• : تعریف: based on unsound logic; in error; illogical. • متضاد: correct, logical, sound • مشابه: illogical, irrational, mistaken, unsound
- You've unfortunately based your essay on a fallacious argument.
[ترجمه موسی] متأسفانه مبنای مقاله خود را بر اساس یک استدلال غیرمعقول قرار داده اید.
|
[ترجمه گوگل] شما متأسفانه مقاله خود را بر اساس یک استدلال مغالطه آمیز قرار داده اید [ترجمه ترگمان] متاسفانه مقاله تو رو براساس یه استدلال سفسطه آمیز بر قرار می ده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. fallacious reasoning
استدلال مغلطه آمیز
2. a fallacious hope
امید فریبنده
3. His argument is based on fallacious reasoning.
[ترجمه موسی] استدلال وی مبتنی بر دلایل نادرست است.
|
[ترجمه گوگل]استدلال او مبتنی بر استدلال غلط است [ترجمه ترگمان]استدلال او براساس استدلال کاذب است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Such an argument is misleading, if not wholly fallacious.
[ترجمه موسی] چنین استدلالی ، اگر کاملا نادرست نباشد ، گمراه کننده است.
|
[ترجمه گوگل]چنین استدلالی گمراه کننده است، اگر کاملاً نادرست نباشد [ترجمه ترگمان]این استدلال، اگر یکسره سفسطه آمیز نباشد، گمراه کننده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. This is fallacious, as a study of esoteric teachings soon makes clear.
[ترجمه گوگل]این مغالطه است، همانطور که مطالعه آموزه های باطنی به زودی روشن می کند [ترجمه ترگمان]این درست نیست، چون مطالعه تعالیم رمزی به زودی روشن می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. In these circumstances facile and fallacious deductions about the consequences of having abolished the death penalty were bound to be rife.
[ترجمه موسی] در این شرایط استنباط های ساده و نادرست در مورد عواقب لغو مجازات اعدام بسیار شایع بود.
|
[ترجمه گوگل]در این شرایط، استنباطات سهلآمیز و نادرست در مورد عواقب لغو مجازات اعدام، ناگزیر بود [ترجمه ترگمان]در این شرایط، نتیجه گیری های کاذب و کاذب در مورد عواقب لغو مجازات اعدام اجباری بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Their main argument is fallacious.
[ترجمه گوگل]استدلال اصلی آنها مغالطه است [ترجمه ترگمان]استدلال اصلی آن ها درست نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Don't be misled by the fallacious advertisement.
[ترجمه گوگل]فریب تبلیغات نادرست را نخورید [ترجمه ترگمان]با تبلیغ کاذب کاذب گمراه نشوید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Nothing is so fallacious as fact, except figures.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز به اندازه واقعیت مغالطه آمیز نیست، مگر ارقام [ترجمه ترگمان]در حقیقت هیچ چیز so نیست جز ارقام [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Nothing is so fallacious as facts, except figures.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز به اندازه واقعیات مغالطه آمیز نیست، مگر ارقام [ترجمه ترگمان]هیچ چیز در حقیقت سفسطه آمیز نیست جز ارقام [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. His fallacious reasoning annoyed all the people present.
[ترجمه گوگل]استدلال غلط او همه حاضران را آزار می داد [ترجمه ترگمان]استدلال غلط او همه حاضران را ناراحت کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Fallacious assumption and method are piled upon each other like Pelion on Ossa.
[ترجمه گوگل]فرضیه و روش مغالطه آمیز مانند Pelion در Ossa روی یکدیگر انباشته شده است [ترجمه ترگمان]این فرض و روش بر روی هم انباشته شده اند مانند Pelion در Ossa [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A fallacious proof was accepted as correct for a decade.
[ترجمه گوگل]یک دلیل غلط برای یک دهه به عنوان صحیح پذیرفته شد [ترجمه ترگمان]یک اثبات کاذب به اندازه یک دهه صحیح پذیرفته شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. A fallacious or illogical argument or conclusion.
[ترجمه گوگل]استدلال یا نتیجه ای مغالطه آمیز یا غیر منطقی [ترجمه ترگمان]یک استدلال یا استدلال منطقی یا منطقی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[حقوق] صوری، واهی، متقلبانه، غیر منطقی، سفسطه آمیز، مغلطه آمیز
انگلیسی به انگلیسی
• false; mistaken; unsound; deceptive; disappointing a fallacious idea or argument is based on incorrect information or a fault in logic; a formal word.
پیشنهاد کاربران
مثال: This malicious regime is rootless, fallacious, and unstable, and it has only managed to stand on its feet with difficulty with US support. این رژیمِ خبیث، بی ریشه، �ساختگی و جعلی� و ناپایدار است و تنها با کمک آمریکا و با سختی توانسته بر روی پای خود بیاستد.
یعنی غلط داشتن ( having erorr ) یا ناصحیح ( incorrect ) ، خیلی عمومی تر بخوام بگم میشه سفسطه و مغلطه آمیز، به مثال زیر دقت بفرمایید؛ Her fallacious argument could not be defended. بحث سفسطه آمیز یا مغلطه آمیز او غیر قابل دفاع بود.
:Meaning ✅based on a mistaken belief . e. g ?How do ads manipulate us The manipulative advertising intends to do that by using facts, arguments and playing with consumers emotions in a misleading and deceptive manner. The most claims used in manipulation through advertising are the exaggeration of the quality of product, fallacious arguments and emotional appeals. Exaggeration of quality ... [مشاهده متن کامل]
Definition = بر اساس یک باور اشتباه/فاقد استدلال منطقی یا درست/عدم وجود شعور را نشان می دهد/غیر صادق ، ریاکار ، و پر از فریب/قضاوت یا استدلال نادرست داشتن یا نشان دادن آن/یافتن ، گرفتن یا دستیابی به آن سخت است/از کیفیت پایین یا معیار پایین برخوردار بودن/ a fallacious premise = یک پیشفرض اشتباه examples: 1 - Her fallacious argument could not be defended. از استدلال سفسطه آمیز وی نمی توان دفاع کرد. 2 - His argument is based on fallacious reasoning. استدلال او مبتنی بر دلایل نامعقول است. مترادف ها : erroneous، false ، misleading، incorrect
جعلی
بر اساس یک باور اشتباه. "fallacious arguments" "استدلال دروغین" fallacy غلط، سفسطه، استدلال غلط، دلیل سفسطه امیز