[ترجمه گوگل] او با راحتی سواحیلی صحبت می کند [ترجمه ترگمان] او با facility به زبان سواحیلی صحبت می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3)تعریف: the quality of being easily or readily done. • مترادف: simplicity • مشابه: ease
جمله های نمونه
1. the facility with which he plays the piano is astounding
مهارت او در پیانو زدن شگفت انگیز است.
2. a new facility for outpatient treatment
ساختمان تازه ای برای درمان بیماران سرپایی
3. mehri has a facility for languages
مهری در (یادگیری) زبان استعداد دارد.
4. they have every needed facility
آنان همه ی تسهیلات لازم را دارا می باشند.
5. julie is learning spanish with great facility
جولی به آسانی اسپانیایی یاد می گیرد.
6. He has great facility in learning languages.
[ترجمه Sayyed] او استعداد بسیار زیادی در یادگیری زبان دارد
|
[ترجمه گوگل]او در یادگیری زبان امکانات بسیار خوبی دارد [ترجمه ترگمان]او امکانات بزرگی در یادگیری زبان دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She has a great facility for languages.
[ترجمه گوگل]او امکانات بسیار خوبی برای زبان دارد [ترجمه ترگمان]او امکانات زیادی برای یادگیری دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The camera incorporates a redeye reduction facility.
[ترجمه محمد شیخ لاری] این دوربین دارای امکانات از بین بردن ( رد آی ) است.
|
[ترجمه گوگل]دوربین دارای قابلیت کاهش قرمزی چشم است [ترجمه ترگمان]این دوربین از امکانات کاهش redeye استفاده می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. You can use the search facility to call up all the occurrences of a particular word in a document.
[ترجمه گوگل]شما می توانید از امکانات جستجو برای فراخوانی همه موارد تکرار یک کلمه خاص در یک سند استفاده کنید [ترجمه ترگمان]شما می توانید از امکانات جستجو برای تماس با همه رخدادهای یک کلمه خاص در یک سند استفاده کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She has an amazing facility for languages.
[ترجمه گوگل]او امکانات شگفت انگیزی برای زبان دارد [ترجمه ترگمان]او امکانات فوق العاده ای برای یادگیری دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. His facility for languages is astonishing.
[ترجمه گوگل]امکانات او برای زبان ها شگفت انگیز است [ترجمه ترگمان]امکانات او برای زبان شگفتانگیز است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He showed great facility in performing task.
[ترجمه گوگل]او در انجام وظیفه، امکانات بسیار خوبی از خود نشان داد [ترجمه ترگمان]او امکانات بزرگی در اجرای این کار نشان داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She showed an amazing facility for mind-reading.
[ترجمه گوگل]او امکانات شگفت انگیزی برای ذهن خوانی نشان داد [ترجمه ترگمان]اون یه مجموعه فوق العاده برای خوندن ذهن نشون داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Many students have a free overdraft facility .
[ترجمه گوگل]بسیاری از دانشجویان دارای تسهیلات اضافه برداشت رایگان هستند [ترجمه ترگمان]بسیاری از دانش آموزان یک تسهیلات برداشت رایگان دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The creche is a useful facility for working parents.
[ترجمه گوگل]مهدکودک یک مرکز مفید برای والدین شاغل است [ترجمه ترگمان]The تسهیلات مفیدی برای والدین شاغل است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. Is there a call-back facility on this phone?
[ترجمه گوگل]آیا در این گوشی امکان تماس وجود دارد؟ [ترجمه ترگمان]یه مرکز تماس تلفنی تو این تلفن هست؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. The savings account has no overdraft facility.
[ترجمه گوگل]حساب پس انداز تسهیلات اضافه برداشت ندارد [ترجمه ترگمان]حساب پس انداز هیچ تسهیلات پولی ندارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• device; ease; tool, convenience; talent, ability; willingness; place used for a specific purpose facilities are buildings or equipment provided for a particular purpose. you can refer to something that is built or set up for a particular purpose as a particular facility. a facility is a useful feature in something. if you have a facility for a particular activity, you find it easy and do it well; a formal use.
پیشنهاد کاربران
۱. استعداد. آمادگی. توانایی. قابلیت ۲. سهولت. اسانی. راحتی ۳. وسیله. امکان. مزیت ۴. مهارت. استادی. چیره دستی مثال: Wi - Fi is a facility allowing computers, smartphones, or other devices to connect to the Internet or communicate with one another wirelessly within a particular area ... [مشاهده متن کامل]
وای فای وسیله ای است که به رایانه ها و گوشی های همراه هوشمند و یا سایر وسایل این امکان را می دهد که به اینترنت وصل بشوند یا با فرد دیگری در یک محل خاص {بصورت} بی سیم ارتباط برقرار کنند.
این کلمه در اصل از فعل لاتین facilis میاد به معنای "سهولت در انجام دادن کاری" است. یک معنی که کمتر بهش توجه میشه ( غیر از معنی "تاسیسات" که دوستان اشاره کردند ) "توانایی به سادگی کاری را انجام دادن" یا معنای کلی تر صرفا "مهارت" هست. ... [مشاهده متن کامل]
His facility for languages is astonishing. ( مهارت زبانی او شگفت انگیز است )
ترجمه دوستان همگی درست بود. مثال ها عالی بودند ولی برای شما learner عزیز ، این دو برگردان را یاد بگیرید خیلی کاربردی و دقیق است : ۱ - تشکیلات ( یعنی ساختمان هایی با کاربری خاص ) ۲ - مراکز ( ترجمه حسام الدین بود ) ، که خیلی خوب است ، چون اغلب برای مراکز، ceters بکار می بریم و حواسمان به facility نیست. ... [مشاهده متن کامل]
در مورد برگردان ( امکانات ) , البته درست است ولی در media ( رسانه ) ، همان دو برگردان بالا کاربرد بیشتری دارد. تشکیلات را حتما حفظ کنید.
facility و equipment در مفهوم کلی به معنای ( تجهیزات و امکانات ) هست با این تفاوت که: Facilities: refer to the physical spaces or buildings used for a specific purpose , while equipment refers to the tools or machinery used within those facilities. ... [مشاهده متن کامل]
Facilities refer to the physical structures or buildings, while equipment refers to the machinery or tools used within those facilities.
خب معنی امکانات هم میده امااااااا اگر بخوایم مثلا بگیم سرویس بهداشتی کجاست باید بگیم ?Where is the facility
امکانات مثال: The hotel has excellent facilities for guests. هتل امکانات عالی برای مهمانان دارد. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
در گذشته به معنی "دستشویی" بوده اما الان استفاده از این واژه به معنی دستشویی/توالت، منسوخ شده، عجیب و کمی بی ادبانه ست.
Sales facilities: مراکز فروش
شرایط
تأسیسات، کارخانه
1. مکان 2. امکان ( در حالت جمع: امکانات ) 3. توانایی ذاتی
facilities ساختمان ها، تجهیزات و خدماتی که برای یک هدف خاص ارائه می شوند، مانند توالت ها در اماکن عمومی، مراکز خرید، امکانات پزشکی، تأسیسات نظامی، امکانات ورزشی، امکانات برای پارک خودرو. امکانات پخت و پز ( تجهیزات لازم برای پخت و پز ) . ... [مشاهده متن کامل]
Utilities اقلام و خدمات مورد نیاز برای کاربردی کردن یک خانه یا آپارتمان، مانند آب، برق، گاز طبیعی، تلویزیون کابلی و خدمات اینترنت. amenities چیزی، مانند استخر یا مرکز خرید، که برای آسان تر کردن، خوشایندتر یا راحت تر کردن زندگی برای مردم شهر، هتل یا مکان های دیگر در نظر گرفته شده است.
تسهیلات در مهندسی صنایع وسائطی که باعث می شود فرایند تولید سهل گردد.
medical facility در پزشکی مرکز مجهز، مرکز با امکانات درمان بیماران بدحال
رفاهی
ساختمون یا وسیله ای که کار را آسون میکنه زیرا امکانات موردنیاز را داره ولی اگه به انسان اشاره کنه، منظور امکانات و قابلیت هایی است که داره تو کارهای بانکی، منظور تسهیلات است.
امکانات قابلیت مرکز ، مجموعه
Synonym: amenity امکانات
natural ability to do something easily and well SYN talent مهارت استعداد خدادادی
مرکز خدماتی
سهولت، مهارت
تسهیلات
سهولت، آسان سازی
It is an area or building that is used for a particular purpose
اماکن، اماکن ورزشی
استعداد . امکان. فرصت. سهولت
تاسیسات یا ساختمان برای کاری خاص ( مثلاً پزشکی )
مرکز، مجموعه
شرکت مثال: the name of branch office opened in the UAE must be identical to the name of mother facility abroad نام شعبه ای که در امارات تاسیس میشود، باید مشابه نام شرکت مادر در خارج ( از امارات ) باشد.
facilities در متون ورزشی بمعنای امکان ورزشی هست
امکانات
داشته
یدکی؛ کمکی {مهندسی برق}
تجهیزات
تاسیسات و امکانات زیر بنایی شهری مثل آب و برق و گاز و تلفن