تاسیسات - اسم
The city has excellent sports facilitiesمرکز - اسم
This is a medical facilityمکان - اسم ( محلی برای انجام کاری خاص )
The new facility will open next monthسهولت - اسم
... [مشاهده متن کامل]
He speaks French with great facility
استعداد - اسم
She has a facility for languages
وسیله - اسم
They now lack internet, telephone and email facility
✍ توضیح: A place, amenity, or equipment provided for a particular purpose 🏭
🔍 مترادف: Establishment
✅ مثال: The sports facility is open to the public.
↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم facil
📌 این ریشه، معادل "easy" و "easily accomplished" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به آسانی یا تسهیل مربوط هستند.
... [مشاهده متن کامل]
📂 مثال:
🔘 facile: Easily done, but overly simplistic
🔘 facilitate: To make a task easy to accomplish
🔘 facilitator: Someone who makes a task easier to complete
🔘 facility: A place designed to make tasks easier
۱. استعداد. آمادگی. توانایی. قابلیت ۲. سهولت. اسانی. راحتی ۳. وسیله. امکان. مزیت ۴. مهارت. استادی. چیره دستی
مثال:
Wi - Fi is a facility allowing computers, smartphones, or other devices to connect to the Internet or communicate with one another wirelessly within a particular area
... [مشاهده متن کامل]
وای فای وسیله ای است که به رایانه ها و گوشی های همراه هوشمند و یا سایر وسایل این امکان را می دهد که به اینترنت وصل بشوند یا با فرد دیگری در یک محل خاص {بصورت} بی سیم ارتباط برقرار کنند.
این کلمه در اصل از فعل لاتین facilis میاد به معنای "سهولت در انجام دادن کاری" است. یک معنی که کمتر بهش توجه میشه ( غیر از معنی "تاسیسات" که دوستان اشاره کردند ) "توانایی به سادگی کاری را انجام دادن" یا معنای کلی تر صرفا "مهارت" هست.
... [مشاهده متن کامل]
His facility for languages is astonishing. ( مهارت زبانی او شگفت انگیز است )
ترجمه دوستان همگی درست بود. مثال ها عالی بودند ولی برای شما learner عزیز ، این دو برگردان را یاد بگیرید خیلی کاربردی و دقیق است :
۱ - تشکیلات ( یعنی ساختمان هایی با کاربری خاص )
۲ - مراکز ( ترجمه حسام الدین بود ) ، که خیلی خوب است ، چون اغلب برای مراکز، ceters بکار می بریم و حواسمان به facility نیست.
... [مشاهده متن کامل]
در مورد برگردان ( امکانات ) , البته درست است ولی در media ( رسانه ) ، همان دو برگردان بالا کاربرد بیشتری دارد. تشکیلات را حتما حفظ کنید.
facility و equipment در مفهوم کلی به معنای ( تجهیزات و امکانات ) هست با این تفاوت که:
Facilities: refer to the physical spaces or buildings used for a specific purpose , while equipment refers to the tools or machinery used within those facilities.
... [مشاهده متن کامل]
Facilities refer to the physical structures or buildings, while equipment refers to the machinery or tools used within those facilities.
خب معنی امکانات هم میده امااااااا اگر بخوایم مثلا بگیم سرویس بهداشتی کجاست باید بگیم ?Where is the facility
امکانات
مثال: The hotel has excellent facilities for guests.
هتل امکانات عالی برای مهمانان دارد.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
در گذشته به معنی "دستشویی" بوده اما الان استفاده از این واژه به معنی دستشویی/توالت، منسوخ شده، عجیب و کمی بی ادبانه ست.
Sales facilities: مراکز فروش
شرایط
تأسیسات، کارخانه
1. مکان
2. امکان ( در حالت جمع: امکانات )
3. توانایی ذاتی
facilities ساختمان ها، تجهیزات و خدماتی که برای یک هدف خاص ارائه می شوند، مانند توالت ها در اماکن عمومی، مراکز خرید، امکانات پزشکی، تأسیسات نظامی، امکانات ورزشی، امکانات برای پارک خودرو. امکانات پخت و پز ( تجهیزات لازم برای پخت و پز ) .
... [مشاهده متن کامل]
Utilities
اقلام و خدمات مورد نیاز برای کاربردی کردن یک خانه یا آپارتمان، مانند آب، برق، گاز طبیعی، تلویزیون کابلی و خدمات اینترنت.
amenities
چیزی، مانند استخر یا مرکز خرید، که برای آسان تر کردن، خوشایندتر یا راحت تر کردن زندگی برای مردم شهر، هتل یا مکان های دیگر در نظر گرفته شده است.
سهل افزار
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : facilitate
✅️ اسم ( noun ) : facilitation / facility
✅️ صفت ( adjective ) : facilitative / facile
✅️ قید ( adverb ) : facilely
Equipment
تسهیلات در مهندسی صنایع
وسائطی که باعث می شود فرایند تولید سهل گردد.
medical facility
در پزشکی
مرکز مجهز، مرکز با امکانات درمان بیماران بدحال
رفاهی
ساختمون یا وسیله ای که کار را آسون میکنه زیرا امکانات موردنیاز را داره
ولی اگه به انسان اشاره کنه، منظور امکانات و قابلیت هایی است که داره
تو کارهای بانکی، منظور تسهیلات است.
امکانات
قابلیت
مرکز ، مجموعه
Synonym: amenity
امکانات
natural ability to do something easily and well SYN talent
مهارت
استعداد خدادادی
مرکز خدماتی
سهولت، مهارت
تسهیلات
سهولت، آسان سازی
It is an area or building that is used for a particular purpose
اماکن، اماکن ورزشی
استعداد . امکان. فرصت. سهولت
تاسیسات یا ساختمان برای کاری خاص ( مثلاً پزشکی )
مرکز، مجموعه
شرکت
مثال: the name of branch office opened in the UAE must be identical to the name of mother facility abroad
نام شعبه ای که در امارات تاسیس میشود، باید مشابه نام شرکت مادر در خارج ( از امارات ) باشد.
facilities در متون ورزشی بمعنای امکان ورزشی هست
امکانات
داشته
یدکی؛ کمکی {مهندسی برق}
تجهیزات
تاسیسات و امکانات زیر بنایی شهری مثل آب و برق و گاز و تلفن
سازه
موسسه
تشکیلات
( مهندسی صنایع ) تاسیسات
تاسیسات
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٦)