صفت ( adjective )
مشتقات: fabulously (adv.), fabulousness (n.)
مشتقات: fabulously (adv.), fabulousness (n.)
• (1) تعریف: almost beyond belief; astounding.
• مترادف: astounding, incredible, stupendous, unbelievable
• مشابه: inconceivable, marvelous, phenomenal, prodigious, tall
• مترادف: astounding, incredible, stupendous, unbelievable
• مشابه: inconceivable, marvelous, phenomenal, prodigious, tall
- Harry Houdini was famous for his fabulous escapes.
[ترجمه Bloomyth] هری هودینی برای فرار افسانه ای خود معروف بود|
[ترجمه احمد قربانی] هری هودینی به خاطر فرارهای شگفت انگیزش مشهور بود.|
[ترجمه گوگل] هری هودینی به خاطر فرارهای افسانه ای اش مشهور بود[ترجمه ترگمان] هری هودینی برای فرار افسانه ای او مشهور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She wasn't planning to take the job, but the company made her a fabulous offer.
[ترجمه سعید پارساپور ] او تصمیمی برای پذیرفتن آن شغل نداشت ، با وجود این شرکت پیشنهادی باور نکردنی به او داد.|
[ترجمه Bloomyth] او قصد نداشت که شغل را بپذیرد اما شرکت به او یک پیشنهاد شگفت انگیز ارائه داد|
[ترجمه احمد قربانی] - او قصد نداشت این کار را بپذیرد، اما شرکت پیشنهاد شگفت انگیزی به او داد.|
[ترجمه گوگل] او قصد نداشت این کار را بپذیرد، اما شرکت پیشنهاد شگفت انگیزی به او داد[ترجمه ترگمان] او قصد نداشت شغل را بگیرد، اما شرکت پیشنهاد خوبی به او داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: like or from a fable; legendary.
• مترادف: legendary
• مشابه: epic, fabled, mythical, storied
• مترادف: legendary
• مشابه: epic, fabled, mythical, storied
- They had been told of a fabulous kingdom whose streets were paved with gold.
[ترجمه Bloomyth] آن ها از یک پادشاهی افسانه ای که خیابان هایش با طلا مفروش شده بود ، سخن گفته بودند.|
[ترجمه احمد قربانی] به آنها درباره پادشاهی افسانه ای گفته شده بود که خیابان هایش با طلا سنگفرش شده بود.|
[ترجمه گوگل] به آنها درباره پادشاهی افسانه ای گفته شده بود که خیابان هایش با طلا سنگ فرش شده بود[ترجمه ترگمان] به یک پادشاهی افسانه ای گفته بودند که خیابان ها با طلا فرش شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: (informal) exceptionally pleasing; excellent.
• مترادف: excellent, marvelous, tremendous, wonderful
• مشابه: bad, great, incredible, super, superb
• مترادف: excellent, marvelous, tremendous, wonderful
• مشابه: bad, great, incredible, super, superb
- Wasn't that a fabulous party?
[ترجمه احمد قربانی] آیا این یک مهمانی افسانه ای نبود؟|
[ترجمه گوگل] آیا این یک مهمانی افسانه ای نبود؟[ترجمه ترگمان] آیا این یک جشن عالی نبود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- This restaurant has fabulous desserts!
[ترجمه احمد قربانی] این رستوران دسرهای شگفت انگیزی دارد!|
[ترجمه گوگل] این رستوران دسرهای شگفت انگیزی دارد![ترجمه ترگمان] این رستوران دسرهای بی نظیر خود را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید