farrier

/ˈferiər//ˈfærɪə/

معنی: نعلبند، دام پزشک، گروهبان اصطبل
معانی دیگر: (انگلیس) نعلبند، تیمارگر اسب

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who shoes horses; blacksmith.
مشابه: blacksmith

جمله های نمونه

1. Mr Farrier bought cars at auctions and sold them on.
[ترجمه گوگل]آقای فریر در حراجی ها ماشین می خرید و می فروخت
[ترجمه ترگمان]آقای فاریر اتومبیل ها را در حراج خرید و آن ها را فروخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A man who shoes horses is called a farrier.
[ترجمه مهزاد] به کسی که نعل اسبها را میبندد نعل بند میگویند
|
[ترجمه گوگل]به مردی که اسب‌ها را پاشنه می‌گذارد، ناربان می‌گویند
[ترجمه ترگمان]اسب به نام نعل بند نام دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A physician, Naumann, was sent along with a farrier to see what went on at Alfort.
[ترجمه گوگل]پزشكی به نام نائومان همراه با یك نقاله فرستاده شد تا ببیند در آلفورت چه خبر است
[ترجمه ترگمان]یک پزشک، نو مان با نعل بند آمده تا ببیند که در Alfort چه می گذرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Most horses will stand better for the farrier, and be more cooperative, if they are reassured and rewarded.
[ترجمه گوگل]اگر به آنها اطمینان داده شود و به آنها پاداش داده شود، بیشتر اسب‌ها برای کشتی‌گیر بهتر می‌ایستند و همکاری بیشتری خواهند داشت
[ترجمه ترگمان]بیشتر اسب ها برای نعل بند مناسب تر هستند و اگر مطمئن شوند و پاداش بگیرند هم کاری بیشتری داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. So the farrier and the handler both beat the same rhythm at the same time on different parts of the horse.
[ترجمه گوگل]بنابراین کشتی‌گیر و نگهدارنده هر دو یک ریتم را در یک زمان روی قسمت‌های مختلف اسب می‌کوبند
[ترجمه ترگمان]بنابراین نعل بند و متصدی هر دو همان ریتم روی بخش های مختلف اسب را زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Your daily hoof checks and most farrier work are usually performed in a horse that is tied.
[ترجمه گوگل]چک کردن سم روزانه شما و اکثر کارهای ناربان معمولاً در اسبی که بسته است انجام می شود
[ترجمه ترگمان]سم روزانه شما چک و بیشتر کار بند کاری معمولا در اسبی که بسته شده باشد انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. That fee does not include the farrier who shoes the horses — about $200 every four to six weeks — or the veterinarian bills.
[ترجمه گوگل]این هزینه شامل کشتی‌رانی که اسب‌ها را کفش می‌کند - حدود 200 دلار هر چهار تا شش هفته - یا صورت‌حساب‌های دامپزشکی را شامل نمی‌شود
[ترجمه ترگمان]این هزینه شامل نعل بند است که اسب ها - حدود ۲۰۰ دلار هر چهار تا شش هفته - یا لایحه دامپزشکی را تعیین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. "And pray what do you want?" asked the farrier.
[ترجمه گوگل]"و دعا کن چه می خواهی؟" از کشتی گیر پرسید
[ترجمه ترگمان]\" \" \"و دعا کن چه می خواهی؟\" نعل بند پرسید: \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Communication with, and assistance for treating veterinarian, farrier, fire brigade, sanitary organisation police.
[ترجمه گوگل]ارتباط و کمک به درمان دامپزشک، نجار، آتش نشانی، پلیس سازمان بهداشت
[ترجمه ترگمان]ارتباط با دارو و کمک برای درمان دامپزشک، نعل بند، تیپ آتش نشانی و پلیس سازمان بهداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Although our expert farrier managed to trim the vast majority of hoof back quite quickly, it will take a long time and specialist trimming for his hooves to become the right shape again.
[ترجمه گوگل]اگر چه فریرکار متخصص ما موفق شد اکثریت قریب به اتفاق سم را به سرعت کوتاه کند، مدت زیادی طول می کشد تا سم های او دوباره به شکل درست در بیایند
[ترجمه ترگمان]با اینکه نعل بندی متخصص ما توانسته بود قسمت اعظم سم سم را به سرعت تمیز کند، زمان زیادی طول می کشد و trimming متخصص برای سم دادن سم کافی است تا دوباره به شکل صحیح درآید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Jane Farrier came into the shop next day and bought it.
[ترجمه گوگل]جین فریر روز بعد وارد مغازه شد و آن را خرید
[ترجمه ترگمان]روز بعد، جین فاریر به مغازه آمد و آن را خرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But what was it the farrier asked me?
[ترجمه گوگل]اما فریر از من پرسید چه بود؟
[ترجمه ترگمان]اما the از من چه می پرسید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Farrier Lance Corporal of Horse Chris McCabe welds a horseshoe in the forge at Hyde Park Barracks in London on April
[ترجمه گوگل]در آوریل، سرجوخه اسب سوار، کریس مک کیب، نعل اسبی را در فورج در پادگان هاید پارک در لندن جوش می‌دهد
[ترجمه ترگمان]فاریر هریر از اسب کریس مک کیب، در پادگان forge پارک Hyde در لندن، در ماه آوریل، نعل اسبی را روی نعل اسب جوش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Then, the week before May Day, someone came in and asked for one with mushroom pleats like the one Jane Farrier had been wearing when she ran off with the Count of Catterack.
[ترجمه گوگل]سپس، یک هفته قبل از اول ماه مه، شخصی وارد شد و درخواست کرد که چینی با چین‌های قارچی مانند همان چیزی که جین فاریر هنگام فرار با کنت کاتراک پوشیده بود، بخرد
[ترجمه ترگمان]آن وقت، یک هفته قبل از روز مه، کسی وارد شد و از یکی با چین های قارچی که شبیه همان جین فاریر بود که با کنت of فرار کرده بود، پرسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نعلبند (اسم)
blacksmith, farrier

دام پزشک (اسم)
farrier, vet, veterinarian, veterinary surgeon

گروهبان اصطبل (اسم)
farrier

انگلیسی به انگلیسی

• person who shoes horses, blacksmith; veterinary surgeon (british)
a farrier is a person who fits horseshoes onto horses.

پیشنهاد کاربران

بپرس