fallacious

/fəˈleɪʃəs//fəˈleɪʃəs/

معنی: غلط، سفسطه امیز
معانی دیگر: مغلطه آمیز، سفسطه آمیز، اشتباه، وهم انگیز، مغالطه آمیز، رمژک آمیز، گمراه کننده، گول زننده، فریبنده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: fallaciously (adv.), fallaciousness (n.)
• : تعریف: based on unsound logic; in error; illogical.
متضاد: correct, logical, sound
مشابه: illogical, irrational, mistaken, unsound

- You've unfortunately based your essay on a fallacious argument.
[ترجمه موسی] متأسفانه مبنای مقاله خود را بر اساس یک استدلال غیرمعقول قرار داده اید.
|
[ترجمه گوگل] شما متأسفانه مقاله خود را بر اساس یک استدلال مغالطه آمیز قرار داده اید
[ترجمه ترگمان] متاسفانه مقاله تو رو براساس یه استدلال سفسطه آمیز بر قرار می ده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. fallacious reasoning
استدلال مغلطه آمیز

2. a fallacious hope
امید فریبنده

3. His argument is based on fallacious reasoning.
[ترجمه موسی] استدلال وی مبتنی بر دلایل نادرست است.
|
[ترجمه گوگل]استدلال او مبتنی بر استدلال غلط است
[ترجمه ترگمان]استدلال او براساس استدلال کاذب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Such an argument is misleading, if not wholly fallacious.
[ترجمه موسی] چنین استدلالی ، اگر کاملا نادرست نباشد ، گمراه کننده است.
|
[ترجمه گوگل]چنین استدلالی گمراه کننده است، اگر کاملاً نادرست نباشد
[ترجمه ترگمان]این استدلال، اگر یکسره سفسطه آمیز نباشد، گمراه کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This is fallacious, as a study of esoteric teachings soon makes clear.
[ترجمه گوگل]این مغالطه است، همانطور که مطالعه آموزه های باطنی به زودی روشن می کند
[ترجمه ترگمان]این درست نیست، چون مطالعه تعالیم رمزی به زودی روشن می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In these circumstances facile and fallacious deductions about the consequences of having abolished the death penalty were bound to be rife.
[ترجمه موسی] در این شرایط استنباط های ساده و نادرست در مورد عواقب لغو مجازات اعدام بسیار شایع بود.
|
[ترجمه گوگل]در این شرایط، استنباطات سهل‌آمیز و نادرست در مورد عواقب لغو مجازات اعدام، ناگزیر بود
[ترجمه ترگمان]در این شرایط، نتیجه گیری های کاذب و کاذب در مورد عواقب لغو مجازات اعدام اجباری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Their main argument is fallacious.
[ترجمه گوگل]استدلال اصلی آنها مغالطه است
[ترجمه ترگمان]استدلال اصلی آن ها درست نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Don't be misled by the fallacious advertisement.
[ترجمه گوگل]فریب تبلیغات نادرست را نخورید
[ترجمه ترگمان]با تبلیغ کاذب کاذب گمراه نشوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Nothing is so fallacious as fact, except figures.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز به اندازه واقعیت مغالطه آمیز نیست، مگر ارقام
[ترجمه ترگمان]در حقیقت هیچ چیز so نیست جز ارقام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Nothing is so fallacious as facts, except figures.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز به اندازه واقعیات مغالطه آمیز نیست، مگر ارقام
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز در حقیقت سفسطه آمیز نیست جز ارقام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His fallacious reasoning annoyed all the people present.
[ترجمه گوگل]استدلال غلط او همه حاضران را آزار می داد
[ترجمه ترگمان]استدلال غلط او همه حاضران را ناراحت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Fallacious assumption and method are piled upon each other like Pelion on Ossa.
[ترجمه گوگل]فرضیه و روش مغالطه آمیز مانند Pelion در Ossa روی یکدیگر انباشته شده است
[ترجمه ترگمان]این فرض و روش بر روی هم انباشته شده اند مانند Pelion در Ossa
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A fallacious proof was accepted as correct for a decade.
[ترجمه گوگل]یک دلیل غلط برای یک دهه به عنوان صحیح پذیرفته شد
[ترجمه ترگمان]یک اثبات کاذب به اندازه یک دهه صحیح پذیرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A fallacious or illogical argument or conclusion.
[ترجمه گوگل]استدلال یا نتیجه ای مغالطه آمیز یا غیر منطقی
[ترجمه ترگمان]یک استدلال یا استدلال منطقی یا منطقی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غلط (صفت)
amiss, foul, false, awry, wrong, incorrect, erroneous, inaccurate, unsound, peccant, phony, phoney, fallacious

سفسطه امیز (صفت)
fallacious

تخصصی

[حقوق] صوری، واهی، متقلبانه، غیر منطقی، سفسطه آمیز، مغلطه آمیز

انگلیسی به انگلیسی

• false; mistaken; unsound; deceptive; disappointing
a fallacious idea or argument is based on incorrect information or a fault in logic; a formal word.

پیشنهاد کاربران

مثال:
This malicious regime is rootless, fallacious, and unstable, and it has only managed to stand on its feet with difficulty with US support.
این رژیمِ خبیث، بی ریشه، �ساختگی و جعلی� و ناپایدار است و تنها با کمک آمریکا و با سختی توانسته بر روی پای خود بیاستد.
یعنی غلط داشتن ( having erorr ) یا ناصحیح ( incorrect ) ، خیلی عمومی تر بخوام بگم میشه سفسطه و مغلطه آمیز، به مثال زیر دقت بفرمایید؛
Her fallacious argument could not be defended.
بحث سفسطه آمیز یا مغلطه آمیز او غیر قابل دفاع بود.
بر پایه مغالطه. رجوع کنید به کلمه fallacy
- غلط، اشتباه
- بر پایه غلط
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : fallacy
✅️ صفت ( adjective ) : fallacious
✅️ قید ( adverb ) : fallaciously
:Meaning
✅based on a mistaken belief
. e. g
?How do ads manipulate us
The manipulative advertising intends to do that by using facts, arguments and playing with consumers emotions in a misleading and deceptive manner. The most claims used in manipulation through advertising are the exaggeration of the quality of product, fallacious arguments and emotional appeals. Exaggeration of quality
...
[مشاهده متن کامل]

اشتباه
گمراه کننده
fallacious ( adj ) = مغلطه آمیز گمراه کننده، سفسطه آمیز، اشتباه، غلط، نادرست، دروغین، کذب، بی اساس، نسنجیده، ساختگی، جعلی، نامعقول، غیرمنطقی، احمقانه، فریب آمیز، پرنیرنگ، غیر استاندارد، بنجل، بی منطق، بیشعور
...
[مشاهده متن کامل]

Definition = بر اساس یک باور اشتباه/فاقد استدلال منطقی یا درست/عدم وجود شعور را نشان می دهد/غیر صادق ، ریاکار ، و پر از فریب/قضاوت یا استدلال نادرست داشتن یا نشان دادن آن/یافتن ، گرفتن یا دستیابی به آن سخت است/از کیفیت پایین یا معیار پایین برخوردار بودن/
a fallacious premise = یک پیشفرض اشتباه
examples:
1 - Her fallacious argument could not be defended.
از استدلال سفسطه آمیز وی نمی توان دفاع کرد.
2 - His argument is based on fallacious reasoning.
استدلال او مبتنی بر دلایل نامعقول است.
مترادف ها : erroneous، false ، misleading، incorrect

جعلی
بر اساس یک باور اشتباه.
"fallacious arguments" "استدلال دروغین"
fallacy غلط، سفسطه، استدلال غلط، دلیل سفسطه امیز
اشتباه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس