fallible

/ˈfæləbl̩//ˈfæləbl̩/

معنی: جایز الخطا، اشتباه کننده
معانی دیگر: لغزش پذیر، رمژک پذیر، خطاپذیر، دارای احتمال اشتباه، غیردقیق، رمژک انگیز

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: fallibly (adv.), fallibility (n.)
• : تعریف: liable to error.
متضاد: infallible, unfailing

- As a teenager now, he'd begun to see his parents as fallible human beings.
[ترجمه گوگل] در دوران نوجوانی، او شروع به دیدن والدینش به عنوان انسان های خطاپذیر کرده بود
[ترجمه ترگمان] اکنون به عنوان یک نوجوان، او شروع به دیدن پدر و مادرش به عنوان انسان های جایزالخطا کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a fallible rule
قاعده ای که ممکن است همیشه درست درنیاید

2. They are only human and all too fallible.
[ترجمه گوگل]آنها فقط انسان هستند و بیش از حد خطاپذیر هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها فقط انسان هستند و خیلی هم اشتباه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. All men are fallible.
[ترجمه گوگل]همه مردها خطاپذیرند
[ترجمه ترگمان]همه آدم ها اشتباه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This method is more fallible than most because it depends on careful and accurate timing.
[ترجمه گوگل]این روش بیشتر از روش های دیگر خطاپذیر است زیرا به زمان بندی دقیق و دقیق بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]این روش بیش از بقیه جایزالخطا است، چون به زمان بندی دقیق و دقیق بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We're fallible, so we make mistakes.
[ترجمه محسن برازنده] ما جائزالخطائیم پس اشتباه می کنیم.
|
[ترجمه گوگل]ما خطاپذیر هستیم، بنابراین اشتباه می کنیم
[ترجمه ترگمان]اشتباه می کنیم، پس اشتباه می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It does not belong to a mere fallible human being to question the ways of divine providence.
[ترجمه گوگل]این به یک انسان خطاپذیر محض تعلق ندارد که راه های مشیت الهی را زیر سوال ببرد
[ترجمه ترگمان]این کار متعلق به انسان جایز نیست که راه ورسم آسمانی الهی را مورد سوال قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Or, like any fallible human sinner, was he desperately constructing an armour of simplicity about his devious shiftings?
[ترجمه گوگل]یا مانند هر انسان گناهکار خطاپذیر، آیا او ناامیدانه در حال ساختن زره ای از سادگی در مورد تغییرات فریبنده خود بود؟
[ترجمه ترگمان]یا، مانند هر گناهکار انسانی، با ناامیدی یک زره ساده در مورد دنیای جا و جا شدن او ساخته بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. All human beings are fallible.
[ترجمه گوگل]همه انسانها خطاپذیرند
[ترجمه ترگمان]همه انسان ها جایزالخطا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Memory is selective and fallible.
[ترجمه گوگل]حافظه انتخابی و خطاپذیر است
[ترجمه ترگمان]حافظه انتخابی و جایزالخطا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There is the fallible narrator, escaping his past, indulging his dandified sensibilities, inevitably sucked into danger beyond his understanding.
[ترجمه گوگل]در آنجا راوی خطاپذیر وجود دارد که از گذشته خود می گریزد، احساسات پرخاشگر خود را اغراق می کند و به ناچار در معرض خطری فراتر از درک خود قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]این narrator fallible هم هست که از گذشته اش فرار می کند، indulging را احساس می کند، و به طور اجتناب ناپذیری از فهم و درک او به خطر افتاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But his alternative, more flexible approach had proved fallible also.
[ترجمه گوگل]اما رویکرد جایگزین و انعطاف‌پذیرتر او نیز خطاپذیر بود
[ترجمه ترگمان]اما روش جایگزین او، که روش انعطاف پذیری تری بود، هم جایزالخطا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We are fallible beings.
[ترجمه گوگل]ما موجوداتی خطاپذیر هستیم
[ترجمه ترگمان]ما جایزالخطا هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A fallible observation statement might be rejected and the fallible theory with which it clashes retained.
[ترجمه گوگل]ممکن است یک گزاره مشاهده خطاپذیر رد شود و نظریه خطاپذیری که با آن در تضاد است حفظ شود
[ترجمه ترگمان]یک بیانیه مشاهده جایزالخطا ممکن است رد شود و نظریه جایزالخطا که با آن برخورد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Human reason is a fallible guide.
[ترجمه گوگل]عقل انسان راهنمای خطاپذیر است
[ترجمه ترگمان]دلیل انسانی یک راهنمای جایزالخطا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Everyone is fallible to some degree.
[ترجمه گوگل]هر کسی تا حدی خطاپذیر است
[ترجمه ترگمان]همه جایزالخطا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جایز الخطا (صفت)
peccable, fallible

اشتباه کننده (صفت)
fallible

انگلیسی به انگلیسی

• liable to fail, liable to err or make a mistake, not foolproof
if you say that someone is fallible, you mean that they may make mistakes; a formal word
if something is fallible, it may be wrong or unreliable; a formal word

پیشنهاد کاربران

متضاد این کلمه :
fallible :لغزش پذیر ، از خصوصیات انسان است
infallible لغزش ناپذیر ، مصون از خطا
از ویژگی های خداست
Men are fallible
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : fall
✅️ اسم ( noun ) : fall / fallibility / fallacy
✅️ صفت ( adjective ) : fallible / fallen / fallacious
✅️ قید ( adverb ) : fallaciously
جایزالخطا
ممکن الخطا

بپرس