fall guy

/ˈfɑːlˈɡaɪ//fɔːlɡaɪ/

معنی: زود باور
معانی دیگر: (امریکا ـ خودمانی ـ کسی که تقصیر را به گردن او می اندازند) تقصیر گیر، سپر بلا، ساده لوح

جمله های نمونه

1. He claims he was made the fall guy for the affair.
[ترجمه حسین کتابدار] او مدعی است درباره موضوع رابطه نامشروع، به نادرستی مورد شماتت و سرزنش قرار گرفت.
|
[ترجمه گوگل]او ادعا می کند که او مرد پاییز برای این رابطه ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]اون ادعا می کنه که اون مرد رو به خاطر این ماجرا دستگیر کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The governor was looking for a fall guy to take the blame for the corruption scandal.
[ترجمه گوگل]فرماندار به دنبال یک مرد پاییزی بود تا مقصر رسوایی فساد را به عهده بگیرد
[ترجمه ترگمان]استاندار برای متهم شدن به رسوایی فساد به دنبال یکی از افراد اخراج شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Biondi's defenders say he was the fall guy for troubles at the company.
[ترجمه گوگل]مدافعان Biondi می گویند که او مرد پاییز برای مشکلات در شرکت بود
[ترجمه ترگمان]مدافعان Biondi میگن که اون مرد سقوط در شرکت بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The police arrested a fall guy. The real crooks are still free.
[ترجمه گوگل]پلیس یک مرد پاییز را دستگیر کرد کلاهبرداران واقعی هنوز آزاد هستند
[ترجمه ترگمان]پلیس مرد سقوط را دستگیر کرد کلاه بردار واقعی هنوز آزاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But you need a fall guy, fine.
[ترجمه گوگل]اما شما به یک پسر پاییزی نیاز دارید، خوب
[ترجمه ترگمان]اما تو به یه آدم سقوط احتیاج داری، باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The main actor have a fall guy do all the dangerous scene in the movie.
[ترجمه گوگل]بازیگر اصلی یک مرد پاییزی تمام صحنه های خطرناک فیلم را انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]بازیگر اصلی یک فرد مبتلا به سقوط است که همه صحنه خطرناک فیلم را انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He happens to be the fall guy in case things go wrong.
[ترجمه گوگل]اتفاقاً او مرد پاییز است در صورتی که همه چیز خراب شود
[ترجمه ترگمان]هر اتفاقی که بیفته، میفته تا مبادا اشتباه پیش بیاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He would agree to be the loser, the fall guy.
[ترجمه گوگل]او قبول می کند که بازنده باشد، مرد پاییزی
[ترجمه ترگمان]اون موافقت میکنه که بازنده باشه، مرد سقوط کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The police arrested fall guy. The real crooks are still free.
[ترجمه گوگل]پلیس مرد پاییز را دستگیر کرد کلاهبرداران واقعی هنوز آزاد هستند
[ترجمه ترگمان]پلیس مرد سقوط را دستگیر کرد کلاه بردار واقعی هنوز آزاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Xiaoming is at ease then want: Have fall guy that Xiaobai becomes me fortunately.
[ترجمه گوگل]شیائومینگ راحت است و می‌خواهد: خوش بگذرد پسر که خوشبختانه Xiaobai من می‌شود
[ترجمه ترگمان]در آن موقع Xiaoming راحت است: از مردی سقوط کنید که خوشبختانه به من تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Trans fat has become the new fall guy for bad nutrition.
[ترجمه گوگل]چربی ترانس تبدیل به مرد جدید پاییزی برای تغذیه بد شده است
[ترجمه ترگمان]چربی ترانس به فرد جدید تبدیل شدن برای تغذیه بد تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Browne claims that the company was simply looking for a fall guy.
[ترجمه گوگل]براون ادعا می کند که شرکت به سادگی به دنبال یک مرد پاییزی بود
[ترجمه ترگمان]براون ادعا می کند که این شرکت به سادگی به دنبال یک فرد سقوط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. To this end, one of the younger Communist shop stewards in the plot had agreed to be the fall guy.
[ترجمه گوگل]برای این منظور، یکی از مباشرهای کمونیست جوان مغازه در طرح موافقت کرده بود که مرد پاییز باشد
[ترجمه ترگمان]تا این زمان، یکی از نمایندگان جوان حزب کمونیست حاضر در این توطئه موافقت کرده بود که فرد سقوط کننده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This unfortunate aristocrat girl Penelope becomes this ancient curse fall guy.
[ترجمه گوگل]این دختر اشرافی بدبخت پنه لوپه تبدیل به این مرد باستانی لعنتی می شود
[ترجمه ترگمان]این نجیب زاده بدبخت، پنه لوپه، این مرد نفرین شده رو تبدیل به یه مرد نفرین شده می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زود باور (اسم)
fall guy

انگلیسی به انگلیسی

• (slang) scapegoat, person who is blamed for the sins or wrongdoings of someone else, person who takes the blame, easy victim; person who can be fooled easily
a fall guy is someone who has been tricked by another person so that the other person could get something deceitfully without taking any blame; an informal expression.

پیشنهاد کاربران

آدم ساده لوح
گوشت دم توپ، بز قربانی
کسی که همه کاسه کوزه ها سرش خالی میشه و تقصیرا رو سرش میندازن
مرد اشتباهی ( که تقصیری را گردن اون انداختن )
The phrase "fall guy" refers to a person who is used as a scapegoat to take the blame for someone else's actions or as someone who takes on the responsibilities or workload of others. It can also refer to a person who is easily duped or outmaneuvered
...
[مشاهده متن کامل]

عبارت Fall guy به شخصی اشاره دارد که به عنوان قربانی برای مقصر دانستن اعمال دیگران یا به عنوان کسی که مسئولیت ها یا بار کاری دیگران را بر عهده می گیرد، استفاده می شود. همچنین می تواند به فردی اشاره داشته باشد که به راحتی فریب یا رو دست می خورد.
"He was set up to be the fall guy for the embezzlement scheme. "
"The manager made him the fall guy for the project's failure. "
"In the heist, they used him as the fall guy to divert attention from the real culprits. "

منابع• https://en-academic.com/dic.nsf/enwiki/949941• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/fall-guy
بز بلاگردان - کسی که بعلت ساده لوحی همه تقصیرها گردنش شکسته میشه
بلا کش
گوشت قربانی

بپرس