"، \"منفعل\"، و \"fatalist\" مارکسیسم و the، فعال، فعال انقلابی لنین وجود دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I guess I am a fatalist.
[ترجمه گوگل]من حدس می زنم من یک فتالیست هستم
[ترجمه ترگمان] فکر کنم من به سرنوشت اعتقاد دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I am a fatalist and I believe in football you win and you lose.
[ترجمه گوگل]من یک فتالیست هستم و معتقدم در فوتبال می‌برید و می‌بازید
[ترجمه ترگمان]من به سرنوشت اعتقاد دارم و به فوتبال اعتقاد دارم که تو برنده شدی و باختی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I think I am pretty much of a fatalist.
[ترجمه گوگل]فکر می کنم تا حد زیادی یک سرنوشت گرا هستم
[ترجمه ترگمان] فکر کنم من خیلی به سرنوشت اعتقاد دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Second, don't be fatalist.
[ترجمه گوگل]دوم، سرنوشت‌گرا نباشید
[ترجمه ترگمان]دوم، به من رای نده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Start unlearning fatalist world views.
[ترجمه گوگل]شروع به فراموش کردن دیدگاه های سرنوشت ساز جهان کنید
[ترجمه ترگمان]از یاد بردن دیدگاه جهانی fatalist شروع کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I am a bit dualistic in the sense that. . . I'm a fatalist and, at the same time, I believe in making your own fate.
[ترجمه گوگل]من از این نظر کمی دوگانه گرا هستم من یک فتالیست هستم و در عین حال به ساختن سرنوشت خود اعتقاد دارم
[ترجمه ترگمان]من کمی گیج شده ام که من به سرنوشت خود اعتقاد دارم و در آن واحد من به سرنوشت خود ایمان دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Then where is the primary source of it? Maybe it's from the Bible, I think, because Lincoln is a fatalist.
[ترجمه گوگل]پس منبع اولیه آن کجاست؟ من فکر می کنم شاید از کتاب مقدس باشد، زیرا لینکلن یک فتالیست است
[ترجمه ترگمان]پس منبع اولیه آن کجاست؟ شاید از انجیل باشد، من فکر می کنم، چون لینکلن a است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Maybe it's from the Bible, I think, because Lincoln is a fatalist .
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم شاید از کتاب مقدس باشد، زیرا لینکلن یک فتالیست است
[ترجمه ترگمان]به نظر من، شاید از کتاب مقدس باشه چون لینکلن به سرنوشت اعتقاد داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

معتقد به سرنوشت (اسم)
fatalist

انگلیسی به انگلیسی

• one who believes that all events have been predetermined, believer in destiny

پیشنهاد کاربران

بپرس