• (1)تعریف: a fictitious, sometimes incredible, imaginative story, often involving giants, ogres, elves, or other magical creatures and characters. • مشابه: fantasy
• (2)تعریف: an unbelievable or misleading statement or account; lie.
جمله های نمونه
1. Is there anybody who can tell a fairy tale?
[ترجمه محمد حیدری] متأسفانه, پایان داستان آنچنان ( که می گفتی ) خوب نبود.
|
[ترجمه کیانا] متاسفانه، هیچ پایان خوشی برای [آن] داستان وجود نداشت
|
[ترجمه محسن محمدی] کسی که یه افسانه بتونه تعریف کنه وجود نداره
|
[ترجمه محمد] آیا کسی هست بتونه یک قصه خیالی ( افسانه ) تعریف کنه ؟؟
|
[ترجمه گوگل]آیا کسی هست که بتواند یک افسانه تعریف کند؟ [ترجمه ترگمان]کسی هست که بتونه داستان افسانه ای رو بگه؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Is there anyone who can tell a fairy tale?
[ترجمه بهنام غمیان] ازدواج رویایی آنها، تبدیل به کابوس شد.
|
[ترجمه محمد حیدری] ازدواج خوش آنها موجب به کابوس شد
|
[ترجمه کیانا] ازدواج افسانه ای آنها تبدیل به یک کابوس شد.
|
[ترجمه Sa87] کسی هست که بتواند یک داستان افسانه ای بگوید!!
|
[ترجمه گوگل]آیا کسی هست که بتواند یک افسانه تعریف کند؟ [ترجمه ترگمان]کسی هست که بتونه داستان افسانه ای رو بگه؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The world is not so much a fairy tale.
[ترجمه جاویدان] دنیای واقعی ما مثل داستان پریان نیست
|
[ترجمه محمد] دنیا بیشتر به حقیقت نزدیکه تا افسانه ها
|
[ترجمه گوگل]دنیا آنقدرها هم افسانه نیست [ترجمه ترگمان]دنیا مثل قصه پریان نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Other people's fairy tales always is romantic, but my fairy tale but never be miserable.
[ترجمه گوگل]افسانه های دیگران همیشه عاشقانه است، اما افسانه من اما هرگز بدبخت نباش [ترجمه ترگمان]داستان های جن و پری ها همیشه عاشقانه است، اما افسانه جن من هیچ وقت ناراحت نمی شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She was like a princess in a fairy tale.
[ترجمه گوگل]او مثل یک شاهزاده خانم در یک افسانه بود [ترجمه ترگمان]او مثل یک شاهزاده در داستان پریان بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. What he said sounded like a fairy tale.
[ترجمه گوگل]چیزی که او گفت شبیه یک افسانه بود [ترجمه ترگمان] چیزی که اون گفت مثل قصه پریان بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. This film is the latest incarnation of a fairy tale that dates back to the Middle Ages.
[ترجمه گوگل]این فیلم جدیدترین تجسم یک افسانه است که قدمت آن به قرون وسطی می رسد [ترجمه ترگمان]این فیلم آخرین تجسم داستان پریان است که به قرون وسطی بازمی گردد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The production is a modern staging of the fairy tale 'Cinderella'.
[ترجمه گوگل]این تولید یک صحنه سازی مدرن از افسانه "سیندرلا" است [ترجمه ترگمان]تولید یک مراسم مدرن برای سیندرلا است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Gilliam's movie is a modern-day fairy tale.
[ترجمه گوگل]فیلم گیلیام یک افسانه مدرن است [ترجمه ترگمان]فیلم \"گیلیام\" یه افسانه امروزه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. To everyone who has ever heard a fairy tale, the image of being lost in a deep, dark wood is unforgettable.
[ترجمه گوگل]برای هر کسی که تا به حال یک افسانه شنیده است، تصویر گم شدن در یک چوب عمیق و تاریک فراموش نشدنی است [ترجمه ترگمان]برای هر کسی که داستان پریان شنیده باشد، تصویر گم شدن در یک جنگل عمیق و تیره فراموش نشدنی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It is, after all, a fairy tale, as the movie's hallucinatory ending proves.
[ترجمه گوگل]به هر حال این یک افسانه است، همانطور که پایان توهمآمیز فیلم ثابت میکند [ترجمه ترگمان]بعد از همه این ماجرا، داستان پریان به پایان می رسد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Fairy Tale is not true, but there is a hint in it.
[ترجمه گوگل]افسانه درست نیست، اما یک اشاره در آن وجود دارد [ترجمه ترگمان]داستان پری درست نیست، اما در آن اشاره ای هست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Colloquially, a "fairy tale" or "fairy story" can also mean any far-fetched story or tall tale.
[ترجمه گوگل]در عامیانه، «قصه پری» یا «داستان پری» نیز می تواند به معنای هر داستان دور از ذهن یا داستان بلند باشد [ترجمه ترگمان]داستان \"قصه پریان\" یا \"داستان پریان\" نیز می تواند به معنای داستان بلند و یا داستان بلند باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It's odd, but a tongue-in-cheek fairy tale like The Princess Bride offers up a healthy romantic moral: loving someone is about wanting to grant them their hearts wish.
[ترجمه گوگل]عجیب است، اما افسانهای بیزبان مانند عروس شاهزاده یک اخلاق عاشقانه سالم را ارائه میدهد: دوست داشتن کسی یعنی اینکه بخواهیم آرزوی قلبی او را برآورده کنیم [ترجمه ترگمان]عجیب است، اما زبانی که مثل شاهزاده خانم عروس یک نوع اخلاقی رمانتیک healthy را عرضه می کند: دوست داشتن کسی است که می خواهد دل و دل آن ها را برآورده کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The kiss was a fairytale ending to the evening.
[ترجمه گوگل]بوسه افسانه ای بود که تا عصر تمام می شد [ترجمه ترگمان]بوسه پایان داستان شب بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. Sadly, there was no fairytale happy ending to the story.
[ترجمه گوگل]متأسفانه هیچ پایان خوش افسانه ای برای داستان وجود نداشت [ترجمه ترگمان]متاسفانه هیچ پایانی خوش بین داستان و داستان وجود نداشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. Their fairytale marriage turned into a nightmare.
[ترجمه گوگل]ازدواج افسانه ای آنها به یک کابوس تبدیل شد [ترجمه ترگمان]ازدواج fairytale تبدیل به یه کابوس شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. A trip to King Ludwig's fairytale castle at Neuschwanstein is also arranged.
[ترجمه گوگل]سفری به قلعه افسانه ای پادشاه لودویگ در Neuschwanstein نیز ترتیب داده شده است [ترجمه ترگمان]سفر به قصر پادشاه لودویگ در Neuschwanstein نیز ترتیب داده شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. Thus the Premiership's most enduring fairytale has reached a dark denouement worthy of the brothers Grimm.
[ترجمه گوگل]بنابراین ماندگارترین افسانه پریمیرشیپ به پایانی تاریک رسیده است که شایسته برادران گریم است [ترجمه ترگمان]از این رو، most ترین داستان Premiership ها به نتیجه ای تیره و با ارزش برادران گریم رسیده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
20. And, just like in the fairytale, her fabulous pumpkins spring to life just as the clock strikes midnight.
[ترجمه گوگل]و درست مانند افسانه، کدو تنبل های افسانه ای او درست زمانی که ساعت نیمه شب را نشان می دهد زنده می شوند [ترجمه ترگمان]و درست مثل آن افسانه، کدوتنبل افسانه ای او درست مثل ساعت نیمه شب به زندگی ادامه می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
21. Rosy-walled Urbino and the fairytale Castle of Gradara beckon from just over the border in Marche.
[ترجمه گوگل]اوربینو با دیوارهای گلگون و قلعه افسانه ای Gradara از نزدیکی مرز در Marche به گوش می رسد [ترجمه ترگمان]رزی، دکتر خوونال اوربینو و the که تازه از مرز رد شده بودند، از مرز Marche به او اشاره کرده بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
22. And a fairytale ending . . . Speilberg's latest film to aid children's hospital.
[ترجمه گوگل]و یک پایان افسانه ای جدیدترین فیلم اسپیلبرگ برای کمک به بیمارستان کودکان [ترجمه ترگمان]و داستان پایانی برای پایان دادن به آخرین فیلم به بیمارستان کودکان [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
23. The fairytale finally ends when Harry is born on September
[ترجمه گوگل]این افسانه سرانجام با تولد هری در سپتامبر به پایان می رسد [ترجمه ترگمان]سرانجام زمانی که هری در ماه سپتامبر به دنیا آمد، داستان تخیلی پایان یافت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
24. A fairytale match it is - makes one wish one were young again!
[ترجمه گوگل]یک مسابقه افسانه ای است - باعث می شود که یک فرد آرزو کند دوباره جوان باشد! [ترجمه ترگمان]یک داستان غم انگیز که باعث می شود آرزو کنم یک آرزو داشته باشد که یک بار دیگر جوان شود! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
25. This fairytale city is equal parts European sophistication, stunning scenery and romance.
[ترجمه گوگل]این شهر افسانهای از پیچیدگیهای اروپایی، مناظر خیرهکننده و عاشقانه است [ترجمه ترگمان]این شهر تخیلی، قسمت هایی برابر با پیچیدگی اروپایی، مناظر خیره کننده و ماجراهای عاشقانه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
26. Feeling that we had intruded on a fairytale scene, we drove back to the hotel.
[ترجمه گوگل]با احساس اینکه در یک صحنه افسانه ای نفوذ کرده ایم، به سمت هتل برگشتیم [ترجمه ترگمان]احساس کردم که ما به یک صحنه خیالی امده ایم و به سوی هتل برگشتیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
27. Unfortunately, life is not a fairytale a happy ending.
[ترجمه گوگل]متأسفانه، زندگی یک افسانه نیست، یک پایان خوش است [ترجمه ترگمان]متاسفانه، زندگی یک پایان خوش بینانه نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
28. The magician in the fairytale usually uses a crystal ball to predict the future.
[ترجمه گوگل]شعبده باز در افسانه معمولا از یک توپ کریستالی برای پیش بینی آینده استفاده می کند [ترجمه ترگمان]جادوگر در داستان داستان معمولا از یک توپ بلورین برای پیش بینی آینده استفاده می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• story involving fantastic forces and beings (fairies, witches, etc.); imaginary or incredible story created to mislead others a fairy tale or a fairy story is a story for children involving magical events and imaginary creatures. a fairy tale success is one which is very surprising because it represents a success for someone who is not expected to succeed. you can describe an account or explanation of something as a fairy tale when you consider that it is untrue and intended to deceive people. story involving fantastic forces and beings (fairies, witches, etc.); imaginary or incredible story created to mislead others
پیشنهاد کاربران
این کلمه دو تا اسپل مختلف داره دوستان. توی یکی، fairytale روی هم نوشته میشه، و توی دومی، fairy tale جدا از هم هست دو بخش کلمه. این موضوع، معنی کلمه رو عوض میکنه! هرجا که روی هم هست، نقش صفت داره. و به معنای شادمانه و بی غصه هست. و شکل حدا از همش، به معنی داستانهای تخیلی و شاه و پریونه😊. ... [مشاهده متن کامل]
امیدوارم جریان رو متوجه شده باشید.
داستانهای تخیلی
noun [count] 1 : a simple children's story about magical creatures ◀️the fairy tale about the sleeping princess — sometimes used figuratively ◀️Their marriage is a real - life fairy tale. ... [مشاهده متن کامل]
[=they have a very happy marriage] ◀️a fairy - tale romance —called also fairy story 2 : a false story that is meant to trick people ◀️ Everything he told us about his happy marriage was just a fairy tale Other forms: plural ∼ tales ◀️ Some people believe Religions are just fairy tales ۱. داستان های تخیلی کودکانه ۲. شاید تحریف واژه درستی نباشه، ولی داستانی که برای دوشیدن مردم سر هم میکنن
داستان های عاشقانه افسانه ای
تحریف تاریخ
fairy - tale typical of something in a story about magic for children 1 ) a 💥fairy - tale💥 castle on an island 2 ) a 💥fairy - tale💥 wedding in the cathedral 3 ) Life doesn't always have a 💥fairy - tale💥 ending ... [مشاهده متن کامل]
OxfordDictionary. com@ 💥💥💥 It’s a 💥fairytale💥 that world governments will fix our climate crisis. It’s up to us . . . Thank climate activists for the fact that any progress was made in Glasgow. Unless we push hard, powerful interests don’t budge TheGuardian. com@
به داستانها و روایات اساطیری و عشق های افسانه ای میگن. مثلا قصه لیلی و مجنون و شیرین و فرهاد یه نوع fairytale محسوب میشن.
Fairy Tail Amoplex
دختر شاه پریون
قصه شاه پریون
افسانه ای
دختر شاه پریان؛ افسانه
داستان افسانه ای
قصه و افسانه
قصه پریان
از ما بهتران
داستانهای افسانه ای , جادویی و عاشقانه داستان های من درآوردی که باور کردن آنها دشوار است، ذوق کودکانه
شادمانی کودکانه
دختر شاه پریان
کارتون هایی مثل سیندرلا، راپنزل ، سفید برفی و زیبایی خفته